این روزها که با درگذشت هاشمی مقارن است مطالب زیادی در مورد شخصیت ایشان و خدماتشان گفته میشود. طبیعی است که منتقدان هم به احترام، زبان به انتقاد نخواهند گشود ولی این به آن معنا نیست که ناگهان همه منتقدان تغییر رویه داده باشند. هاشمیرفسنجانی از جمله افرادی بود که طرفدار و مخالف زیادی داشت. این به آن معنا نیست که بتوان وی را در ردیف دیگر سیاستمدارانی که با جنجال و قطبی کردن جامعه خود مطرح میکنند قرار داد بلکه به آن معناست که دیدگاهی که ایشان در درون حاکمیت نمایندگی میکرد طرفداران و مخالفان جدی داشت و دارد و آینده سیاست ایران را تعارض همین دو نگاه تعیین میکند. یک دیدگاه معتقد است که باید توسعه اقتصادی و آزادی را اولویت اول قرار داد و ایدئولوژی و عدالت را در اولویت دوم اما دیدگاه مقابل معتقد است که اولویت اول عدالت و ایدئولوژی است و توسعه اقتصادی و آزادی در اولویت دوم مینشیند. در این تعریف نسبتا ساده مواضع برحسب اولویتبخشی و وزندهی به هرکدام از این معیارها مشخص میشوند. البته روشن است که این تفاوت اولویت، به تفاوت خط مشی و تفاوت در سیاستگذاری منتهی میشود. یک کارکرد مهم هاشمیرفسنجانی آن بود که چون در حاکمیت حضور داشت، به تقویت دیدگاه اول که به اصلاحطلبی موسوم شده کمک میکرد. از همین رو آماج حملات مخالفان قرار میگرفت و اتفاقا میدانست که چون اثربخش است این حملات را به جان میخرید. از این جهت فقدان ایشان، به تضعیف پایگاه اصلاحطلبان در موازنه قوا و بده بستانهای درون حاکمیت منجر خواهد شد.
دو کارکرد دیگر و مهم ایشان نیز به سالهای بعد از انقلاب برمیگردد. نخستین آنها پایان جنگ است. درحالی که حامیان امروز نگرش دوم بر تداوم جنگ اصرار داشت هاشمی توانست از نفوذ بیبدیل خود در درون حاکمیت استفاده و قبول قطعنامه را به تصمیم قطعی حکومت تبدیل کند. اگر هاشمی در آن مقطع تاریخ حضور نداشت مشخص نبود جنگ چند سال بعد تمام میشد. امروزه کاملا مشخص است که تداوم جنگ در آن شرایط مالی دولت به صلاح کشور نبود و خاتمه جنگ اقدامی درست و عقلانی بود و مانع از آن شد که بخش بیشتری از کشور به واسطه تداوم جنگ تخریب شود. روشن بود که این تصمیم بدون مخالف نبود. هنوز که هنوز است و نزدیک به 30 سال از آن تصمیم میگذرد برخی افراد بر ایشان خرده میگیرند که چرا به اتخاذ تصمیم پایان جنگ کمک کرد.
کارکرد دیگر ایشان تغییر نگرش حاکمیت از چپگرایی، دولتگرایی، افراط در رفتارهای ایدئولوژیک به سمت سازندگی، عملگرایی و تقویت بخش غیردولتی بود. در دهه 60 شخصیتهای موسوم به جناح چپ اسلامی متاثر از تفکرات سوسیالیستی و مارکسیستی، به شدت از کنترل و مداخله دولت در اقتصاد حمایت میکردند و با وجود اینکه شواهدی مبنی بر ناکارآیی این شیوه وجود داشت چون مسایل را ایدئولوژیک میدیدند و ایدئولوژیک تفسیر میکردند، حاضر به بازبینی سیاستها نمیشدند. چنبره و هیمنه آنها بر سیاست چنان استوار بود که امیدی نمیرفت دیدگاه جدیدی بتواند خود را در حاکمیت عرضه کند. در اینجا بود که بعد از امام خمینی(ره)، مرحوم هاشمی رفسنجانی همه اعتبار و نفوذ خود را صرف آن کرد تا در قوه مجریه نگاه جدیدی حاکم و سیاستهای جدیدی در پیش گرفته شود. این سیاستها که در بعد اقتصاد، سیاست تعدیل و در منظر توسعه، سازندگی خوانده شد راه را برای پوست انداختن اقتصاد ایران باز کرد. زمانی که گفتن کلمه توسعه و رشد یک ننگ بهشمار میآمد و گوینده باید بلافاصله تکملهای اضافه میکرد که منظورش توسعه به سبک غربی نیست بلکه توسعه همراه با عدالت اسلامی است، مدیریت این تغییر و تحول البته کار بس عظیمی بود که ایشان با همراهی آیتالله خامنهای در موقعیت رهبری کشور موفق به انجام آن شد. روشن بود که این اقدام نیز بدون هزینه نبود. کسانی که از سیاستهای قبل حمایت میکردند و شاید از آن سیاستها منتفع میشدند، از در مخالفت در آمدند و از هر فرصتی برای تضعیف این دیدگاه جدید و حتی شخص آقای هاشمی استفاده کردند. این افراد نیز تا آخرین روز حیاتش بر مخالفت خود پابرجا ماندند.
شخصیتی مثل هاشمی با سالهای طولانی حضور در سیاست ایران البته صاحب کارکردهای بیشتری است که به تدریج به ویژه در خلال بیان خاطرات زوایای مغفولی از تاریخ این کشور و نقش او مکشوف خواهد شد اما به باور اینجانب این سه کارکرد، اموری هستند که نقش مرحوم هاشمی رفسنجانی را در تاریخ معاصر غیرقابل انکار میکند.
برچسبها
آخرینها از دارایان
- نرخ تورم تیر ماه ١٤٠٢ اعلام شد
- گزارش شاخص مدیران خرید در خرداد ماه 1402
- سیامک قاسمی: اقتصاد ایران کسی را که ریال نگه دارد، جریمه میکند / پیشبینی از قیمت ارز، طلا، سکه و مسکن
- بازگشت قیمت دلار به کانال ۴۸ هزار تومانی / بازی تکراری اسکناس آمریکایی یا سیاست بازارساز؟
- خانههای 500 میلیارد تومانی تهران+ جدول
- رابرت لوکاس، رهبر انتظارات عقلایی درگذشت
- علي مروي: اصلاحات اقتصادي نبايد با شوك قيمت بنزين شروع شود
- نیما نامداری: تبعات سانسور قیمتها
- اسفندیار جهانگرد: توهمات دولتی و برنامههای توسعه
- «بسته» 10بندي براي جلوگيري از پيشروي تورم
نظر دادن
لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: