با اجرایی شدن برجام، ایرانیان در آغاز دورهای از تغییر قرار دارند که میتواند به شکافتن کالبد اقتصاد منجر شود. شکافتن کالبدی که آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم تجربه کردند، سنگاپور و چین در ربع پایانی قرن بیستم، مالزی در دهه 1990 و هند در آغاز قرن بیست و یکم. نه آنکه همه آنها باده توسعهیافتگی را تا به آخر نوشیده باشند، اما اقتصادشان اکنون در راهی بسیار متفاوت از قبل قرار دارد.
تفاوتی که در وجوه مختلف اقتصاد قابلمشاهده است. این سرانجامی است که باید به آن رسید. همانطور که تحریم آرامآرام حوزههای مختلف را تحتتاثیر قرار داد و شاخ و برگ منحوس آن بر تمام پیکره اقتصاد نمایان بود و اینک این خزنده شوم پس از دو سالی متوقف، خشک و متلاشی شد، دگرگونی اقتصادی نیز باید آنچنان باشد که با نظارهای بر هر بخش، بتوان ردی از آن را گرفت. دگرگونی اقتصادی امری جامع است و قابل فهم برای همه شهروندان و اگر نیاز باشد تا با ذرهبین و تحلیلهای فراوان وجود آن را ثابت کرد، باید به یقین گفت، روی نداده است.
بنابراین همانطوری که در برنامه پیشنهادی ششم توسعه سعی شده است همه ابعاد اقتصاد از تغییر مصون نماند، در صحنه عمل نیز امید آن میرود که اقتصاد ایران کالبد خویش را بشکافد. اما به هر رو اقتصاد ایران نیز دارای اولویتهایی است که موجب میشود استفاده از برجام سرعتی دو چندان گیرد. به غیر از اصلاحات ساختاری و چابکسازی نهادهای دولتی که پیش از این بارها در مورد آن سخن گفتهایم، بازگشت به سیستم بانکی بینالملل و استفاده از ابزار مالی جهانی، یکی از بارزترین این اولویتها است. لازمه این بازگشت، اصلاح سیستم بانکی ایران و تغییرات ساختاری ترازنامه بانکها است که از هماکنون بانک مرکزی به دنبال انجام آن و رسیدن به معیارهای بازل 3 است. از سوی دیگر، نیاز است شهروندان ایرانی همانند دیگر جهانیان قادر باشند با کارتهای بانکی خود نه تنها در دیگر کشورها خرید و فروش کنند، بلکه بتوانند بهراحتی با استفاده از سایتهای خارجی نیز مبادلات تجاری و نیازهای مصرفی خود را برطرف سازند. شاید هنوز تحریمهای اولیه آمریکا، قدری این هدف را با مشکل مواجه کند، اما شرکتهای بینالمللی اروپایی نیز قادرند در این زمینه به بانکهای ایرانی کمک کنند. از سوی دیگر، رتبهبندی اعتباری ایران و ارتقای آن در جهت جذب منابع خارجی در حالی که اقتصاد تشنه منابع است، اولویت دیگری است که مقامات اقتصادی باید در مورد آن حداکثر تلاش خود را بهکار گیرند.
بازگشت به سیستم بانکی بینالمللی، خون تازه را برای تحرک دیگر بخشهای اقتصاد تامین میکند. هدف نه بازگشت به وضعیت پیشا تحریم که باید فراتر از آن تعریف شود؛ جایی که ریسک جهانی اقتصاد ایران دیگر تنها افت بهای نفت نباشد، اما شکافتن کالبد، نیازمند سیاستگذاران و مدیرانی است که قدرت ریسک کردن، آزمایش راههای تازه، خلاقیت و انگیزه تغییر را داشته باشند؛ آری تکنوکراتهایی که علم خویش را صرف ایمان به دگرگونی کنند. استفاده از این نیروی انسانی میتواند تصویری را که از آن سخن گفته شد ، محقق سازد.