در دنیای اقتصاد نوشت: با ثبات نسبی قیمت و تولید نفت، درآمدهای نفتی دولت ثابت مانده است. این در حالی است که هزینههای دولت هر سال افزایش مییابد. از این رو در راستای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، دولت در پی افزایش درآمدهای مالیاتی است. در این راستا در دهه اخیر، تکیه دولت بر مالیات ارزش افزوده بوده است. این مالیات توانسته سهمی قابل توجه از درآمدهای مالیاتی را به خود تخصیص دهد و باعث افزایش درآمدهای دولت شود.
اما متاسفانه توجه کافی به مالیات بر درآمد شخصی (personal income tax) نشده است. مالیات بر درآمد در واقع مالیاتی است که از مجموع درآمد یک نفر (یا خانوار) اخذ میشود. مالیات بر درآمد میتواند منجر به افزایش درآمدهای مالیاتی شده و عدالت اجتماعی را نیز بهبود بخشد. نگاهی به تاریخ تحولات مالیاتی نشان میدهد مالیات بر درآمد نقش کلیدی در افزایش درآمدهای مالیاتی ایفا کرده است. نمودار روند تغییرات نسبت مالیات به تولید و نیز سهم مالیات بر درآمد از مالیاتها را طی یک بازه بلندمدت برای ۱۸ کشور نشان میدهد. به طور متوسط این کشورها در ابتدای قرن بیستم کمتر از ۱۰ درصد تولید را به عنوان مالیات اخذ میکردند. در این زمان سهم مالیات بر درآمد شخصی نیز در کل درآمدهای مالیاتی بسیار ناچیز بود و عمده مالیاتها در قالب مالیات بر تجارت (مثلا تعرفه) اخذ میشد. در خلال جنگ جهانی اول و برای تامین هزینههای جنگ، افزایش چشمگیر مالیات بر درآمد را مشاهده میکنیم. این روند در جنگ جهانی دوم شتاب بیشتری گرفته و پس از خاتمه جنگ، این ۱۸ کشور، نسبت بسیار بیشتری از تولید را به عنوان مالیات اخذ میکردند. نکته جالب توجه آنکه، سهم مالیات بر درآمد پس از جنگ جهانی حدود ۴۰ درصد تثبیت شده است.
قدرت مالیات بر درآمد در افزایش درآمدهای مالیاتی از آنجا حاصل میشود که این مالیات معمولا با گزارشدهی و ضبط مالیات ازسوی شخص ثالث همراه است. اظهار و ضبط مالیات توسط شخص ثالث، تشخیص و وصول این مالیات را تسهیل میکند. در واقع در هر ارتباط مالی، آحاد اقتصادی نه تنها موظف به گزارشدهی وجوه پرداختی (اعم از حقوق، پرداخت سود و سایر منابع درآمدی) هستند، بلکه باید مالیات علیالحساب را نیز ضبط و در دورههای مشخص به سازمان امور مالیاتی پرداخت کنند. در انتهای سال، هر فردِ فعال اقتصادی (یا در برخی از کشورها همه افراد بالغ)، باید اظهارنامه مالیات بر درآمد را تکمیل کنند. در اظهارنامه، افراد همه درآمدهای خود را گزارش میکند و سازمان امور مالیاتی بر اساس اظهار افراد و اظهار اشخاص ثالث، اظهارنامه را تایید میکند. در بسیاری از مواقع حتی مالیات علیالحساب پرداختی طی سال، بیش از تعهد مالیاتی قانونی فرد خواهد بود؛ در این شرایط استرداد مالیاتی صورت میگیرد.
علاوه بر اثرگذاری جدی روی درآمدهای مالیاتی، مالیات بر درآمد میتواند نقش کلیدی در کاهش نابرابری داشته باشد. این مالیات همه اقسام درآمدهای فرد (خانوار) را در نظر گرفته و بر آن مأخذ، مالیات وضع میکند. برای مثال، اگر فردی حقوقبگیر شرکتی باشد و به عنوان شغل دوم، مدیرعامل شرکتی دیگر نیز باشد، باید مبلغ هر دو حقوق خود را به سازمان مالیاتی گزارش داده و مالیات بر مجموع آن وضع خواهد شد. با در نظر گرفتن مجموع درآمدی که فرد (خانوار) کسب میکند، مالیات به صورت عادلانهتری وضع میشود. در اخذ مالیات جدا، ممکن است فرد از معافیتهای جداگانه در هر یک از پایههای حقوق خود بهره ببرد؛ در حالی که در مالیات بر درآمد، معافیت تنها یکبار در نظر گرفته میشود. متنوعسازی فعالیتها و تقسیم درآمد به مشاغل مختلف در این شرایط مزیت مالیاتی برای فرد به همراه نخواهد داشت. از این رو تنظیم تصاعدی مالیات بر درآمد، نقش کلیدی در بهبود توزیع درآمد دارد و درآمد پس از مالیات معمولا نابرابری کمتری نسبت به درآمد پیش از مالیات نشان میدهد. فشار بیشتر سایر مالیاتها (مثل مالیات ارزش افزوده) بر اقشار کمدرآمد نیز میتواند با طراحی مناسب مالیات بر درآمد خنثی شود.
حمایت از افراد نیازمند نیز در چارچوب مالیات بر درآمد بهتر میتواند انجام پذیرد. وقتی دولت تصویر کاملی از درآمدهای فرد داشته باشد، هدفگیری حمایتها بهتر میتواند انجام شود. مثلا اظهارنامه مالیات بر درآمد، میتواند مبنای اعطای اعتبار مالیاتی باشد. به این ترتیب در صورتی که مجموع درآمد فرد از حدی کمتر باشد، قسمتی (یا همه) از مالیات وصول شده طی سال به فرد عودت داده شود. در این صورت انگیزه ارائه اظهارنامه توسط افراد افزایش مییابد و کمکهای دولت نیز مشروط به ارائه و صحت اظهارنامه خواهد بود. چنین برنامههای حمایتی در اغلب کشورهای پیشرفته با عناوینی چون «اعتبار مالیاتی افراد شاغل» اجرا میشود.
مالیات بر درآمد شخصی در کنار مالیات ارزش افزوده دو جزء کلیدی یک نظام مالیاتی توسعهیافته هستند. اجرای مالیات ارزش افزوده با همه مشکلات اجرایی که باید رفع شود، نقش کلیدی در افزایش درآمد دولت داشته است. اما ظرفیت هر پایه مالیاتی تا اندازهای است. در صورتی که دولت در پی توفیق سیاستهای اقتصاد مقاومتی و کاهش تکیه بر درآمدهای نفتی است، لازم است که پایه مالیات بر درآمد شخصی نیز مورد توجه قرار بگیرد و توسعه یابد. تجربه کشورها نشان میدهد که این پایه نقش کلیدی در افزایش درآمدهای مالیاتی داشته است و همچنین توانسته است در کاهش نابرابری در این کشورها موفق باشد.
نمودار مقایسه نسبت مالیات به تولید و سهم درآمدهای مالیات بر درآمد شخصی از کل درآمدهای مالیاتی
توضیحات: خط سیاهرنگ ممتد تغییرات متوسط نسبت مالیات به تولید را در ۱۸ کشور طی قرن بیستم نشان میدهد. خط خاکستری بریده با دایرههای تو پر نشانگر متوسط سهم مالیات بر درآمد از کل درآمدهای مالیاتی در این کشورهاست. فهرست کشورها شامل استرالیا، کانادا، ژاپن، مکزیک، نیوزیلند، آمریکا، آرژانتین، دانمارک، برزیل، شیلی، کلمبیا، نروژ، فنلاند، ایرلند، هلند، سوئد، سوئیس و بریتانیا است. دو بازه خاکستری نشانگر بازههای جنگ جهانی اول و دوم هستند.
منبع:
Besley, T., & Persson, T. (2013). Taxation and development. In Handbook of public economics (Vol. 5, pp. 51-110Elsevier.)