اقتصاددان
در نظامهای مردم سالاری دولت به نمایندگی اکثریت و از طریق آرا مدیریت اقتصاد و کشور را در دست میگیرد و باید تصمیماتی اتخاذ کند که منافع کوتاه و بلندمدت مردم را تأمین کند. این روال مطلوبی است که در صورت اجرای درست رضایت مردم را جلب میکند.
اما در عمل این اتفاق نمیافتد. گاه کسانی که منافع خاصی دارند در دستگاههای تصمیم گیر نقش پررنگی پیدا میکنند و درجهت تأمین منافع شخصی خود تلاش میکنند. درواقع در برخی از کشورها این افراد دولت را به تسخیر خود درمی آورند. به طور معمول این وضعیت برای اکثر کشورهای دنیا حتی کشورهایی که براساس دموکراسی اداره میشوند نیز اتفاق میافتد. بخصوص اگر احزاب درکشوری ضعیف باشند این وضعیت پررنگتر میشود.
از سوی دیگر درکشورهایی مانند ایران که درآمدهای اصلی دولت متکی به نفت است، دولت بهدلیل اینکه از نظر مالی استقلال دارد و به مردم و گروههای مختلف جامعه وابسته نیست خود را بینیاز از ارتباط با آحاد جامعه میداند. همچنین دراین شرایط منتقدان نیز فضای مناسبی برای نقد سیاستهای دولت ندارند و بدین ترتیب صاحبنظران ضعیف میشوند و نقشی در تدوین سیاستهای اقتصادی ندارند.
درمجموع در حوزه اقتصاد نتایج سیاستهای اقتصادی درکوتاه مدت نمایان نمیشود و مشاهده نتایج آن به زمانی به نسبت طولانی نیازمند است. این درحالی است که سیاستگذاران و دولت این رویه را نمیپسندند و به سمت سیاستهایی میروند که در کوتاه مدت به بار بنشیند و نتایج آن را ببینند. برهمین اساس این موضوع باعث میشود تا دولتها به سمت سیاستهای خطا و اشتباه هدایت شوند.
بهطور معمول برای دستیابی به توسعه - همان گونه که تجربه سایر کشورها تأیید میکند- در ابتدا باید هزینههایی پرداخت شود تا در بلندمدت نتایج مطلوب آن قابل دسترس باشد. برای اینکه برای آینده سرمایهگذاری کنیم باید در هر حال سختیهایی به خود هموار کنیم و برای موفقیت برنامهریزی کنیم. این درحالی است که درآمدهای نفتی باعث شده است تا کارکردها و روابط سالم اقتصادی از بین برود. درآمدهای نفتی علاوه بر دولت بر مردم نیز تأثیر منفی میگذارد. دراین شرایط مردم توقع دارند تا بدون هیچ دشواری و سختی به وضعیتی مطلوب برسند.
نکته دیگری که درخصوص ضرورت پشتوانه مردمی برای سیاستهای اقتصادی باید به آن توجه کرد نقش سرمایه اجتماعی است. زمانی که سرمایه اجتماعی خدشه پیدا میکند مردم به سیاستهایی که دولت در حوزه اقتصاد اجرا میکند خوش بین نیستند و با آن همراهی نمیکنند. علاوه براین فساد اقتصادی و عدم برخورد قاطع با پروندههای اقتصادی نیز باعث میشود تا همراهی مردم با سیاستگذاران کاهش یابد.
درمجموع باید گفت عبور از شرایط دشوار و اقتصاد نفتی به یک اقتصاد سالم و شفاف نیازمند فداکاری است که این فداکاری باید با همراهی دو سویه سیاستگذاران اقتصادی و مردم انجام شود و درصورتی که گفت و گوی مستمر و مفیدی میان این دو بخش وجود نداشته باشد، این کار با مانع روبهرو خواهد شد.
منبع: روزنامه ایران