در متون اقتصاد نهادی و تاریخی، اصطلاحی به نام "وابستگی به مسیر گذشته" وجود دارد. یعنی، رویههای شکل گرفته در گذشته، خود را در گذر زمان بازتولید میکنند. قواعد درست، مسیر درست و قواعد نادرست، مسیر نادرست را شکل میدهند. کلام سعدی، ناظر بر همین مفهوم است: "خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج".
آینده، ادامهی مسیر گذشته است مگر اینکه گسستی در آن بوجود آید و مسیری جدید، جای مسیر پیشین را بگیرد.
بزنگاه تاریخی نیز که بخصوص بعد از کتاب "چرا ملت ها شکست میخورند"، به قلم عجم اوغلو و رابینسون، مورد توجه بیشتری در ایران قرار گرفته است، به معنای موقعیتی است که اتّفاقی در آن، موجب بروز چرخش یا جابهجایی در مسیر میشود. اتّفاق کرونا، همین موقعیت را برای جامعهی ایران بوجود آورده است.
این اتّفاق، نشان داده که نظام تصمیمسازی، در مدیریت بحران، ضعفهای جدی دارد. بنابراین، از این پس، توانایی بازتولید خود را نخواهد داشت. چرا که، از دید افکار عمومی، این قواعد، صرف نظر از موقعیتهای گذشته، آزمون خود را در این موقعیت دادهاند و ناکارآمدیشان مسجّل شده است.
آینده، قطع به یقین، نمیتواند، در چارچوب اصل وابستگی به مسیر گذشته، به روال گذشته، تکرار شود.
به زبان فیلسوف علم برجسته، توماس کوهن، پارادایم یا سرمشق جاری، وقتی در مواجهی با مسایل جدید، ناتوان باشد، به ناچار، جای خود را به سرمشق نوینی میدهد که از پس حل این مسایل بر میآید.
تاریخِ پیشرفت علم و تحولات آن، از منظر وی، اینچنین است. به همینسان میتوان از تحولات اجتماعی سخن گفت.
جامعهی ما در دو - سه ماه آینده، فارغ از نگرانی ویروس کرونا خواهد شد. واکسن آن احتمالا در اردیبهشت یا حداکثر خرداد به بازار خواهد آمد و جایی برای ابتلای به کرونا وجود نخواهد داشت.
امّا، تامل دربارهی کارآمدی قواعد بازی جاری، بیش از گذشته خواهد شد. آینده آبستن تحولات اجتماعی مهمی است.
منبع: https://t.me/alidinee