سه شنبه, 27 اسفند 1398 21:42

عباس عبدی: تاثیر کرونا بر روابط ایران و امریکا

نوشته شده توسط

ابتدا متذکر شوم که درباره جنگ بیولوژیک و امکان و امتناع آن هیچ اطلاعی ندارم طبعاً در جهت تأیید و رد احتمال چنین جنگی از سوی امریکا و ترامپ هم نمی‌خواهم بنویسم. مسأله این یادداشت موضوع دیگری است به‌نام جهانی شدن و سیاست ترامپ. از حدود نیم قرن پیش مسأله‌ای پیش روی نظریه‌پردازان قرار گرفت که آن را در قالب جهانی شدن تعریف کردند.

 

جهانی شدن پدیده‌ای چند وجهی بود که اتفاق نظری نسبی درباره کلیت آن وجود داشت. ابعاد اقتصادی آن شامل آزاد شدن تحرک عوامل تولید بویژه سرمایه و فناوری بود، اطلاعاتی شدن اقتصاد و جهان نیز یکی دیگر از وجوه این پدیده بود.

 

رشد شتابان ارتباطات و توریسم فوق‌العاده بود. پیوستگی‌ها و حتی گسیختگی‌های فرهنگی و کم شدن قدرت‌های سیاسی محلی و کشوری و تقویت نهادهای بین‌المللی و خلاصه پیوستگی بیشتر جوامع بشری همه را به این نتیجه رساند که با پدیده جدیدی در تاریخ بشر مواجهیم که بیش از همیشه همبستگی متقابل بشر را ضروری ساخته است.

 

در دهه آخر قرن بیستم دو اتفاق مهم در سیاست و فناوری نیز رخ داد که فرآیند جهانی شدن را تکمیل کرد. اول سقوط امپراطوری شوروی و دوم ظهور اینترنت و شبکه جهانی وب و سپس شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌های ارتباطی این فرآیند را تکمیل می‌کرد.

 

در این مرحله یک تحول اساسی در نقش ایالات متحده به وجود آمد. نظریه‌پردازان سیاسی امریکا معتقد شدند که ایالات متحده باید در این جهان جدید نقش مسئولانه‌تری را عهده‌دار شود. دیگر نمی‌توان مثل دوران جنگ سرد اینجا و آنجا کودتا کرد و دنیا را عرصه تقابل شوروی و امریکا تعریف نمود.

 

برخی حتی مثل کیسینجر برای امریکا نقش رهبری و نه سلطه‌گری قائل شدند. نقش رهبری، همراه با مسئولیت‌پذیری نیز هست. مثل یک کشور که چگونه استان‌ها و ایالت‌های آن باید پیوستگی و همبستگی داشته باشند و استان اصلی و قوی‌تر؛ همزمان در برابر استان‌های ضعیف مسئولیت‌پذیر باشد. جهانی شدن در عصر کلینتون در این چارچوب اوج گرفت.

 

نزدیکی بیشتر امریکا با چین، هماهنگی با اروپا، همه را نسبت به آینده امیدوار کرده بود. بالکان یکی از جاهایی بود که بحران آن در نهایت دراین قالب خاتمه یافت. اتحادیه اروپا وارد مرحله جدیدتری شد. پول واحد اروپایی رؤیای آنان را محقق کرده بود.

 

امید و خوش‌بینی در جهان زنده شده بود. تا اینکه رویه دیگر جهانی شدن که تروریسم باشد از راه رسید و ۱۱ سپتامبر همه این فرآیند را تحت تأثیر قرار داد. تأثیر اصلی آن ظاهراً ۱۵ سال بعد و با انتخاب ترامپ آشکار شد. زیرا اوباما نیز به ادامه فرآیند قبلی جهانی شدن متعهد باقی ماند.

 

او از بقای بریتانیا در اتحادیه اروپا حمایت می‌کرد. با مسأله تغییر اقلیم و پیمان کیوتو موافق بود. پیمانی که به یکی از مسائل مهم جهانی شدن یعنی تغییرات آب و هوایی پرداخته بود.

در سال ۲۰۱۶ همه این خواب و خیال‌ها یا امیدها به پایان رسید. اولین سنگ این بنا که قرار بود تاریخی شود و پایان تاریخ نیز باشد! در بریتانیا خراب و برداشته شد.

 

برگزیت؛ رفراندوم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در تابستان ۲۰۱۶ رأی آورد. هنوز جهان در شوک این واقعه بود که آیا اجرا می‌شود یا نمی‌شود؟ یا چه کار باید کرد که انجام نشود که ضربه بعدی در امریکا زده شد. ترامپ با شعار «اول امریکا» روی کار آمد. اولی که دومی ندارد! و تعبیر دقیق‌تر آن این است، «تنها امریکا». این اتفاق شنا کردن در مسیر آب رودخانه نبود.

 

او دنیا را به هیچ گرفت. پیمان پاریس را مسخره کرد. طرح حمایت از سلامت اوباما را در اولین اقدام خود لغو و متوقف کرد. از برجام خارج شد. چین را به چالش کشید. از برگزیت حمایت کرد و جهان را به دوران جنگ سرد برگرداند.

 

جنگ سردی که میان امریکا و شوروی نبود، بلکه میان امریکا و بقیه جهان بود. این فرآیند خلاف الزامات جهانی شدن است. در جهانی شدن، جهان اول است و نه امریکا. اگر امریکا بخواهد اول باشد، خواه ناخواه در مقابل بقیه جهان قرار خواهد گرفت.

 

نمی‌توان یک کشور را با حداکثر توان تحریم کرد و تبعات چنین تحریمی را متحمل نشد. این به معنای آن است که یک بخش از خود را تحریم کرده‌ایم. قصدم توجیه ناکارآمدی‌های خودمان در مقابله با این ویروس نیست. ولی کشوری که نتواند منابع درآمدی کافی داشته باشد، نتواند ارتباطات مالی داشته باشد، در نتیجه قادر نخواهد بود که به طور مؤثر از اشاعه یک ویروس نیز جلوگیری کند.

 

اگر امروز می‌گویند که ایران مرکز اشاعه کرونا است، فارغ از اینکه این ادعا چقدر  نادرست است، محصول نادیده گرفتن فروض اصل جهانی شدن از سوی ترامپ است. از همه مهم‌تر اینکه اگر یک کشور نتواند از امکانات جهان استفاده مشروع و معقول کند، به طریق اولی تعهداتش را نیز یا نادیده خواهد گرفت یا ناتوان از انجام آن خواهد شد.

 

نتیجه منفی سیاست‌های ترامپ از طریق کرونا امروز مشهود است. بنابراین انتظار می‌رود که ترامپ و بقای او قربانی انگیزه‌ها و ایده‌هایی شوند که او را بر سر کار آوردند. شاید این مهم‌ترین دستاورد کرونا باشد.

منبع: روزنامه ایران

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: