1- یکی دو روز پیش توئیتی از یک انقلابی پشیمان پیرامون استعفای شهردار تهران منتشر شده که متضمن یک دعوی و یک شبهه است. دعوی این است که در محاکمه آقای کرباسچی، آقای کروبی به رهبر انقلاب اعتراض کرده و رهبر فرموده است کرباسچی باید بداند از او گردن کلفتتر هم هستند. این طرز سخن گفتن به ادبیات رهبری شباهتی ندارد بلکه ناقض ادبیات و سیره ایشان است و اگر فرد توئیتکننده مستندی برای ادعایش داشت تا کنون آن را منتشر کرده بود.
همه ما ماجرای نامه آقای خاتمی برای حضرت آقا و درخواست اعمال ولایت در لغو حکم بازداشت آقای کرباسچی قبل از محاکمه و موافقت ایشان را میدانیم( 26 فروردین 1377). با حساسیتی که در آن زمان موضوع بازداشت و محاکمه آقای کرباسچی داشت، همه اخبارش را پی میگرفتیم و اگر بین آقای کروبی و آقا چنین چیزی میگذشت، بیخبر نمیماندیم. پرس و جوی من بعد از انتشار این توئیت نیز چنین قصه ای را تائید نکرد.
2- شبهه ای که توئیت با آن پایان مییابد این است که گویی فشار رهبری باعث استعفای آقای نجفی شده است؛ و علت آن را نیز به تلویح، کاربلدی و فسادستیزی آقای نجفی شناخته است. در این باره چند نکته قابل توجه وجود دارد:
رئیس شورای شهر تهران، آقای محسن هاشمی که با آقای نجفی در یک طیف از اصلاح طلبی یعنی، کارگزاران هستند، با صراحت تام علت استعفای آقای نجفی را، شش ماه پس از انتصاب، بیماری تازه وی ذکر میکند : « استعفای نجفی به دلیل مشکل جدید پزشکی وی است . . . باید از نجفی بابت بیان صادقانه بیماریاش تشکر کرد. بسیاری از آدمهای سیاسی برای آنکه به کارشان ادامه دهند، بیماری خود را پنهان میکنند اما این موضوع درباره نجفی کاملا متفاوت است.» و در قبال تعجب خبرنگاران از ذکر این علت، گفت : «بعضی از اعضای شورای شهر نیز چنین تصوری داشتند اما با پزشک او تماس گرفتند و او آن را تأیید کرد»یا میگوید : « هرچند آقای نجفی فشارهای زیادی تحمل کرده اما تصمیم نداشت به دلیل این فشارها استعفا دهد، تا اینکه این مکل جدید پزشکی حادث شد. این مشکل استرسپذیر هم نیست و دکتر به او تأکید کرده تا از فضای پراسترس دور باشد و این در حالی است که در شهرداری فشار و استرس زیاد است.»( روزنامه شرق پنجشنبه 24/12/1396). فراموش نکنیم که در ابتدای دولت آقای روحانی نیز، آقای نجفی شش ماه پس از انتصاب در معاونت گردشگری و میراث فرهنگی، به دلیل بیماری استعفا کرد. با این تفصیل چه جای داستان سرایی است؟
کاربلدی یا تابع تحصیل است یا ثمره تجربه. آقای نجفی برادری است که در سابقه خویش وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و ریاست سازمان برنامه را دارد. حتی کسانی که وی را فیالجمله در آن سمتها موفق میدانند، نمیتوانند منکر این حقیقت شوند که تجربههای مذکور نمیتواند در اداره شهرداری پایتخت که کاری اجتماعی با ابعاد بسیار متنوع و اقدامات عمرانی با ابعاد پیچیده فنی است، چندان اثر کند که فرد را کاربلد بدانند. تحصیلات وی نیز در رشته ریاضیات بوده است که این هم ارتباطی به تدبیر در امور شهری مانند تهران با مسائل بسیار پیچیده ندارد.
در فسادستیزی هم سابقه آقای نجفی چیزی را نشان نمیدهد، هر چند که اگر در این سمت عزمی پدید آمده باشد، مغتنم بوده است.
3- واقعیت آن است که سال هاست رهبری جدی ترین مواضع را علیه فساد گرفته اند و راه را بر مبارزه گشودهاند و مکررا بر رسیدگی بی غرضانه به عملکرد همه مسئولان و حتی نزدیکان و اعضای دفتر خویش تأکید کرده اند. آخرین نمونه این است: در حکم صادر شده برای آقای فدایی به عنوان بازرس ویژه رهبری، ایشان بازرسی از نهادهای مربوط به رهبر را نیز بر وظائف بازرس ویژه افزودند. دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای نیز که زیر نظر فرزندان ایشان اداره میشود رسماً از بازرس ویژه خواستهاست بازرسی را از این دفتر آغاز کنند که شروع شده است. پاکدستی رهبر و خانواده ایشان شهره است و حتی برخی از مخالفین نیز بارها به این حقیقت اذعان کردهاند.
4-آن چه مهمتر و تأسف بارتراست، تأثیر منفی مواضع غرض آلود، مانند توئیت مورد بحث، بر تداوم و تقویت فساد است. متاسفانه مبارزه با فساد سیستمی و شبکه ای هم اکنون مانند سایر امور به سیاستزدگی مبتلا است؛ برخی مفسدان در پشت آن جناح و برخی در پشت این جناح پنهان میشوند و از تعقیب و مجازات میرهند. بارها به کسانی از سیاسیون با خاستگاه مختلف که برای مبارزه با فساد به اینجانب مراجعه کردهاند این پیشنهاد آقای عباس عبدی را عرضه کردهام که اگر هر جناحی آستین بالا بزند و با فساد همجناحیهای خود نیز مبارزه کند، مدعایشان باورپذیر میشود، وگرنه راه به جایی نمی برند.
https://t.me/ahmad_tavakoli