در قسمت اول به شما نشان دادم که چگونه میتوانید از طریق تأسیس مؤسسه مالی و اعتباری، خیلی خیلی خفن پولدار شوید و این بار روش دیگری را به شما یاد میدهم: تملک یک واحد صنعتی از طریق خصوصیسازی.
?اول. یک واحد صنعتی در معرض خصوصیسازی را پیدا کرده و از طریقی آنرا بسیار کمتر از قیمت واقعی خریداری کنید. یکی از راهها این است که کسانی کمک کنند و واحد را به زیاندهی برسانند، یا تلاش کنید تا قیمتگذاری داراییهای واحد، بسیار کمتر از قیمت واقعی تعیین شود. هر دو روش خرج دارد.
?دوم. لازم نیست کل سهام واحد را به همان قیمت ناچیز هم خریداری کنید. یک واحد قابل واگذاری پیدا کنید که بتوانید بخش عمده سهام را بخرید و بقیه سهام شناور باشد. شما به این ترتیب میتوانید هیئت مدیره و مدیر عامل را خودتان تعیین کنید و به بقیه سهامداران هم پاسخگو نباشید.
?سوم. از وثیقه گذاشتن داراییها و شهرت برند واحد صنعتی استفاده کنید و مقادیر زیادی وام بگیرید. اگرچه واحد را به قیمت بسیار پایینتر از واقعیت خریدهاید، اما برای وثیقه گذاشتن آن حتماً میتوانید قیمتی بسیار بالاتر از قیمت واقعی را با کمک کارشناسان جا بیندازید. این هم خرج دارد.
?چهارم. سرمایهگذاری وامهای دریافتی در واحد صنعتی، سود زیادی ندارد. وامهای دریافتی را راهی بازار سکه، طلا، ارز و سایر سفتهبازیها کنید. اغلب اوقات میتوانید با وامدهندگان شریک شوید تا به سرنوشت وامها (همان سپردههای مردم نزد وامدهنده) حساس نباشند.
?پنجم. واحد صنعتی را که بد مدیریت کنید، زیانده شده، فروپاشی اقتصادی کرده و ارزش سهاماش سقوط میکند. حالا میتوانید با آن وامها که گرفتهاید سهام بقیه سهامداران را بخرید.
?ششم. واحدهای صنعتی که واگذار میشوند معمولاً آنقدر موجودی کالا در انبار دارند و قراردادهایی برای تولید منعقد کردهاند که بتوانید از محل فروش کالا و اجرای قراردادها، حقوق نیروی انسانی را بپردازید. اما وقتی واحد به مشکل بخورد، کارگران اعتراض میکنند و مشکل سیاسی و امنیتی برای شهر درست میشود. اینجاست که همه به کمک شما میآیند تا لطف کنید وام بیشتری بگیرید و حقوق و دستمزد معوقه را بپردازید.
?هفتم. ارز با تعرفه ترجیحی که توزیع کردند، شما هم زنبیلتان را در صف بگذارید، مقادیری از وامهای دریافتی را خرج کنید و عملکرد شرکتتان را استراتژیک جلوه دهید. همه اینها خرج دارد. شما با این روش میتوانید ارز پایینتر از قیمت بازار آزاد دریافت کنید.
?هشتم. یک شرکت صوری با کمی دفتر و دستک در آلمان، دوبی یا مالزی ثبت کنید و از آنجا اسناد و مدارک فروش کالا به واحد صنعتی بُزخری شده خود صادر کنید. کمی تلاش کنید، در یک فرایند صوری، بدون نقل و انتقال کالا، ارز دریافتی را میتوانید در بازار آزاد به فروش برسانید.
?نهم. پول وامها، مبالغ کلان مابهالتفاوت ارز دولتی و بازار آزاد و منابع حاصل از فروش اموال و داراییهای واحد صنعتی را به املاک تبدیل کنید. این داراییها در یک اقتصاد تورمی ظرف یکی دو سال چند برابر میشوند و اگر هم کسی پیگیر شود و گیر بیفتید، حتی اگر مبالغ اصل پولها را بازگردانید، هنوز خیلی خیلی خفن پولدار هستید.
?دهم. شما حالا خیلی خیلی خفن پولدار کثیفی شدهاید و میتوانید روی سبیل شاه نقاره بزنید. بخت آنکه گیر بیفتید و یک خرمگس معرکه پیدا شود و یقهتان را بگیرد، زیاد نیست، آنقدر آدم روی سبیل شاه دارند نقاره میزنند که صدا به صدا نمیرسد و سگ صاحبش را پیدا نمیکند.
✅ شما به این ترتیب خیلی پولدار میشوید اما فکر نکنید خیلی زرنگ هستید. شفاف نبودن فرایند خصوصیسازی، پایین بودن کیفیت مدیریت ریسک در نهادهای مالی وامدهنده، ناکافی بودن نظارت بر عملکرد نهادهای مالی در نظام بانکی، ضعف نظام مالیاتی، توزیع رانت از طریق ارز ارزانقیمت و ضعف در احراز صلاحیت شما برای تملک واحد صنعتی است که امکان میدهد این گونه پولدار شوید.
منبع: کانال تلگرامی دکتر فاضلی