بنگاهداری بانکها متوقف شود
در هزار توی نظام بانکی ایران «رونق اقتصادی» هدفی است که دست یافتن به آن، در میانه سیستم پیچیده پولی، سخت به نظر میرسد. کلید حل این معما، به گفته حسین راغفر اصلاحات اساسی نظام بانکی است. این اقتصاددان در گفت و گو با «آرمان» تاکید میکند:«موسسات مالی غیر مجاز، با اقداماتی در خصوص نرخ گذاریهای بالا بر سود سپردهها، مانع تعیین نرخهای سود متناسب با تورم هستند.»
بالاخره با حضور مدیران بانک ها، قرار بر این شده تا نرخ سود سپردهها 18 درصد و نرخ سود تسهیلات بین بانکی 24 درصد اعمال شود.
این نرخ سود هنوز هم کمتر از خواسته بانک مرکزی است.
این نرخ سود سپردهها که از سوی مدیران بانکها مصوب شده است، با توجه به اینکه هنوز هم 3 درصد بیش از نرخ تورم هست، اساسا چقدر میتواند در رونق اقتصادی موثر باشد؟
به نظر نمی رسد که این اتفاق با توجه به نرخ تورم خیلی بتواند اثر گذار باشد. ضمن اینکه هنوز هم نرخ سود تسهیلاتی که بانکها به تولید کنندهها میدهند بالاست و لذا از یک سو تولید کننده رغبتی به گرفتن تسهیلات ندارد و از سوی دیگر هم سپرده گذاران کماکان بیش از نرخ تورم از محل سرمایه گذاری در بانکها سود حاصل میکنند.
چرا بانکها این نکته را در نظر نمی گیرند که نرخ سودهای تعیین شده همچنان برای سپرده گذاران جذاب است؟
این مورد را در نظر میگیرند، اما مشکل عمده ای که مانع میشود تا نظام بانکی برای کاهش نرخ سود سپردهها اقدام کند، موسسات مالی غیرمجازی هستند که حاضر نیستند با بانک مرکزی در این خصوص همکاری کنند. وقتی قرار بر کاهش نرخ سود سپردهها است، موسسات غیر مجاز از فرصت حاصله سوء استفاده کرده و با تعیین نرخ سودهای بالا بر سپرده ها، مردم را ترغیب میکنند که پولهای خود را در شعب آن موسسات سپرده گذاری بکنند. وقتی این اتفاق رخ میدهد، بانکها هم برای اینکه منابع مالی خود را از دست ندهند، در کاهش نرخ سود سپردهها تعلل میکنند و مقصر اصلی هم در این روند موسسات مالی غیر مجاز هستند.
با این توضیح، بانکها چرا به همین مقدار هم راضی شده اند تا سود سپردهها را کاهش دهند؟
زیرا کاهش سود سپردهها یک امر ناگزیر است و بانکها در نهایت میبایستی متناسب با نرخ تورم نرخ سودهای سپرده و تسهیلات را حتی بیش از این کاهش دهند. در این میان البته تورم هم باید بیش از این مقدار کاسته شود تا بشود سرمایهها را از بانکها به سمت تولید سوق داد.
با فرض کاهش تورم به نرخی زیر 10 درصد، آیا بانکها برای هدایت سپردهها به سمت تولید اقدام میکنند؟
اگر نرخ تورم تک رقمی شود و موسسات مالی ای که سد راه انتقال پول به بخش تولید هستند، مهار شوند انگیزه برای بانکها فراهم میشود تا در این راستا حرکت کنند. اما در حال حاضر این امر اتفاق نمی افتد، زیرا که بانکها با مشکلات عدیده ای مواجهند. غیر از وجود موسسات مالی غیر مجاز که عرصه رقابتهای بانکی را بی ثبات کرده اند، بدهی 120 هزار میلیارد تومانی دولت به سیستم بانکی از یک سو و عقب افتادگی دیون بانکی از سوی وام گیرندگان کلان از سوی دیگر، منابع مالی بانکها را به خطر انداخته است. در حال حاضر حساب بانکها 43 درصد قرمز شده است. بنابراین، شرایط فعلی بانکها به گونه ای است که نمی توانند سرمایههای خود را به سمت تولید سوق دهند.
با این وجود، حتی وقتی که بانکها به تولید کننده ای هم وام میدهند، او را مشروط میکنند که یک سوم از تسهیلات را در بانک سپرده گذاری کند. این اقدام به نوعی نقض غرض نیست؟
همینطور است. سود تسهیلات بانکی به متقاضیان 22 درصد در نظر گرفته شده است، اما با این فرایند در عمل این سود به 24 درصد بالغ میشود. جالب اینکه، در مواردی ، وام گیرنده ملزم میشود که وام را در 10قسط بازپرداخت کند که در این صورت سود واقعی این گونه تسهیلات به 34 درصد میرسد.
با کاهش سود سپردهها اگر سود تسهیلات ارائه شده کاهش پیدا نکند، به نظر میرسد بانکها از دو جهت نفع میبرند. با این وجود چرا بانکها سود تسهیلات را کاهش نمی دهند؟
با این وضعی که نهادهای مالی غیر مجاز فراهم کرده اند، بانکها بیم آن دارند که محل درآمد زایی و تامین منابعشان را از دست بدهند. اگر چه کم کردن سود سپردهها ، ظاهرا درآمد بانک محسوب میشود، اما این خطر هم وجود دارد که منابع مالی بانکها از محل سپرده گذاریها از دست برود. بنابراین بانک رغبتی ندارد که از محل سود تسهیلات هم، منابع درآمدی خود را از دست بدهد.
با این توضیح، به نظر میرسد عمده مشکل نظام بانکی کارشکنی موسسات مالی غیرمجاز است.
بله. تمکین نکردن این موسسات به خواست نظام بانکی یک وجه قضیه است و ضعف بانک مرکزی در برخورد با این موسسات هم بخش دیگری از ماجراست. بالاخره اگر قرار است اتفاق خوشایندی در اقتصاد ایران بیفتد، بانک مرکزی و دولت باید در اصلاح سیستم بانکی با اراده برخورد کنند. اگر از نظام بانکی انتظار همراهی میرود، ابتدا باید این نظام قوی شود. باید منابع مالی اش تامین باشد تا مجبور به استقراض بین بانکی نشود.
نکته همین جاست. الان از یکسو دولت به بانکها بدهکار است و از سوی دیگر بانکها هم به بانک مرکزی مقروضند. این اتفاق چگونه رخ داده است؟
بدهی دولت به بانکها اساسا با بدهی بانکها به بانک مرکزی متفاوت است. یعنی نمی شود بدهی دولت به بانکها را با بدهی بانکها به بانک مرکزی تسویه کرد. بانکها از بانک مرکزی منابع مالی قرض گرفتهاند و باید پرداخت کنند. بهره ای که به تسهیلات بانک مرکزی برای بانکها تعلق میگیرد 30 تا 32 درصد است. انباشت این مقدار بهره، بانکها را بدهکار کرده است. دلیل اینکه بانکها طی چند سال اخیر به دریافت منابع بین بانکی روی آورده اند هم همین است.
نرخ سود وامهای بین بانکی چقدر است؟
28 تا 29 درصد.
غیر از این مواردی که به عنوان عوامل موثر در ایجاد ضعف نظام بانکی مطرح شد، به نظر میرسد بخشی از منابع مالی بانکها، به این دلیل تخلیه شده است که بانکها وارد بنگاهداری شدهاند.
بله. متاسفانه در سالهای گذشته، بانکها وارد عرصه مستغلات، مسکن و حتی سکه و ارز شده و منابع خودشان را تخلیه کرده اند و الان هم با این رکودی که وجود دارد نمی توانند آن داراییها را نقد کنند. در نتیجه راه نجات بانک ها، ضمن اینکه باید موسسات غیر مجاز مهار شوند و انتظام به سیستم کلان بانکی بازگردد، این است که بانکها از عرصه سوداگری و بنگاهداری خارج شوند.
آیا بانکها میدانند که تولید با پرداخت تسهیلات و بستههای حمایتی، رونق نمی گیرد و بر همین اساس، حاضر نیستند سود تسهیلات تولید و سود سپردهها را کاهش دهند؟
قطعا آنها به مسائلی که اقتصاد ایران درگیر آن است آشنایی دارند، ضمن اینکه متقاضیانی دارند که حاضرند در قبال دریافت تسهیلات از سیستم بانکی ، نرخهای بهره بالا بپردازند. وجود چنین مسائلی موجب میشود که بانکها تمایلی برای کاهش سود تسهیلات نداشته باشند.
منبع: آرمان