داشتم گزارش بانک جهانی در مورد شهرهای آفریقایی را میخواندم که دیدم تحلیلی که ارائه میدهد بیربط به کشور ما هم نیست
به طور خلاصه، در اقتصاد شهری و منطقهای میگوییم که شهرهای بزرگ موتور محرکه نوآوری و بهرهوری از طریق خلق مزایای مقیاس (Scale) و تراکم (Agglomeration) هستند. دادههای کشورهای پیشرفته عمدتا این موضوع را تایید میکند: بهرهوری نیروی کار در شهرهای بزرگ معمولا بالاتر از مناطق دیگر است*.
زاویهای که گزارش بانک جهانی مطرح میکند به طور خلاصه این است: به خاطر ضعف سرمایهگذاری زیرساختها و فقدان ارتباطات بینالمللی، ساکنان شهرهای بزرگ آفریقایی هزینه بالایی برای زندگی در این مناطق میدهند (اجاره خانه در برخی پایتختهای آفریقایی دست کمی از کشورهای توسعهیافته ندارد و برخی گزارشها میگوید هزینه زندگی در این شهرها در حد متوسط کشورهای پیشرفته است) ولی از مزایای بهرهوری بالاتر و دستمزدهای بهتر هم استفاده نمیکنند.
گزارش بانک پیشنهاد میکند که در غیاب اتصال به زنجیره جهانی تولید، شهرهای بزرگ فقط تولیدکننده خدمات «غیرقابلمبادله» (Non-Tradable) برای ساکنان خودشان هستند. به زبان روزمره، ما حجم زیادی مرکز خرید و مال و شهربازی و ساختمان پزشکان و ... در شهر میبینیم ولی این سرمایهگذاریها منجر به خلق درآمدی از بیرون خود شهر نمیشود. نقطه مقابل این مدل شهر منفرد و ایزوله، شهرهای متصل به اقتصاد جهانی (مثل نیویورک و لندن و سانفرانسیسکو و سیاتل و دوبی و سنگاپور و تا حدی شانگهای و ...) هستند که حجم بزرگی از فعالیتهایشان را به افرادی خارج از شهر (در سراسر دنیا) میفروشند و جریان درآمدی از دنیای بیرون دارند.
یک شاخصی که گزارش برجسته میکند، نسبت فضای تخصیص یافته به «خیابانها و جادهها» از کل فضای شهر است که میگوید در شهرهای آفریقایی پایین است. به نظرم نسخه جامعتری از این شاخصها را میتوان برای شهرهای ایرانی هم تعریف کرد و این سوال محوری را مطرح کرد که آیا تراکم بالا در شهرهایی بزرگ ایران منجر به افزایش بهرهوری حقیقی شده و یا عناصر مفقودهای در زنجیره هست که مانع از این موضوع شده است.
* البته همیشه این سوال وجود دارد که آیا این اثر علی ناشی از اقتصاد مقیاس/تراکم شهر بزرگ است یا اثر انتخاب محل اقامت توسط نیروی کار ماهرتر (Sorting). مقالات متعددی سعی کردهاند این دو اثر را تفکیک کنند.
منبع: کانال تلگرامی دکتر قدوسی