وحید شقاقی شهری در گفتوگو با «آرمان - هستی دفتری » مطرح کرد
صندوقها مستقل شوند نه خصوصی
آمارهای اعلام شده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از صندوقهای بازنشستگی در کشور یا بهطور کامل ورشکسته شدهاند یا صندوقهایی هستند که اتکای قابلتوجهی به منابع دولتی دارند. در واقع مفهوم صندوق برای این نهادها از بین رفته است. صندوق بازنشستگی کشوری با اتکای ۸۰ درصدی به منابع دولت مواجه است. قانونهای جدید و بدون توجه به پشتوانه علمی و درست، بی توجهی به انتخاب مدیران کارآمد، سیاستهای غلط در امور کار و اشتغال و بازنشستگی، رکود و بیکاری، از عوامل متعدد این بحران است. اخیرا بحث خصوصیسازی صندوقهای بازنشستگی برای خروج از بحران فعلی مطرح شده است. وحید شقاقی شهری، اقتصاددان در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «راه حل استقلال است، نه خصوصیسازی. تا زمانی که صندوقهای بازنشستگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از سیاستهای دولت تبعیت میکنند و به استقلال نرسیدهاند وضعیت بحرانی حل نمیشود.»
علت گرفتاری صندوقهای بازنشستگی در بحران
کنونی چیست؟
در بحث صندوقهای بازنشستگی باید از دو زاویه به موضوع نگاه کرد. یکی از زاویه اقتصاد کلان و سیاستهای کلان حاکم بر کشور، یکی هم از زاویه اقتصاد خرد و درون صندوقی و مسائل حاکم بر خود بنگاه و صندوق. از دید سیاستهای کلان و سیاستهای حاکم بر اقتصاد کلان کشور، صندوقهای بازنشستگی معلول این اقتصاد کلان است. به عبارتی وقتی شما در اقتصاد رکود دارید، وقتی سیاستهای محیط کسب وکار و سیاستهای سرمایهگذاری شما سیاستهای مناسبی در سنوات گذشته نبوده است، وقتی امنیت سرمایهگذاری وجود ندارد و وقتی سیاستهای اقتصادی سیاستهای پایدار و باثباتی نبوده اند، همه اینها باعث میشوند در طول زمان صندوقهای بازنشستگی ما به شرایطی بحرانی برسند. با مرور سیاستهای اقتصادی ۲۰ سال گذشته میبینیم که سیاستهای ما بی ثبات، نا پایدار و غیرشفاف بودهاند. اینها باعث شده است که انبوهی از مشکلات بر صندوقهای بازنشستگی ما تحمیل شود. از طرف دیگر، وقتی سیاستهای نظام اداری پایدار و شفاف نبوده اند، اینها هم بر صندوق بازنشستگی فشار آورده اند. در اینباره همین قانونی را میتوان مثال زد که قرار بود برای بازنشستگی پیش از موعد زنان تصویب شود. این به عنوان یک سیاست کلی کشور از سوی مجلس به برنامه میآید. البته مجمع تشخیص مصلحت این قانون را مغایر با اقتصاد مقاومتی تشخیص داد. همین سیاست اگر مصوب و اجرا شود، بار بسیار سنگینی به صندوقهای بازنشستگی تحمیل خواهد کرد. به عبارتی صندوقهای بازنشستگی در اثر سیاستهای کلان اقتصادی کشور و سیاستهای اداری نادرست و نگرش دولتی به اقتصاد به مرحله بحرانی رسیده اند.
از زاویه اقتصاد خرد و درون بنگاهی علت بحران صندوق بازنشستگی چیست؟
از زاویه اقتصاد خرد و درون بنگاهی صندوقهای بازنسشتگی مشکلات زیادی دارند. عدم ثبات مدیریت، حیاط خلوت بودن صندوقهای بازنشستگی و عدم شفافیت لازم در عملکرد صندوقهای بازنشستگی از جمله این مشکلات هستند. اینها باعث شده است که صندوقهای بازنشستگی مدیریت کارآمد، اثر بخش و عملکرد شفافی نداشته باشند. پس اگر بخواهیم به تحلیل مشکلات و دلایل بحران صندوقهای بازنشستگی بپردازیم هم باید نگاهی کلان به عملکرد صندوقها از زاویه اقتصاد کلان و سیاستهای کلان اقتصادی داشته باشیم و هم باید درون بنگاه و عملکرد آن را ارزیابی کنیم. در هر دو حالت میبینیم که صندوقهای ما با مشکلات عدیده مواجه هستند و هزینههای بسیاری به آن تحمیل شده است.
آیا ایجاد صندوقهای خصوصی بازنشستگی راهکار خروج از این بحران خواهد بود؟
یکی از راهکارهایی که باید حتما به دنبال آن برویم، استقلال صندوقهای بازنشستگی است، نه ایجاد صندوقهای خصوصی. تا زمانی که صندوقهای بازنشستگی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از سیاستهای دولت تبعیت میکنند و دولتها به خود اجازه میدهند در عملکرد صندوقها دخالت کنند، تا زمانی که مدیریت این بخش به صورت تحمیلی از سوی دولت تعیین میشود، تا زمانی که قوانین و مقررات صندوقها از سوی مجلس یا سایر نهادهای قانونگذار به صندوق تحمیل میشود، استقلال صندوقها محقق نمیشود و تا این استقلال محقق نشود، این بحران شدیدتر خواهد شد و قطعا در آینده باید منتظر بحرانهای بیشتری از سوی صندوق بازنشستگی در اقتصاد ایران باشیم. اکنون وضعیت بحرانی است و به تدریج بحرانیتر میشود. به جایی میرسیم که کل هزینه صندوقهای بازنشستگی و تامین منابع مالی آنها بر عهده دولت خواهد شد و این بسیار خطرناک است.
ممکن است در مورد استقلال صندوقهای بازنشستگی توضیح دهید؟ این استقلال چگونه محقق میشود؟ صندوقها باید زیر نظر چه نهادی باشند؟
این استقلال به این صورت محقق میشود که انتخاب مدیریت صندوقها به نحوی تنظیم شود که تابع انتخاب دولت و سایر سازمانهای دولتی نباشد. به عبارتی مدیریت و مالکیت صندوقها مستقل باشد. حداقل مدیریت و سیاستگذاریها و برنامهریزیهای صندوق بازنشستگی در استقلال باشد و از دولت و سایر قوا جدا شود. یعنی نه فقط دولت، بلکه صندوقها باید از مجلس و سایر نهادها هم مستقل باشند. مدیریت صندوقها باید مستقل باشند، باثبات باشند و تابع تغییرات دولتها و سیاستهای دولتهای مختلف نباشند. تا زمانی که این امر محقق نشود، ما شاهد تغییرات مدیریت صندوقها به تبع تغییرات دولتها و تغییرات قوانین و مقررات و اعمال نظر از سوی افراد و اشخاص مختلف در قوای مختلف خواهیم بود. حداقل کاری که میشود کرد، همین ایجاد استقلال برای عدم تاثیرپذیری صندوق از زاویه بیرونی یعنی بیرون از خود بنگاه است.
به نظر شما راهکارهای زودبازده مثل تزریق سرمایه به صندوقهای بازنشستگی میتواند موقتا به خروج از بحران کمک کند؟
خیر. مُسکن ما را به جایی نمیرساند. مسکنها میتوانند مشکل را به تعویق بیندازند،اما نمیتوانند آن را درمان کنند. برای اینکه در آینده شاهد یک بحران جدی در صندوقهای بازنشستگی نباشیم نیازمند یک درمان ریشهای هستیم. با تصمیمات گذرا و عجولانه نمیتوان صندوقهای بازنشستگی را که یکی از وزنههای اقتصادی است از بحران خارج کرد. هیچ راه حلی جز استقلال و ثبات مدیریت صندوقها وجود ندارد. این مدیریت باید کارآمد باشد و توسط افراد لایق پذیرفته شود. از سوی دیگر سیاستهای کلان اقتصاد کشور و سیاستهای سیستم اداری هم باید همسو با سیاستهای خرد بنگاهها تنظیم شود.