حسن خوشپور
مدیر سابق دفتر امور بنگاهها و سازمان مدیریت برنامهریزی
در روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 4044 نوشت:
جلسه مناظره سوم میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، علاوه بر آنکه توانایی مدیریت و صداقت نامزدهای انتخابات را به راحتی مشخص کرد، بیانگر بروز تحولات اساسی در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در کشور است. پس از نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، در صورتیکه نامزدهای ریاست جمهوری نماینده طیفهای مختلف جامعه ایران باشند، میتوان بهنگام بودن یا سطح فرهنگی و اجتماعی مردم را تشخیص داد. تفکیک و تفاوت معنادار دو دیدگاه اصلی مدیریت کشور به وضوح مشخص شد. بدون تردید جامعه ایرانیان از مردم انگلستان و آمریکا از نظر بینش اجتماعی و سیاسی پیشرفتهتر هستند.
در حالی که بیش از یک دهه است که مردم ایران پوپولیسم و پوپولیستها را به خوبی شناختهاند و طرد کردهاند، مردم انگلستان و آمریکا چند ماه قبل به نگرشهای پوپولیستی پاسخ مثبت دادهاند و اگر باهوش باشند طی چند سال بعد تصمیم خود را اصلاح خواهند کرد. مردم فرانسه باز هم از این نظر نشان دادند که عاقل هستند. دیدگاه اصلی دیگر در کشور که دولت فعلی آن را نمایندگی میکند به دنبال تعقل، تصمیمگیری منطقی و عملی است و تبلور آن را میتوان در شیوه و محتوای تبلیغات آنها و خصوصا مناظرههای برگزار شده و بهخصوص در مناظره سوم، مشاهده کرد. با یک تحلیل ساده مشخص شد در مناظرات، جایگاه مخاطبان نامزدها و خود نامزدها عوض شده است، برخی نامزدها نشان دادند که جامعه خود را نمیشناسند و سالهاست که نمیشناسند و از تغییرات ایجاد شده در بافت جمعیت کشور و حضور تعیینکننده نسلهای جدید و اثرگذاری آنها در جامعه آگاهی ندارند.
در این خصوص چند نکته قابل ذکر است:
1- دوران عوامفریبی و پوپولیسم در ایران سپری شده است:
نامزدهای رقیب دولت، ناشیانه از ابزارهای منسوخ در بیش از یک دهه گذشته بهطور مستمر و بیوقفه استفاده میکنند، آنها وعده خوشیهای زودگذر میدهند، ولی نه هزینه آن را میتوانند محاسبه، طرح و توجیه کنند و نه از اثرات وعده خود و امکان استمرار آن توضیحی میدهند. پرداخت مستمری به مردم، پرداخت جبران بیکاری به بیکاران با ارقام پیشنهادی آنها حتی اگر بخواهد اجرا هم شود نیازمند دیوانسالاری و سازمان و تشکیلات وسیع و هزینهبر است. علاوه بر اینکه نامزدهای رقیب تاکنون نگفتهاند این پولها را از کجا میآورند. برنامهای هم برای آن تنظیم نکردهاند. فقط وعده میدهند حتی خود آنها هم از کم و کیف وعدههای خود خبر ندارند. انجام محاسبهای بسیار ساده از حجم هزینهای که برنامه پیشنهادی و عوامفریبانه نامزدهای رقیب دولت، بر کشور تحمیل میکند به راحتی عدم امکانپذیری آن را نشان میدهد.
2- فقدان برنامه مدون و عدم ارائه آن از سوی نامزدهای رقیب
نقد عملکرد دولت فعلی به دلایل مختلف سهل و امکانپذیر است، خصوصا در صورتی که برای تهییج اذهان عمومی و رونق فضای انتخابات باشد. در دوران انتخابات هر خبر یا تحلیل ساده و کوچکی، بازتاب و اثر وسیع عمومی بر اذهان جامعه دارد. دولت فعلی، عملکرد سه و نیم ساله خود را نقد و نقاط قوت و ضعف مدیریت داخلی و فرصتها و تهدیدات محیطی را تحلیل میکند و بیان میدارد که طی چهار سال آینده چه جهتگیری خواهد داشت. این جهتگیری را میتوان با نقد منصفانه و تخصصی عملکرد گذشته مورد ارزیابی قرار داد. لکن نامزدهای رقیب فقط برای تخریب آمدهاند و خود هیچ جهتگیری را مشخص و ارائه نکردهاند. نامزدهای رقیب نمیگویند طرفدار چه نظام اقتصادی هستند. نظام قیمتگذاری، سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی، مدیریت بخش عمومی و... را چگونه طراحی و سازماندهی خواهند کرد. تاکنون هیچ رهنمود علمی و برنامه مشخصی ارائه نکردهاند. تنها به دولت حمله و بدون ارائه هیچگونه اطلاع و آمار قابل اتکا، تنها انتقاد کردهاند و عمدهترین منبع اطلاعاتی آنان نیز روزنامهها و مجلات غیر تخصصی و بیشتر مخالف دولت بوده است. از این نظر نامزدهای رقیب در یک گسست تاریخی و در گذشتهای دور متوقف شدهاند و مانند بیش از دو دهه قبل اذهان عمومی را تحریک میکنند و غافلند که ابزارها و روشهای اطلاعرسانی دگرگون شده و پاسخ ادعاهای واهی و عامیانه به سرعت تهیه و منتشر میشود.
3- فروش زیربناها و سرمایههای شهر تهران برای انجام وظایف اداره جاری شهر تهران
مدیریت شهرداری تهران طی سالهای فعالیت خود، امکانات و منابع سرمایهای شهر را فروخته و بهطور عمده صرف هزینههای اداره جاری شهر کرده است؛ نظیر کشورهایی که منابع زیرزمینی (معادن، نفت و ...) را میفروشند و برای هزینههای جاری خود مصرف میکنند. شهرداری تهران تاکنون نتوانسته نظام مناسب تامین مالی اداره امور جاری شهر را طراحی و به اجرا درآورد. همچنین بسیاری از طرحهای عمرانی اجرا شده دارای تحلیل هزینه- فایده اقتصادی و صرفه و صلاح مالی نیست. در تهران بزرگراهی دو طبقه ساخته میشود که نه منطبق بر اصول پذیرفته شده حمل و نقل شهری و طراحی شهری است و نه به لحاظ اقتصادی و مالی دارای صرفه است. مردم تهران به یاد دارند که در سه ماه آخر سال 1391 و ماههای ابتدایی سال 1392 ساخت طبقه دوم بزرگراه صدر با چه سرعت و تراکمی جلو میرفت و پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، برای مدتی متوقف شد. مراجع دانشگاهی اصولا ساخت چنین سازهای را برای طبقه دوم بزرگراه صدر تایید نکردهاند و راههای جایگزین را پیشنهاد کرده بودند که به تایید نرسید. در صورت حاکم شدن طرز تفکر فعلی حاکم بر مدیریت شهر تهران در جایگاه رئیس اجرایی کشور، باید منتظر فروش منابع سرمایهای و زیربنایی کشور برای تامین مالی امور جاری کشور بود.
4- زیر سوال رفتن اعتماد و باور عمومی نسبت به سلامت و صلاحیت مدیران عالی کشور
نامزدهای رقیب برای پیروزی خود از هر خط قرمزی عبور میکنند و فراموش میکنند که خود نیز اگر در جایگاه رقبای فعلی خود قرار گیرند، باید پاسخگوی مناظرات بعد باشند و فراموش میکنند که صلاحیت حرفهای، شخصیتی و اعتقادی، ملی آنان از سوی نهاد عالی رتبهای در کشور تایید شده است. تهمت زدن به بالاترین مقام اجرایی کشور و دروغگو خطاب کردن وی و ایراد اتهام به وی که سوءاستفاده کرده است، به نوعی شاخه از بن بریدن است. کدام یک از شهروندان ایران کسی را انتخاب میکنند که برای کسب مقام مدیریت برای 4 سال، ارکان صلاحیتدار کشور را نابود کند. قطعا در نظر شهروندان این فرد اصولا قابل اعتماد نیست و نمیتوان سرنوشت مدیریت کشور را به وی سپرد. نشان دادن اسناد و مدارک به صورت ابتدایی، ناشیانه و احساسی در جلسه مناظره که باید تفکرات و آرای مختلف در آن برای رسیدن به بهترین فکر رقابت کنند، اقدامی سخیف، قدیمی و بدون اعتبار است.