منتقدان وارد این فضا نمیشوند که اگر برجام نبود چه میشد؟ | برجام و صنعت نفت به هم وابستهاند
یک کارشناس اقتصاد بین الملل با حضور در کافه خبر خبر آنلاین به محمد اکبری گفت: کشورهای عربی مخصوصا عربستان تمام تلاش خود را کردند تا جلوی بازگشت ایران به جایگاه گذشته قبل از برجام را بگیرند.
یک سال از امضاء توافق برنامه جامع مشترک بین ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک گذشت. در این یک سال پر فراز و نشیب هر چندبرخی محدودیت ها و موانع وجود داشت اما ثمرات و دستاوردهای مهمی برای کشور بدست آمد. یکی از این دستاوردها در حوزه نفت و دیپلماسی نفتی و ارتقای جایگاه ایران در نظام بین المللی است . تشریح و تبیین تاثیر متقابل دیپلماسی نفتی و برجام با هدف نشان دادن دستاوردهای برجام و نقاط قوت و ضعف آن از اهمیت بالایی برخوردار است . به این مهم باید چشم انداز برجام از منظر نقش ایران در نظام بین الملل را نیز مورد توجه قرار داد. این موضوع به طور جامع با علیرضا سلطانی عضو هیات علمی دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصاد سیاسی بین المللی و اقتصاد انرژی در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین به بحث گذاشته شده است . مشروح این گفت و گو را از نظر می گذرانید.
به نظرتان مهمترین دستاورد برجام چیست؟ این دستاورد چگونه اتفاق افتاد یا در چه حوزه هایی نمود پیدا کرد؟ چه چیزهایی باعث حیات و پایداری برجام شده است؟
مهمترین دستاورد برجام را باید در حوزه نفت و صنعت نفت جستجو کنیم. اینکه چرا صنعت نفت بیشترین بهره را از برجام برده است و بیشترین تاثیر و نقش را در اجرای برجام داشته و باعث حیات برجام شد به دوره قبل برجام و عصر تحریم ها بر می گردد. در تحریم های هوشمند امریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران به علاوه تحریمهای شورای امنیت دو حوزه بیشتر از همه مورد هدف بود . در واقع این دو حوزه به صورت هدفمند انتخاب شده بود، چرا که بیشترین تاثیر و نقش را روی ایران و فضای اقتصادی و سیاسی آن داشت. یکی حوزه نفت و دیگری حوزه بانکی و مالی بود. در ابتدا این تحریمها بر موضوع نفت اعمال شد. مسائل مالی و بانکی که هدف تحریمها قرار گرفت، بطور غیرمستقیم به مسئله نفت هم ارتباط داشت. هم تحریم خرید نفت ایران و هم ایجاد محدودیت برای انتقال پول نفت توسط ایران به کشورهای دیگر، محدودیت های شدیدی ایجاد کرد.
این تحریم ها چگونه اعمال شد ؟
به این صورت بود که هیچ کشوری حق خرید و فروش نفت با ایران را ندارد و هر کشوری هم که از ایران نفت خرید در پرداخت پول آن مشکل خواهد داشت. یعنی ایران مقدار نفت محدود را هم که می فروخت در دریافت پول آن مشکل داشت. چون بانکهای بین المللی راههای ارتباط مالی با ایران را بسته بودند. این مساله باعث شد که در مدت کوتاهی صادرات نفت به کمتر از یک میلیون بشکه رسید.
محدودیت و تحریم روی تولید هم مشکل ایجاد می کرد یا فقط جلوی سرمایه گذاری گرفته می شد؟
ایران در میانمدت در تولید نفت با وجود عدم سرمایه گذاری مشکلی نداشت. باید گفت که چهار حوزه در صنعت نفت دچار تحریم شده بود. یکی خرید نفت ایران، دوم ممنوعیت صادرات فراورده های نفتی مخصوصا بنزین به ایران، سوم ممنوعیت برای ناوگان نفت کش و هم چنین بیمه کشتی ها و پذیرش کشتی های ایرانی و نهایتا محدودیت برگشت منابع مالی حاصل از فروش نفت .
کشورهایی که نفت ایران را می خریدند مجبور بودند این تحریم ها را دور بزنند؟
البته یک فضای کوچکی برای فروش نفت وجود داشت که ایران بتواند بین 700 تا یک میلیون بشکه نفت در روز صادر کند آنهم با هزینه زیاد و مخاطرات مالی فراوانی که بیان شد. ایجاد شده بود . در این شرایط ایران باید با واسطه و دور زدن تحریم ها نفت را می فروخت که یکی از مصائب آن بوجود آمدپدیده هایی مانند بابک زنجانی بود. ضمن اینکه امکان دسترسی آسان به منابع حاصل از فروش نفت نیز وجود نداشت و در این زمینه هزینه ها و مخاطرات زیادی به وجود آمد.
تحریم ها جایی را هدف قرار داده بود که دروازه اصلی صادرات و واردات ایران بود .اقتصاد ایران یک اقتصاد نفتی است و به نفت و درآمدهای آن وابسته است و وقتی این مسئله هدف قرار بگیرد اقتصاد ایران به شدت آسیب پذیر می شود. اگر این روند ادامه پیدا می کرد ، ماشین اقتصاد ایران به دره ای عمیق سقوط می کرد. برجام مانع از این سقوط شد و در عین حال این ماشین در حال سقوط را به جاده اصلی بازگرداند . طبیعی است که نوسازی این ماشین و حرکت آن در جاده اصلی زمانبر خواهد بود اما شواهد نشان از حرکت تدریجی آن دارد که شاخص آن افزایش رشد اقتصادی کشور است.
اهمیت نفت در فرایند مذاکرات هسته ای چه بود و چه نقشی را در این فرایند بازی کرد؟
آغاز مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم با رویکردی جدید و نتیجه محور ، روند مذاکرات را به طور کامل تغییر داد. تغییرات مناسبی در این روند انجام شد.
در این راستا و همزمان با مجاهدت تیم مذاکره کننده هسته ای ، سایر بخش ها نیز وارد میدان شدند تا هم نقش پشتیبان تیم مذاکره کننده را ایفا نمایند و هم آمادگی لازم را برای دوران پس از توافق آماده کنند که از این جمله صنعت نفت بود. این آمادگی قدرت مانور ایران را در مذاکرات هسته ای بالا می برد اگر صنعت نفت همچنان تحت تاثیر تحریمها ضعیف می ماند به همان میزان قدرت چانه زنی تیم مذاکرات هسته ای در مقابل طرفین پایین می آمد . اما از همان ابتدا مدیریت صنعت نفت در دولت یازدهم برنامه افزایش توانمندی صنعت نفت و کاهش مخاطرات ناشی از تحریم را با هدف افزایش قدرت مانور تیم دیپلماسی هسته ای و بهبود شرایط صنعت نفت آغاز کرد. چون مهمترین موضوع بعد از مسائل هسته ای ، موضوع تحریم و به خصوص تحریم های نفتی بود. تحریم ها روی دوم سکه مذاکرات بود. تیم مذاکره کننده از یک طرف سر مسئله هسته ای و از طرف دیگر سر موضوع نفت و تحریم های آن و چگونگی رفع آن بحث می کردند. از این رو نفت بصورت مستقیم و غیر مستقیم درگیر مذاکرات هسته ای بود. در عین حال سیاست نفتی ، آمادگی کامل برای ورود به عصر پسا تحریم با انجام توافق بود چرا که نحوه بازگشت ایران به شرایط پس از تحریم به خصوص بازار نفت وچگونگی رفتار ایران در عرصه رقابت با دیگر کشورهای نفتی بسیاری مهم و حیاتی بود. این موضوع هم ماهیت سیاسی و اقتصادی داشت و هم ماهیت پرستیژی . چنانکه در یک سال اخیر این مسائل به خوبی خود را نشان داد.
صنعنت نفت چگونه در این میدان وارد شد و در عمل چه اقداماتی صورت گرفت ؟
مدیریت صنعت نفت از همان ابتدا با آینده نگری اقدام به سیاست گذاری کرد.د برای مثال توسعه فازهای پارس جنوبی به دلیل کمبود منابع مالی و با هدف بهره مندی واقعی کشور ، اولویت بندی شدند تا بعضی از آنها به نتیجه برسند. در کنار آن توسعه میدانهای نفتی بخصوص میدانهای مشترک در اولویت قرار گرفت. در همان زمان شرکتهای خارجی که رفته بودند صنعت نفت با مشکل کمبود مالی برخوردار بود. از این رو مدیریت صنعت نفت تلاش کرد تا منابع مالی داخلی را بسیج کند تا بتواند میدانهای نفتی در خطر رکود یا راکد را فعال کند تا امکان افزایش سریع تولید و صادرات نفت فراهم باشد . روی توسعه میدانها برنامه ریزی و کار شد تا مجددا این میدانها آماده تولید شوند.اقدام دیگر تهیه یک الگوی قراردادهای نفتی پس از برجام بود. کمیته ای در این زمینه تشکیل شد و نهایتا مدلی تهیه شد که در آذر ماه 94 رونمایی شد . این مدل بعد از فراز و نشیب های فراوان به مرحله نهایی رسیده است .قراردادهای گذشته و به طور خاص بیع متقابل فاقد جذابیت لازم برای جذب سرمایه گذاری خارجی و همچنین توسعه کیفی صنعت نفت بود .
در عرصه خارجی ، عملکرد صنعت نفت در دوره مذاکرات هسته ای چگونه ارزیابی می شود؟
اتفاق دیگری که بصورت محسوس از سال 94 دیده می شود مقاومت نفتی ایران مقابل فشارهای سیاسی و نفتی کشورهای خارجی بود که به ایران وارد می شدند.همزمان با مشخص شدن زمینه های به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته و به طور مشخص اوایل سال 94 ، وزیر نفت اعلام کرد که ایران آماده ورود سریع و مقتدرانه به بازار نفت پس از رفع تحریم ها و اجرای توافق هسته ای است. به دنبال این اعلام حسابشده برای آمادگی کشورهای نفتی برای بازگشت ایران و انجام اقدامات لازم برای کنترل قیمت و مهار بازار ، کشورهای نفتی به رهبری عربستان در اقدامی مقابله جوبانه و غیرمنطقی و به جای استقبال از بازگشت ایران و فراهم کردن زمینه های این بازگشت ،فشارهای خود را علیه ایران افزایش دادند تا مانع از این شوند که ایران به سرعت وارد بازار شود.
کشورهایی مانند عربستان و برخی دیگر از کشورهای عضو اوپک، با اعمال تحریم علیه ایران بجای همراهی با ایران، با تحریم کنندگان ایران همراهی کردند. این کشورها مخصوصا عربستان با افزایش تولید ، خیلی سریع آثار کاهش تولید نفت ایران را در بازار جبران کردند. عربستان در آن دوره با ایران وارد چالش جدی شد، ضمن اینکه عربستان و همپیمانان عربی آن اصولا از یک ایران قدرتمند نگران بوده وهستند و نمی خواهند ایران کشوری قدرتمند در منطقه باشد و مناسباتش با جهان به حالت عادی برگردد. چون به هر حال چالش ایران و غرب بهترین فرصت را برای کشورهای عربی ایجاد کرده است که آنها از قِبل این چالش بتوانند استفاده های سیاسی- اقتصادی- امنیتی لازم را ببرند که بردند.
کشورهای عربی منطقه مخصوصا عربستان چرا دوست داشتند روی توافق هسته ای ایران خلل وارد کنند و از رسیدن به توافق واهمه داشتند؟
حل پرونده هسته ای ایران برای کشورهای عربی منطقه یک معضل جدی بود که آنها نمی خواستند این مسئله به راحتی انجام شود. یکی از راههایی که آنها انتخاب کردند تا جلوی توافق را بگیرند و فشارها را در صورت توافق افزایش دهند، بحث نفت بود. آنها بجای اینکه بیایند در شرایط کنونی که توافق هسته ای انجام می شود سهم ایران را از بازار پس دهند و با ایران همراهی کنند و به بازگشت ایران به بازار نفت کمک کنند، سعی کردند که جلوی بازگشت ایران را بگیرند، در نتیجه یک جریان سازی گسترده ای در سطح منطقه و بین الملل و اوپک ایجاد کردند که اگر توافق هسته ای انجام شد و تحریم ها از بین رفت ایران با سرعت و قاطعیت تولید خود را افزایش ندهد، بلکه با تدریج این کار انجام شود. این سیاست را بارها عربستان و کشورهای منطقه اعلام کردند ولی ایران با جدیت اصرار داشت که اگر تحریمها برداشته شد با قاطعیت و اقتدار و به سرعت، تولید و صادرات خود را افزایش دهد. چون این آمادگی را داشت و برای آن برنامه ریزی کرده بود.
چه کارشکنی هایی از طرف این کشورها انجام شد تا ایران نتواند در مسیر خود پیش رود؟
فارغ از تحرکات سیاسی که این کشورها به انحا مختلف در سنگ اندازی مذاکرات هسته ای انجام دادند در حوزه نفت این تحرکات چنانکه گفته شد، بیشتر بود. تا پیش از اجرای برجام این فشارها و سنگ اندازی ها بیشتر روانی و سیاسی بود اما با اجرای برجام در اواخر دی ماه 94 و کلید خوردن افزایش تولید و صادرات نفت ایران ، موضوع فریز نفتی که تا آن زمان مطرح نبود، مطرح شد . این درحالی بود که قیمت نفت تا حد زیادی ، کاهش یافته بود.
آنها چند کشور مثل روسیه، الجزایر و ونزوئلا را همراه خود کردند تا بحث کاهش تولید یا فریز نفتی را اجرا کنند. استدلال آنها این بود که اگر ایران تولید خود را خیلی سریع و فوری بالا برد به کاهش قیمت نفت منجر خواهد شد. فروش نفت از قبل به خاطر سیاستهای نفتی که انجام شده بود در حال سقوط و نزول بود. آنها این فضای روانی را ایجاد کرده بودند و می خواستند ایران را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند که مانع از افزایش تولید و صادرات نفت ایران شوند و بازگشت ایران به شرایط قبل تحریم ، به تاخیر اندازند.
روسیه هم در این جریانات جهت فشار بر ایران در کنار عربستان بود؟
روسیه هم با آنان به هر حال همراهی می کرد و دنبال این بود که ایران تولید نفت خود را با سرعت بالا نبرد بلکه در یک پروسه مدت دار و به تدریج تولید زیر یک میلیون را به سه میلیون بشکه برساند. ایران در مقابل این طرح مقاومت کرد . سیاست راهبردی ایران هم این بود که ایران زمانی می تواند سهم خود از بازار را بگیرد که با سرعت و فوریت به بازار برگردد. اگر بخواهد با به تدریج این کار را انجام دهد، قدرتهای دیگر این اجازه را به ایران نمی دهند و سعی می کنند ایران در حاشیه بماند. در عمل این مساله نیز ثابت شد چرا که ایران با سرعتی که وارد بازار شد توانست سهم خود را بگیرد و الا در غیر این صورت ضرر بسیاری می دید و هم اینکه نمی توانست تاثیر گذاری کافی را در بازار و اوپک داشته باشد. قدرت نمایی امروز در بازار نفت و اوپک، میزان تولید نفت است . هرچه قدر کشوری امکان و ظرفیت تولید بیشتری داشته باشد ، به همان میزان قدرت تاثیرگذاری و مانور بیشتری هم خواهد داشت.
تحرکاتی هم در داخل وجود داشت که می خواستند ایران به تدریج به بازار برگردد؟
بله کاملا درست است . بعضی منقدین دولت که اتفاقا در دولت های قبل مدیر نفتی بودند و در سمت های مهمی مانند نمایندگی های اوپک قرار داشتند با این سیاست عربستان همراهی می کردند. انها به دولت و وزرات نفت فشار می آوردند که سیاست ایران مبتنی بر ورود سریع به بازار، سیاست اشتباهی است و این باعث کاهش قیمت نفت می شود.بعضا رسانه های همراه این افراد نیز جریان سازی گسترده ای را به راه انداخته بودند و تعابیری مانند وزیر نفت مفت را مطرح می ساختند که بعضا آگاهانه بود. اما علی رغم این همنوایی منتقدین داخلی و رقبا و مخالفین خارجی به رهبری عربستان ، صنعت نفت سیاست راهبردی و درست بازگشت مقتدرانه و سریع را دنبال کرد و آثار این سیاست خیلی سریع خود را در افزایش قیمت نفت و همچنین افزایش قدرت تاثیرگذاری بیشتر در مجامع بین المللی انرژی نشان داد . اگرچه کشورهایی مانند عربستان از موضع خود در قبال ایران کوتاه آمدند اما منتقدین داخلی هیچگاه به اشتباه عمدی و غیرعمدی خود اعتراف نکردند و چه بسا بر مواضع غیرمنطقی خود به اشکال مختلف ادامه دادند .
تحرک فریز نفتی چگونه رقم خورد و چه نتایجی را به همراه داشت؟
رقبای نفتی ایران به رهبری عربستان نشستی را در دوحه در اواخر فروردین ماه 94طراحی کردند که کشورهای نفتی اعم از اوپک یا غیر اوپک در آنجا جمع شوند که تولید خود را کاهش دهند یا فریز کنند یعنی دیگر افزایشی وجود نداشته باشد تا قیمت نفت افزایش پیدا کند. در این مقطع زمانی کشورهایی مثل عربستان با مشکل مالی هم مواجه شده بودند. کسری بودجه هم داشتند و در حقیقت در چاهی افتادند که برای ایران کنده بودند. آنها برای اینکه باعث افزایش قیمت نفت شوند این نشست را شکل دادند و با این طرح می خواستند با یک تیر دو نشان را بزنند. هم مانع افزایش تولید نفت ایران و هم به بالا رفتن قیمت نفت کمک کنند.
اما ایران اعلام کرد در این نشست شرکت نمی کند و به نوعی تمام برنامه های آنها را به هم ریخت. چون آنها می خواستند ایران در این نشست شرکت کند و در مقابل یک عمل انجام شده قرار گیرد. وقتی همه کشورها طرحی را از ایران بخواهند ممکن بود ایران در مقابل اجماع آنها کوتاه بیاید و تولید نفتی خود را افزایش ندهد. ایران چاره را در این دید که اصلا در آن شرکت نکند تا در مقابل عمل انجام شده قرار نگیرد و از فشارهایی که احتمال داشت در مقابل آنها قرار گیرد رهایی پیدا کند.
نشست فریز نفتی دوحه بدون هیچ نتیجه ای تمام شد. اما خود این باعث شد که دروازه مذاکره بین کشورهای تولید کننده عضو اوپک و غیر اوپک باز شود که شروع به مذاکره کنند که نتیجه آن خیلی سریع در اجلاس 169 اوپک خود را نشان داد. در آن نشست بعد از سه سال بن بست تعیین دبیر کل اوپک شکست و دبیر کل جدیدی انتخاب شد. قبل از آن به دلیل اختلافی که بین ایران و عربستان وجود داشت دبیر کلی که از لیبی بود چندین بار تمدید شده بود. از این رو کشورهای اوپک بجای تقابل گذشته وارد فاز همکاری شدند. همزمان وزیر نفت عربستان هم تغییر کرد و شخص دیگری جای او را گرفت.
با این شرایط سخت ، بازگشت ایران به بازار چگونه رقم خورد ؟
در نتیجه پافشاری و سیاست مقتدرانه بعد از 4 ماه تولید و صادرات نفت به وضعیت قبل از تحریم ها بازگشت، چیزی حدود سه میلیون و هشتصد هزار بشکه در تیرماه تولید و بیش از دو میلیون و دویست هزار بشکه صادرات محقق شد.
اولین نتیجه و اثر این سیاست این بود که ایران مقتدر وارد میدان شد و مجددا سهم خود را از بازار گرفت و به جایگاه قبلی بازگشت و این جایگاه باعث شد ایران در سطح بین الملی و در مجامع از موضع اقتدار حرف بزند و در واقع کشورهای دیگر را بتواند مقهور خود کند. اگر این افزایش تدریجی بود طبیعی است که هیچ جایی برای ایران باز نمی شد و بجای اینکه ایران بتواند یک بازیگر تاثیرگذار روی روندهای بازار نفت و مجامع بین المللی و اوپک باشد یک کشورهای حاشیه ای بود که به آرامی شاید می توانست جایگاه خود را احیا کند. ولی این شرایط از طرف ایران به کشورهای دیگر تحمیل شد. تا برای ایران حق و اعتبار قائل شوند جای ایران را باز کنند.
بازارهای جهانی نفت فارغ از اوپک و کشورهای نفتی چه واکنشی در مقابل بازگشت ایران به بازار نفت داشتند؟
بر خلاف تحرکی که کشورهای نفتی در مقابل ایران داشتند بازارها از برگشت ایران استقبال کردند. نه تنها قیمتها پایین نیامد بلکه شرایط به گونه ای دیگر رقم خورد. در ابتدای سال95 بازار نفت با اشباع دو میلیون بشکه ای روبرو بود و همین باعث کاهش نفت شده بود. تولید نفت ایران هم یک میلیون اضافه شد. این باید باعث می شد که قیمت بیشتر از قبل سقوط کند ولی نه تنها این نشد بلکه قیمتها افزایش هم پیدا کرد. چون تاثیر روانی بازگشت ایران برای بازار نفت امری پذیرفه شده بود. بازار جهانی نفت به نفت ایران نیاز داشت. بنابراین بجای برخورد و واکنش منفی، واکنش مثبت به آن نشان داد وآنرا پذیرفت.
ضمن اینکه زمزمه های کاهش تولید نفت هم از نشست فریز نفت شروع شده بود. بنابراین در خرداد ماه سال 95 عملا شاهد افزایش قیمت نفت هستیم. این درحالی بود که همچنان روند تولید و صاردات ایران در حال افزایش بود. بر خلاف بد عهدی و کارشکنی کشوری مثل عربستان بازار جهانی از نفت ایران استقبال کرد و روندهای بین المللی با رویکرد و سیاستهای کشوری مثل عربستان همراهی نکرد.
این روند چگونه پیش رفت که ایران توانست در حالی که با عربستان دچار تنش و حتی دشمنی بود، شرایط خود را به آنها تحمیل کند؟
این فرایند تا نشست فریز نفتی الجزایر دذ اوایل مهرماه ادامه داشت که در آنجا ایران شرکت کرد. ایران تولید و صادرات را بالا برده بود و می توانست از موضع بالا صحبت کند. در آنجا اجماع اولیه برای فریز و کاهش تولید نفت شکل گرفت و برخلاف رویه ای که عربستان در پیش گرفته بود ایران و دو کشور دیگر لیبی و نیجریه مستثنی شدند. نهایتا در نشست 171 اوپک در اوایل آذرماه کشورهای اوپک برای کاهش تولید به توافق رسیدند و سهمیه هر کشوری هم مشخص شد و قرار شد این کاهش تولید از ابتدای ژانویه 2017 اجرا شود. در این اجلاس تولید نفت ایران نه تنها کاهش پیدا نمی کرد بلکه در پروسه ای 6 ماهه تولید نفت ایران به طور متوسط 90 هزار بشکه در روز افزایش پیدا می کرد، در حالی که کشورهای دیگر دنبال این بودند که تولید و صادرات آن افزایش پیدا نکند. آنها دنبال این بودند که با فریز نفتی ایران را محدود کنند و در نهایتا دیپلماسی موفق نفتی ایران به نتیجه مطلوبی رسید که با تدبیرهای خاصی اتفاق افتاد. این نشان دهنده برنامه ریزی از قبل پیش بینی شده دارد که با بازگشت مقتدرانه ایران به بازار نفت این موضوع شکل گرفت که ایران جایگاه خود را پیدا کند. قبل از آن گفته می شد که ایران در خوشبینانه ترین حالت در عرض 2 سال می تواند به جایگاه خود برگردد که در عمل در مدت 4 ماهه این مهم عملی شد و ایران توانست در عرصه بین المللی با قدرت مانور بالا با ابزار نفت حرکت کند و حرف خود را به کرسی بنشاند.
این یکی از دستاوردهای بزرگ برجام بود که اگر اتفاق نمی افتاد تولید نفت ایران نه تنها افزایش پیدا نمی کرد بلکه این صادرات به سمت صفر حرکت می کرد که مشکلات زیادی را برای اقتصاد و سیاست ایران در نظام بین المللی می توانست ایجاد کند. منتقدان وارد این فضا نمی شوند که اگر برجام نبود چه می شد؟ باید به این موقعیت توجه کرد و مسیر طی شده توجه کرد. ایرانِ قدرتمند می تواند به تبع این مسائل، منافع سیاسی و بین المللی خود را هم تامین کند.
در حال حاضر نفتی که فروخته می شود پول آن به کشور بازمی گردد؟
در دوره های تحریم مشکلات زیادی برای بازگشت پول و استفاده کشور از پول وجود داشت چون کشور به این منابع مالی احتیاج داشت مجبور می شد دست به اقدامات نامتعارف برای فروش نفت بزند. ولی بعد از رفع تحریم ها این مشکلات به تدریج برداشته شد. هر چند عدم همکاری برخی بانکهای بزرگ خارجی ، ایران را در مضیقه قرار داده است براساس اعلام بانک مرکزی و وزارت نفت پول نفتی که فروخته می شود یا بر می گردد یا در جاهای دیگر سرمایه گذاری میشود. به هر حال این پول در دسترس ایران است. تنها مشکلی که وجود دارد این است که بانکهای بزرگ بین المللی به دلیل نگرانی نسبت به فضای تحریم و هزینه هایی که به دلیل تحریم پرداخت می کنند و همچنین نگرانی که نسبت به آینده دارند وارد معامله با ایران نمی شوند یا به اصطلاح برای ایران اعتبار باز نمی کنند. در حال حاضر بسیاری از بانکهای دیگر این مسائل را انجام می دهد.
این مشکلات و محدودیت ها چگونه قابل حل است به عبارت دیگر چگونه می توان این نگرانی بانک ها و موسسات خارجی را رفع کرد ؟
وجود این مشکل به دلیل سابقه و هزینه های بالای تحریم های اقتصادی و فشارهای احتمالی سیاسی فعلی طبیعی به نظر می رسد اما این به معنای تداوم این مشکل نیست بلکه به تدریج و با تدبیر دولت قابل حل است. وقتی ایران با خرید هواپیما با ایرباس و بوئینگ قرارداد چندمیلیارد دلاری می بندد طبیعی است که یک حجم بالای منابع مالی جابجا می شود که این کار را بانکهای بزرگ بین المللی انجام می دهند. این قراردادها نوعی امنیت روانی و یک اعتبار برای بانکها ایجاد می کند که نگرانی آنها رفع شود و بیایند با ایران کار کنند.
وقتی شرکت بزرگی مثل شل یا توتال با ایران قراداد بلند مدت می بندند یخ بانکهای بزرگ هم می شکند. چون سرمایه گذارهای بزرگ در حوزه نفت به طور طبیعی نیازمند مشارکتهای بزرگ مالی بین المللی هستند. خود این شرکتها بانکها را درگیر می کنند و می آیند و کار می کنند. این مسئله کمک می کند که عدم گرایش با ایران حل شود و این معضل در حال حل شدن است. ورود بنگاههای عظیم بین المللی در حوزه نفت و حمل و نقل و هواپیمایی تسهیل کننده و هموار کننده این مسیر هستند.
به نظرتان چشم انداز برجام با عملکرد صنعت در آینده چگونه است؟ برجام می تواند در آینده به پویایی و تحرک خود ادامه دهد و مناسبات بین المللی ایران را بهبود دهد؟
یکی از دستاوردهای برجام جذب شرکتهای بزرگ بین المللی مثل توتال وشل است که تفاهم نامه های اولیه برای جذب این شرکتها امضا شده و مناقصه های نفتی برای توسعه میدانهای نفت وگاز در کارون و خلیج فارس در حال انجام شدن است.
این مسائل می تواند اعتبار برجام را بالا ببرد و راه را برای سرمایه گذاری های دیگر باز کند که این از دستاوردهای بزرگ برجام است. صنعت نفت درست است که از ظرفیت برجام استفاده کرده و برجام فرصتهای زیادی برای آن ایجاد کرده است اما در مقابل، صنعت نفت هم باعث حیات و نقش پیشرانه برای برجام را بازی کرده است. آقای ظریف گفت که نفت برجام را زنده نگه داشته است. این ناشی از نقش طبیعی نفت است که در اقتصاد ایران دارد. اولین دستاورد برجام در حوزه نفت بود، ولی نفت هم از این فرصت نهایت بهره برداری را کرد. هوشمندانه و عاقلانه حرکت کرد و هم باعث رونق خود نفت و احیای آن شد و هم باعث زنده نگه داشتن برجام شد و به کلیت اقتصاد ایران کمک کرد. در حال حاضر نرخ رشد اقتصادی رشد 6.5 درصدی را تجربه می کند که تقریبا 50 درصد آن مدیون صنعت نفت است . نکته جالب این است که 50 درصد دیگر هم انرژی خود را از نفت گرفته است که نقش آن بسیار حیاتی بوده است و باعث بازگشت ایران به جایگاه بین المللی خود شده است. این موضوع باعث شده برجام پویا و زنده بماند و به حرکت خود ادامه بدهد.
به نظرتان بعد از برجام ایران توانسته است مناسبات خوبی با کشورهای دیگر مانند چین داشته باشد؟ به نظر می رسد این ظرفیت به خوبی شکل نگرفته و چینی ها آنطور که باید به سرمایه گذاری در ایران وارد نشده اند؟
در حوزه نفت و گاز چینی ها فعال هستند. شرکت سی ان پی سی و شرکت ساین اوپک در حوزه نفت و گاز فعال هستند. در حوز ه های غیر نفتی هم ایران یک مزیت نسبی خوبی دارد که فعالیتشان را بیشتر کنند. آنها هم به هر حال مخاطراتی دارند. به نظر می رسد که در فضای بعد از برجام مزیت برجام این است ایران با کشورهای شرقی و آسیایی در حوزه اقتصادی بیشتر ارتباط برقرار کند تا کشورهای اروپایی.
برجام باعث شده است ما بازتعریفی در مناسبات اقتصادی خود با دنیا داشته باشیم که از حالت تکیه صرف روی اروپایی ها و غربی به سمت کشورهای نوظهور اقتصادی که در آسیا هستند، حرکت کنیم. اگر بتوانیم با آنها مشارکت کنیم سریعتر و بی دغدغه تر می توانیم دستاوردهای توسعه ای خود را محقق کنیم، به شرطی که با برنامه حرکت کنیم. برجام این فرصت را ایجاد کرده است که به شرطی که بتوانیم یک برنامه راهبردی در این حوزه داشته باشیم و بتوانیم با کشورهایی مثل چین، هند، کره، ژاپن، مالزی، ترکیه و حتی برزیل بطور هدفمند کار کنیم و بیش از اینکه تحت تاثیر آنها قرار گیریم در یک رابطه اقتصادی و تجاری برد- برد قرار بگیریم.
طبیعی ست که در شرایط فعلی در یک سالگی برجام ایران نتوانسته است به وضعیت قبلی به لحاظ اقتصادی برگردد، مانند بیماری که از بستر برخاسته و تا رسیدن به شرایط اولیه زمان نیاز است و اطرافیان هم نسبت به این بیمار با احتیاط برخورد می کنند.
چه چیزهایی می تواند بر منحرف شدن برجام تاثیر بگذارد؟ حضور ترامپ و تحرکات برخی منتقدین داخلی چه تاثیری بر این موضوع خواهد داشت؟
برخی اقدامات داخلی و نا هماهنگی ها و ضعیف کردن برجام نیز در این روند بی تاثیر نیست که می تواند بازخورد بدی روی خارجی ها و شرکتهای آنها داشته باشد. اگر این ذهنیت ایجاد شود که ایرانی ها خودشان برجام را قبول ندارد و آنرا باور نکرده اند یعنی اینکه خود ایرانی ها در صدد برهم خوردن برجام هستند . به نظر می رسد که باید در داخل هم در یک مسیر واحد و منسجمی حرکت کرد تا فضای تخریب به سست شدن پایه های برجام منجر نشود بلکه فضای نقد باید به قوت گرفتن این پایه ها منجر شود و فرصت های آن افزایش یابد. همه باید در راستای آن حرکت کنند و چالشهای آنرا کاهش دهند تا زمینه سو استفاده سیاسی و اقتصادی برای دیگران فراهم نشود.
برجام از زاویه خود امریکا کمتر در خطر است تا رقابت میان روسیه و امریکا. این رقابت ممکن است برجام را در خطر قرار دهد ولی لفاظی هایی که ترامپ می کند زیانی برای برجام ندارد. چون اینها نهایتا مجبور خواهند بود خودشان را با برجام هماهنگ کنند.
چشم انداز نهایی در مورد منطقه و برجام چیست؟ به نظرتان برجام می تواند باعث بهبود مناسبات ایران و کشورهای عربی منطقه شود؟
برجام یک میدان بازی بین المللی است. طبیعی است که هر چقدر که ایران دراین بازی در سطح بین المللی بیشتر موفق باشد به همان میزان قدرت مانور ایران در سطح منطقه ای بهبود پیدا می کند و این باعث می شود که در عمل ایران در منطقه حرف برای گفتن داشته باشد و جایگاه بیشتری پیدا کند. اما اگر برجام ضعیف شود و مناسبات ایران با قدرتهای بزرگ دچار ضعف شود و ماشین برجام خوب کار نکند به همان میزان در منطقه دچار مخاطره می شویم. به همین خاطر لازم است که برجام در حوزه بین المللی فعال باشد تا ایران بتواند در حوزه منطقه ای از آن استفاده لازم را ببرد.