سه شنبه, 24 مرداد 1396 17:19

علی دینی ترکمانی: قواعد شکل‌گیری مدیریت قوی و کارآمد

نوشته شده توسط

علی دینی ترکمانی. اقتصاددان

در شرق نوشت: از زمان معرفی نامزدهای سمت‌های مختلف وزارتی تاکنون، در جاهای مختلف، از روزنامه‌ها گرفته تا دنیای مجازی، بحث‌های مختلفی درباره کیفیت تیم معرفی‌شده از سوی آقای روحانی در گرفته است. برخی از نقدها به نبود هیچ زنی در کابینه معطوف شده است. برخی هم معطوف به بی‌تناسبی میان تخصص‌های دانشگاهی برخی با سمت‌های پیشنهادی است. برخی هم معطوف به ناسازگاری میان اعضای پیشنهادی کابینه از نظر آبشخورهای فکری و وابستگی‌های سیاسی استنقد اول، نقدی صحیح است. اگر در میان جامعه زنان افرادی وجود دارند که صلاحیت وزارت را دارند، چرا نباید مدنظر قرار بگیرند. این پرسشی است که نه‌تنها برای جامعه روشنفکری معنا پیدا می‌کند، بلکه برای قریب به اتفاق جامعه‌ای معنا پیدا می‌کند که هم درگیر پوست‌اندازی‌های مهم اجتماعی چون افزایش سطح تحصیلات و آموزش دختران و زنان بوده و هم تجربه حضور زنانی چون مارگارت تاچر، آنجلا مرکل، بی‌نظیر بوتو، ایندیرا گاندا و... در رأس دولت‌های کشورهایشان را به ‌خاطر دارد. در اصل، بی‌توجهی به زنان در چینش کابینه به معنای بی‌توجهی به مهارت‌های نیمی از جامعه انسانی و در نتیجه رعایت‌نکردن یکی از قواعد نظام حکمرانی خوب است. یعنی بحث در ورای مسئله برابری جنسیتی، از نظر فنی و تخصصی حایز اهمیت است. اما، واقعیت امر این است که چنین مشکلی، مشکل عام مرتبط با قواعد و کدهای ذهنی تعریف‌شده رسمی حاکم بر جامعه است که طبعا بر این دولت هم تأثیر می‌گذارد.  نقد دوم، تا جایی که به مسئله تخصص‌گرایی توجه دارد، صحیح است، اما اگر تخصص‌گرایی را فقط به مدرک تحصیلی ارتباط می‌دهد، نادرست است. تخصص‌داشتن در حوزه‌ای، فراتر از مدرک داشتن است. هستند بسیاری از کسانی که در عرصه کسب‌وکار تحصیلات دانشگاهی ندارند یا اگر دارند، ارتباطی به حوزه فعالیتشان ندارد، ولی موفق‌اند و دانش ناشی از یادگیری در حین عملشان که دانش ضمنی و پنهان نامیده می‌شود، قوی‌تر از دانش صریح و آشکار دیگران است. در مقابل، هستند بسیاری از تحصیل‌کردگان دانشگاهی با دانش صریح و آشکار بالا ولی نه چندان موفق در کسب‌وکارهای مرتبط با رشته خود. به همین سان، می‌توانیم مثال‌های دیگری بزنیم. هستند افرادی که با علوم سیاسی یا نظریه انقلاب آشنایی دانشگاهی و کلاسیک نداشته‌اند، ولی در عمل رهبران انقلابی بسیار موفقی بوده‌اند. در عرصه مربیگری فوتبال، افرادی مانند حشمت مهاجرانی، خوزه مورینیو یا افشین قطبی هستند که سابقه بازی حرفه‌ای (به مثابه معیار تخصصی دانشگاهی در ورزش فوتبال) ندارند، ولی مربیان توانمندی هستند. آنچه برای یک وزیر بیشتر از سایر عوامل مهم است، توانایی در رهبری، برنامه‌ریزی، سازماندهی و مهار امور و نظارت بر آن است؛ توانایی در چینش مدیرانی قوی برای معاونت‌ها و استفاده از تیم مشاوره‌ای قوی است؛ برخورداری از تجربه مدیریتی و رضایت کارکنان از زوایای مختلف است. بی‌تردید، تمام این نکات به معنای نادیده‌گرفتن حداقل سواد و دانش صریح و آشکار در حوزه ذی‌ربط و سایر عوامل چون سلامت نفس و پاکدامنی مالی نیست.
یکی از اشکال‌های نقد مذکور این است که تناقض دارد. می‌دانیم یک وزارتخانه با امور مختلفی درگیر است که با نگاه ریزبینانه، نیاز به تخصص‌های مختلف دارد. وزارتخانه‌های بزرگ شاید با ده‌ها تخصص درگیر باشند. یک وزیر حتی اگر به معنای مد نظر چنین منتقدانی، برخوردار از تخصصی باشد، طبعا دارای تخصص‌های دیگر نیست. بنابراین، از این منظر، مشکل باقی می‌ماند و فقط زمانی حل می‌شود که فردی برخوردار از همه تخصص‌ها یافت شود که امکان‌ناپذیر است. نتیجه اینکه، هرچه در هرم سازمانی به سمت بالاتر حرکت می‌کنیم، توان هماهنگ‌سازی، توان انگیزه‌دادن و توان ارائه مسیرهای جدید برای برون‌رفت از مشکلات اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
شایان ذکر است این سخن به معنای نادیده‌گرفتن اصل ضابطه‌گرایی نیست و به معنای برداشتی موسع‌تر از تخصص و ضابطه است. از این منظر، من مشکلی با انتخاب فردی ندارم که پزشک نیست ولی مدیریت بیمارستان خوانده است، به این شرط که سال‌ها در محیط بیمارستانی کار کرده و تجربه اندوخته باشد و توانایی برقراری ارتباط خوب با تیم پزشکان، پرستاران و... را داشته باشد. مشکلی با انتخاب فردی برای وزارت ندارم که حداقل آشنایی دانشگاهی با مباحث ذی‌ربط با حوزه وزارتی را دارد و در کنار تجربه مدیریتی، می‌تواند گوش شنوایی برای نقدهای دیگران داشته باشد. چنین مدیری از نظر من موفق‌تر از مدیری است که ممکن است در حوزه‌ای بسیار  بنام و شهیر باشد، ولی توانایی گوش‌ جان ‌سپردن به نقدهای دیگران را ندارد.

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: