رحمتالله حافظی در گفتوگو با «جهان صنعت - فاطمه بیکپور » از صحنهگردانان اصلی انتخابات نظام پزشکی گفت؛
رحمتالله حافظی، عضو سابق شورای شهر که یکتنه بار افشای فساد و رانت و تخلفات شهرداری در دور قبل شورا را بر دوش کشید، چندی پیش به دلیل انتخابات نظامپزشکی کشور خبرساز شد؛ انتخاباتی که با هشدار علیه حافظی برگزار و در نهایت محمد فاضل به عنوان رییس این اتحادیه انتخاب شد. اما حواشی و مسایل پیش آمده برای این عضو سابق شورای شهر که هماکنون محبوبیت وسیعی در میان طیفهای مختلف سیاسی- اجتماعی کشور پیدا کرده است، از سوی فاضل نبود بلکه صحنهگردانی اصلی بر عهده مسوولان نظامپزشکی بود که از قبل چندین سمت هم داشتند. این بار پای گفتههای حافظی درباره وضعیت روزهای آخر شهرداری قالیباف و حواشی و ناگفتههای انتخابات نظامپزشکی نشستیم.
ابتدا درباره انتصاب سمیعالله حسینیمکارم از سوی محمدعلی نجفی به عنوان معاون مالی شهرداری تهران بگویید ماجرا چیست؟ وی معاون قالیباف در شهرداری تهران بود و نامش هم در لیست دریافتکنندگان املاک نجومی به چشم میخورد، یک هفتهای است حرف و حدیثهای زیادی در خصوص حضور او در شهرداری شنیده میشود. مگر غیر از این است که مردم برای تغییر در انتخابات به لیست امید رای دادند؟
قطعا افرادی که دارای حاشیه و چنین پروندههای مالی هستند نباید به تیم آقای نجفی نزدیک میشدند. سوال شما هم کاملا درست است. انتظار داشتیم افرادی پاکدست و دارای کارنامه مثبت سرکار بیایند و این انتصابات مطمئنا باعث آسیب به تیم جدید و احزاب اصلاحطلب خواهد شد. در بدنه شهرداری افرادی بسیار خبره و صاحب نظر و دلسوزی هستند که در 10 سال گذشته به حاشیه رانده شدهاند و ارتقای جایگاه آنها میتواند فواید بسیاری داشته باشد. از جمله اینکه باعث میشود از تداوم وجود فاصله بین مدیران ارشد و لایههای پایینی کارکنان شهرداری جلوگیری شود؛ مشکلی که در سالهای گذشته بسیار آزاردهنده بوده است. بدنه کارشناسی شهرداری از مدیران وارداتی حرفشنوی نخواهند داشت و حتما باید مطالعه درونسازمانی بیشتری انجام شود و پستهای مدیریتی توسط همین افراد سابقهدار و خبره اشغال شود.
محمدعلی نجفی اعلام کرده بررسیهای لازم از قبل صورت گرفته و مکارم عضو تعاونی مسکن بوده که آپارتمان گرفته. فارغ از رایزنی با جریانهای مختلف از سوی مکارم، اسم وی در این لیست هست و این موضوع قابل کتمان نیست. چرا با علم به اینکه وی چنین پروندهای در کارنامهاش داشته باز هم چنین پست مهمی را به او میدهند؟ نجفی، مکارم را خوب میشناخته و در سازمان میراث فرهنگی هم معاونش بوده است.
بله همینطور است. ایشان حتما باید بابت این انتصابشان به رسانهها و مردم پاسخگو باشند و چنین شروعی برای تیم جدید بسیار نگرانکننده و ناامیدکننده است.
برای قالیباف با چنین سابقه به جا ماندهای مراسم تجلیل برگزار شد و مدیر جهادی نام گرفت. حضور سیدحسن خمینی و برخی دیگر از چهرههای اصلاحطلب در این مراسم واکنشهای بسیاری از سوی مردم به خصوص در شبکههای اجتماعی داشت. چه کسی این مراسم را برگزار کرد و تحلیل شما از این حضور متضاد با دیدگاههای پیش از انتخاب آنها چیست؟
این موضوع بسیار تعجببرانگیز بود و حضور سیدحسن خمینی و محمود دعایی در این مراسم اصلا قابل توجیه نیست. چه دلیلی داشت این افراد در این مراسم حضور پیدا کنند؟ این اتفاق باعث واکنشهای منفی مردم در فضای مجازی هم شد و اعتراضها نشان میدهد که مردم از این اتفاق عصبانی هستند.
سیدحسن خمینی در انتخابات به سمت اصلاحطلبان میآید و خود را به رهبر اصلاحات نزدیک میکند، چگونه برای تجلیل از قالیباف به چنین مراسمی میرود؟ ایشان دقیقا کدام سمتی است؟
مردم وقتی این رفتارهای دوگانه را ببینند دیگر اعتماد نخواهند کرد و به بدنه اصلاحطلب صدمه وارد میشود و این اتفاق قابل هضم نیست. آقای مسجدجامعی هم برای تجلیل از قالیباف مراسمی برگزار کرد و این ایراد و سوال به ایشان هم وارد است. در آخرین روزها برای مشاوران و اعضای کمیسیون سلامت شورای شهر مراسمی گرفتیم تا از آنها تشکر کنیم و این موضوع را با مسجدجامعی در میان گذاشتم. او گفت موافقی برای اعضای شورا چنین مراسمی بگیرم؟ من موافقت کردم. اما ایشان در شب آخرین جلسه شورای چهارم از طرف یکی از معاونان قالیباف او را هم به مراسم دعوت کرد و در حضور 16 نفر از اعضای شورای شهر و معاونان شهرداری و با حضور قالیباف، لوح تقدیری را هم به قالیباف اهدا کردند. برای مراسم شام باغی واقع در پشت حسینیه ارشاد متعلق به وزارت ارشاد را اجاره کردند. سپس دیدیم بسیاری از مردم از مسجدجامعی انتقاد کردند که چطور است وقتی حافظی همین حالا پرونده 28 میلیارد تومانی سازمان بازنشستگی شهرداری و سوءاستفاده مالی را مطرح کرده مسجدجامعی از قالیباف تجلیل میکند؟ آن مراسم تجلیل سیدحسن خمینی هم که دو روز بعد از این مراسم تجلیل اتفاق افتاد. انصاری میگفت به محض اینکه قالیباف آمد پسر 10 سالهام گفت بابا پاشو برویم اینجا جای ما نیست! چون میدانستم قالیباف میآید، نرفتم و به حقانی هم که قبل از مراسم درباره حضور یا عدم حضور من پرسیده بود، گفتم چون میدانم قالیباف میآید نمیروم و او هم گفت پس من هم نمیروم. از اعضای اصلاحطلب شورای شهر، آقایان مختاباد و انصاری و سالاری و حکیمیپور در این مراسم حضور داشتند.
به نظر شما چرا آقای مسجدجامعی چنین مراسم تجلیلی برگزار کرد؟ آیا از جایی به وی برای برگزاری چنین مراسمی فشار وارد شده است؟
میدانم که از مسجدجامعی خواستند چنین مراسمی را برگزار کند اما اینکه چه کسی این را از وی خواسته، دقیق نمیدانم.
چقدر به شورای شهر جدید با همه حواشیای که برای ورود به شورا داشتند، امیدوارید و فکر میکنید تا چه حدی میتوانند انتظارات مردم را برآورده کنند؟
چیزی که مشخص است اینکه این اعضا نماینده مردم هستند و برای ما هم قابل احترام اما مطالبات مردم هم مهم هستند، باید مطالبات را سازماندهی کرد و اعضا موظفند با جدیت به اجرای این مطالبات بپردازند. مردم بیش از قبل پیگیر فسادها و تخلفات شهری از سوی اعضای شورا هستند.
با توجه به سطح رانت و فسادی که در سیستم شورای شهر و شهرداری وجود دارد آیا میشود به ایستادن اعضای شورا در مقابل فساد امیدوار بود؟
باید همین خواسته را هم مطالبه کرد و رییس شورا در جلسات غیرعلنی باید این مورد را مرتبا به اعضا تذکر دهد تا از خودشان مراقبت کنند. قانونی در این زمینه وجود دارد که میشود عضوی را که دچار فساد میشود، سلب عضویت کرد اما متاسفانه هرگز صدایی از این قانون در میان اعضای شورا در نیامد و و مورد غفلت قرار گرفت و توجهی به آن نشد. این وظیفه مهم رییس شوراست تا در کمیتهای این موضوع را پیگیری کند و اعضا بدانند در صورت ورود به مسایل انحرافی از شورا کنار گذاشته میشوند. همچنین در صورت وجود فساد نباید اغماضی صورت گیرد چون افشا کردن فساد مانع تکرار فساد شده و به اعتماد بیشتر مردم منجر میشود. بحث حیثیت، آبرو و مصلحتاندیشی را واقعا باید کنار گذاشت تا ضریب ایمنی بالاتر برود. مورد بعدی هم درخواست بالا و پیگیری جدی اصحاب رسانه است که میتواند از هشدار رییس شورا هم تاثیرگذارتر باشد که اگر فسادی رخ دهد و رسانه بفهمد سریعا افشاگری خواهد شد. هر کمیسیونی ظرفیت دریافت مشاوره را دارد و ساعتهای مشاوره را نباید با اطرافیان خودشان پر کنند، بلکه باید به دنبال منتقدان و پیدا کردن ایرادات کار باشند.
نجفی ممکن است به شما پیشنهاد کار دهد، در صورت ارائه چنین پیشنهادی آیا کارکردن در شهرداری را قبول میکنید؟
هرجایی که احساس کنم به کمکم نیازی است دریغ نخواهم کرد. خواه اگر بدون هیچ دستمزد و جایگاهی باشد. یکی از دوستان که از نزدیکان نجفی است چند روز پیش آمد و پرسید چه انتظاری از شهردار جدید داری؟ گفتم هیچ انتظاری ندارم و در این سالها نماینده مردم بودم و حالا برمیگردم به شغل تخصصی خودم.
برسیم به مباحث پرحاشیه و اتفاقات رخ داده هنگام برگزاری انتخابات نظامپزشکی. چه زمانی تصمیم گرفتید در انتخابات نظامپزشکی شرکت کنید و بعد از آن چه اتفاقاتی افتاد؟
بر اساس قانون، دولت اختیاراتی را به نظامپزشکی میدهد تا در چارچوب معینشده تصمیماتی را در قبال مردم و پزشکان اتخاذ کند. مثلا صیانت از حقوق بیماران یکی از بندهای مهم است و دیگری پیگیری حقوق صنفی است. سازمان باید برای وزارت بهداشت، وزارت کار، مجلس و حتی قوه قضاییه و مقننه تصمیمساز باشد. باید خوراک تخصصی تهیه کنند و کار علمی قابل قبول انجام شود تا دیگران از آن استفاده کنند اما متاسفانه در سالهای گذشته چنین اتفاقی نیفتاده و بسیار ضعیف عمل کردهاند. من هم احساس کردم با توجه به حدود 28 سال فعالیت در حوزه سلامت میتوانم موجب تغییر و اصلاح روند موجود باشم و کاندیدا شدم. اتفاق بسیار ناگواری در روند انتخابات نظامپزشکی افتاد که شاهدش بودیم. وزارت بهداشت تاکید کرد حتما انتخابات به صورت اینترنتی برگزار شود و مشکلی هم پیش نخواهد آمد، حتی اگر اینترنت کل دنیا قطع شود. پزشک در محل اشتغال خودش حق ورود به صندوق رای دارد و کسی در شهری غیر از محل کارش نمیتواند رای دهد. برای شفاف شدن این فضا هم یک هفته قبل از انتخابات گفتند پزشکان وارد سایتی شوند و اطلاعات خود را وارد کنند تا سایت به آنها بگوید در چه حوزهای میتوانند رای دهند. حدودا 100هزار نفر شرکت کردند. هیات نظارت اما نظرش این بود که علاوه بر برگزاری انتخابات اینترنتی، انتخابات سنتی هم در کنارش برگزار شود که معمولا محلش در موزه پزشکی بوده است. صبح رایگیری و ساعت 8 انتخابات شروع شد و خواستیم رای دهیم که دیدیم در سامانه اینترنتی اعلام شده یک ساعت بعد باید مراجعه کنیم. ساعت 9 وارد سایت شدیم که گفتند ساعت 12 مراجعه کنید! ساعت 12هم به 14 موکول شد و ساعت 14هم هیات نظارت اعلام کرد رایگیری اینترنتی متوقف شده و کسانی که رای دادهاند هم باید به صندوقهای رای مراجعه کنند و حضوری رای دهند. این اتفاق شوک بدی بود زیرا برخی از همکاران در کشیک و برخی دیگر نیز در مسافرت بودند و نتوانستند در پای صندوق حضور یابند و گمان میکردند که میشود به صورت اینترنتی رای داد. حقی که جامعه پزشکی داشت را در این فرآیند از آنها سلب کردند. همان ساعت 14 بنده اعلام کردم انتخابات باید باطل شود، حتی اگر من برنده انتخابات باشم. اما متاسفانه انتخابات را همانطور برگزار کردند. اینکه چه کسی این کار را کرده، نمیدانم اما عدهای را از حقوقشان محروم کردند. نهایتا دوستان از این اتفاق، به دیوان عدالت اداری و دادگاه فرهنگ و رسانه شکایت کردند.
نحوه حضور شما و دیگران در این انتخابات به چه شکل بود؟
دو تیم اصلی در این انتخابات لیست دادند. یک تیم به اسم امید سلامت شکل گرفت که سرتیمش رییس دانشگاه شهید بهشتی بود. تیم دیگری به نام ائتلاف سفید بود که سرلیستش دکتر فاضل بود و این دو به عنوان تیمهای اصلی فعالیت انتخاباتی میکردند. بنده اما به دلیل اینکه خودم را فارغ از این دستهبندیها میدانم، لیستی را تهیه کردم با عنوان جبهه احیای نظامپزشکی. افراد حاضر در لیست را تا قبل از انتخابات اصلا نمیشناختم و تیمی را در کنارم جمع کردم و کاندیداهای مختلف را گرد هم آوردم و بهترینها و جوانان را انتخاب کردم تا لیستی فعال و پویا داشته باشیم. در بین این 17 نفر کنونی که انتخاب شدند، افرادی از هر دو لیست اصلی انتخاب شدند و از لیست ما هم فقط بنده راه پیدا کردم. به هیات نظارت که اعتراض کردیم، دو نفر از هیات با نماینده وزارت بهداشت 10 درصد آرا را بازشماری کردند که به این نتیجه رسیدند تاثیری در مجموع آرا نخواهد داشت و صحت برگزاری انتخابات تایید شد. حالا اما اتفاقی که رخ داده، این است که بدنه جامعه پزشکی مشروعیتی برای این هیات مدیره جدید قائل نیست زیرا روند انتخابات قانونی طی نشد و این افراد دارای محبوبیت و مقبولیت نیستند. سازمان برای احقاق حق جامعه پزشکی است اما وقتی فرآیند برگزاری انتخابات همراه با پایمال شدن حقوق جامعه پزشکی باشد، پس همگان به این نتیجه میرسند که این سازمان مشروعیت ندارد.
وقتی تعداد آرا اعلام شد، آیا این شائبه پیش آمد که رای به نفع کسی خرید و فروش شده؟
نه به این مساله اعتقادی ندارم اما معتقدم اگر انتخابات اینترنتی برگزار میشد، نتیجه آن به شدت با این نتیجه تفاوت داشت.
بحثی که مطرح میشد این بود که اجازه ورود حافظی با روحیه فسادستیزی به سازمانی مثل نظامپزشکی که فساد گستردهای به صورت پنهانی دارد، داده نخواهد شد و سیستم همیشگی کاری آنها مختل خواهد شد. در واقع شاید بهتر باشد این طور بگوییم وقتی سیستم نظارتی، اجرایی و اداری کشور اینقدر غرق در فساد و تخلفات است، افراد زیادی علاقه نخواهند داشت تا فرم کاری که به آن عادت کردهاند، تغییر یابد و کسی بیاید که تخلفاتشان را فریاد بزند. به هر حال حافظی با حساس کردن مردم نسبت به این خبرها نشان داد جای دیگر هم برود سکوت و مماشات نمیکند. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
همانطور که گفتم، در ترکیب جدید هیات مدیره، هشت نفر از این لیست و هشت نفر از آن لیست بالا آمدند و تنها بنده به عنوان فردی مستقل رای آوردم. در اولین جلسه که نشست برگزار شد و اعضای قبلی هم بودند، احکام منتخب جدید صادر شد و سپس 17 نفر به عنوان اعضای جدید وارد جلسهای تازه شدیم. هیات رییسه سنی تشکیل شد و آقای فاضل به عنوان مسنترین فرد برای ریاست انتخاب شد. قرار شد رییس را انتخاب کنند و آقای فاضل گفت نمیخواهم کاندیدای ریاست شوم اما چندین نفر دیگر از ایشان درخواست کردند که به عنوان دارنده بیشترین رای کاندیدا شود. رایگیری انجام شد و دکتر پیوندی 9 رای آورد و دکتر فاضل هشت رای و پیوندی رییس تهران شد و بعد هم نایب رییس اول و نایب رییس دوم انتخاب شدند. در مرحله بعدی از بین 17 نفر، 8 نفر باید انتخاب میشدند برای مجمع کلی کشوری که 249 نفری است و این مجمع هم کارش انتخاب شورای عالی و رییس کل نظامپزشکی است. در این جلسه برخی اعضا گفتند برای اینکه از بین ما 17 نفر، 8 نفر انتخاب شود، رایگیری کنیم. شش نفر، 9 رای آوردند و من هشت رای آوردم اما جالب اینکه آقای دکتر فاضل فقط چهار رای کسب کرد! چطور دکتر فاضل که سرلیست بوده و نفر اول تهران، در حضور هفت نفر دیگر از اعضای لیستشان فقط چهار رای آورد؟ دکتر فاضل که شخصیتی فراجناحی و ملی است و بنده هم جدا از این انتخابات و رقابتها به ایشان ارادت خاصی دارم. در اینجا آقایانی که پشت فاضل بودند، ضربه سنگینی به وی زدند و بعد هم اینطور توجیه کردند که فاضل کاندیدا نشده! درحالی که من سوال کرده بودم و گفتند همه کاندیدا هستند. ایشان را سرلیست خودشان کردند اما برای مجمع به او رای ندادند. آقایان در لابی هتل لاله، تا ساعت 2 بامداد جلسه میگذاشتند و یارکشی میکردند که این بسیار زشت و دور از شان پزشکان است. امیدوارم در روند شورای عالی پزشکی در این دوره تجدید نظرهای لازم انجام شود ولی نه به روشهای پشت پرده و باندبازی؛ مراوداتی که بسیار زشت است و متاسفانه نگاه قومیتی در آن موج میزند. یعنی چه که فلانی آذربایجانی است و فلانی کرمانی است؟ بحث دیگر دستهبندیهای حرفهای و شغلی است که میگفتند به پزشکان عمومی رای ندهید و ما متخصص هستیم و از این نوع حرفها که متاسفانه این تبعیضها هم پررنگ شده است. قبح این کار هم دیگر برایشان ملموس نیست و عادی شده است. لیستها را بستند و وارد جلسه مجمع شدیم. من و دکتر فاضل بیرون رفتیم و از طریق مانیتور جلسه را رصد میکردیم. کار ناصواب همین است که میگویند ما حاضریم شما رای استان ما را برای ورود به شورای عالی داشته باشید به شرطی که شما هم به ما رای دهید تا ما رییس مجمع باشیم و از این قبیل بدهبستانهای نامناسب بسیار در انتخابات انجام میشد. اما همان زمان بازیشان را عوض کردم. قبل از شروع جلسه با دکتر فاضل صحبت کردم و گفتم که بنده وارد رقابت با شما نخواهم شد و پس از 10 دقیقه صحبت و مطرح کردن مطالباتم از کاندیداتوری ریاست کل سازمان انصراف خواهم داد.
پس از انصرافتان چه اتفاقی رخ داد؟
دو روز قبل از انتخابات مطلع شدیم دکتر عزیزی رییس کمیسیون اجتماعی مجلس هم قصد کاندیداتوری دارند اما سرانجام با صحبتهای دکتر نوبخت رییس کمیسیون سلامت مجلس قانع میشوند که در حضور دکتر فاضل دیگر ایشان کاندیدا نشوند و او هم پذیرفت. در سالن کناری مجمع نشسته بودیم که یکی از دوستان از داخل سالن اصلی پیامکی را برای من ارسال کرد. حدودا ساعت 10صبح بود. زمانی که مجمع در حال انتخاب هیات رییسه اصلی بود و هنوز وارد انتخابات شورای عالی و رییس کل نشده بودند. این پیامکی که یک بار هم به آن اشاره کردم، حاوی این بود که دکتر نوبخت انتخاب دکتر فاضل به عنوان ریاست بر اعضای شورای عالی را تبریک گفتند و نام هشت نفر منتخب اعضای شورای عالی هم در متن تبریک قرار داشت! همان لحظه به دکتر نوبخت زنگ زدم که جوابم را نداد. سپس پیام تبریک را به دکتر فاضل نشان دادم. دکتر فاضل شوکه شدند و با نوبخت تماس گرفتند که ایشان جواب تلفن فاضل را داد و پس از سوال دکتر فاضل درباره ماجرای این پیامک مکالمهشان تمام شد. سپس من مجددا با نوبخت تماس گرفتم که این بار جواب داد و گفتم دلیل این کارها چیست و وقتی بنده میخواهم برای شورای عالی کاندیدا شوم و هنوز انتخابات برگزار نشده دیگر این اسامی از پیش انتخاب شده چیست؟! او گفت اشتباهی رخ داده و همین حالا به آن هفت نفری که پیامک را برایشان فرستاده، مجددا پیامکی میفرستد و تاکید میکند که دکتر حافظی هم مورد تاییدش است. گفتم پیامک شما تمام سالن را پر کرده. موضوع هفت نفر چیست؟ که ایشان زیر بار نرفت و خداحافظی کردیم. در همین اثنا دکتر قربانی که در هیات نظارت حضور دارد و نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان هستند، پشت تریبون سالن اعلام کرد کسانی که قصد کاندیداتوری ریاست را داشته باشند، دیگر نمیتوانند در شواری عالی کاندیدا شوند! یعنی روندی غیرمعقول برخلاف همه انتخاباتهای سالهای گذشته. به نزد او رفتم و متذکر شدم که چنین قانونی وجود ندارد و تنها کسانی که عضو هیاترییسه مجمع باشند نمیتوانند عضو شورای عالی شوند که گفتند تشخیص با خودم است و این تصمیم را اتخاذ کردم! بعد در جستوجویی که داشتیم متوجه شدیم در سال 87 دکتر نوربخش که کاندیدای ریاست کل بوده، در شورای عالی هم کاندیدا شده که در نهایت نتوانسته رای بیاورد. باز هم نزد دکتر قربانی رفتم و این نکته را یادآوری کردم که او همچنان سر موضعش ایستاد و گفت آن اتفاق غلط بوده و ما میخواهیم اصلاحش کنیم! اصلاح قانون به یک باره آن هم وسط انتخابات نظامپزشکی؟! وقتی اتفاقات سریالی پشت هم مثل تصویب آنی قانون و مدیریت انتخابات، توسط دکتر نوبخت را مشاهده کردم به این نتیجه رسیدم که بهترین تصمیم اصرار بر کاندیداتوری برای ریاست کل است و اینکه بتوانم از 10 دقیقه فرصت برای سخنرانی نهایت استفاده را ببرم. وقتی که وارد سالن شدیم و تشویق سنگین دکتر فاضل توسط تمام حضار در حالت ایستاده را دیدم فهمیدم که بنده در مقابل ایشان امید رای نخواهم داشت و همه چیز از قبل برنامهریزی شده! اما این اعتقاد را داشتم که باید بمانم و حرفم را بزنم. دکتر فاضل به پشت تریبون رفتند و شروع به صحبت کردند. ایشان در صحبتهایشان به انتقاد از بالا نرفتن تعرفههای نظامپزشکی پرداختند و اینکه نباید این مبلغ را از مردم دریافت کرد، بلکه برعهده شرکتهای بیمه است و سیستم بیمارگونه بیمههای کشور باید اصلاح شود. نکته جالب اینکه دکتر نوربخش که خودش مدیرعامل سازمان بیمه تامین اجتماعی است و یک سال است که بدهی بیمه به پزشکان را پرداخت نمیکند در این لحظه دکتر فاضل را تشویق کردند! یعنی ایشان با تشویقش تایید کرد که سازمان بیمه فشلی دارد و پول مردم را نمیدهند. صحبتهای دکتر فاضل تمام شد و بعد هم بنده به پشت تریبون رفتم و به بیان کارنامه و دیدگاه خود پرداختم.
این تصور پیش آمده بود که دکتر فاضل اقدامی برخلاف رویه انجام دادهاند که با این اوصاف پس نوبخت و نوربخش صحنهگردانان اصلی انتخابات بودند. در سخنرانی خود پس از این سناریوسازی و برنامهریزیهای پشت پرده چه مسایلی را عنوان کردید؟
اعلام کردم که مستقل هستم و به هیچ گروه و حزبی تعلق ندارم و بدون عقبه سیاسی هستم. گفتم که افتخار میکنم طی 48 ماه خدمت در وزارت بهداشت توانستیم 73 بیمارستان بسازیم و بیش از 50 هزار نفر را استخدام کنیم و پس از آن در بیمه تامین اجتماعی نیز بدهی 9 ماهه به پزشکان را به 3 ماه رساندم، آن هم در شرایطی که شاهد هیچ توسعه اقتصادی در سطح کشور نبودیم. سرانجام هم مزد زحماتم را در دولت دهم با اخراج گرفتم و قاضی مرتضوی به جایم منصوب شد. از جمله مطالباتم از شورای عالی این است که در وهله اول سند راهبردی سازمان را تدوین و ابلاغ کنند. سپس میز کاری برای پزشکان عمومی و دستیاران و انجمنهای تخصصی ایجاد شود و از آنها دعوت شود تا مشکلاتشان را در میان بگذارند و برای حل آنها اقدام شود. خواسته دیگر این است که درباره درآمدها و هزینههای سازمان نظامپزشکی شفافسازی شود و تمام پزشکان بدانند که ما از چه مسیرهایی درآمد داشتیم و چگونه آنها را خرج کردیم. مصوبات شورای عالی نیز باید مشخص و شفاف باشد و همگان بدانند که کدام اعضا به کدام مصوبه رای مثبت یا منفی دادند. مورد آخر از مطالبات بنده هم این بود که به وزارت بهداشت اجازه داده نشود تا منتخبان شورای عالی را در جایگاههای مدیریتی منصوب کند، زیرا این اتفاق موجب تعارض منافع خواهد بود. در دوره پیشین وقتی که اعضای شورای عالی مشخص شدند، چهار نفر از آنها سریعا از طرف وزیر بهداشت به ریاست چهار دانشگاه علوم پزشکی رسیدند. وقتی شما به عنوان رییس دانشگاه و قائممقام وزیر در یک استان انتخاب میشوید دیگر نمیتوانید نقش واقعی و نظارتی خود را ایفا کنید. انتقاد از کسانی که نام دکتر فاضل را سر لیست خود قرار دادند و تنها چهار رای به او دادند هم دیگر گلایه بنده بود و اینکه چرا پشت ایشان را خالی کردند که خطایی نابخشودنی است. بله در واقع بازیگران اصلی این افراد نامبرده بودند.
پس از اتمام سخنرانی صریحتان افراد پشت صحنه واکنشی داشتند؟
رایگیری آغاز شد و عده زیادی از پزشکان نزد من آمدند و گفتند که ای کاش کاندیدای ریاست نمیشدم و در انتخابات شورای عالی شرکت میکردم تا به بنده رای بدهند اما تایید کردم که برای من صحبت در این مکان از اهمیت بالاتری برخوردار بود تا حرفهایم را در مقابل تعزیهگردانان این مراسم گفته باشم. حالا هم گمان میکنم که مسیر درستی را طی کردم و اگر وارد شورای عالی میشدم، باید به جامعه پزشکی پاسخگو میبودم درحالی که آنجا از میان 25 رای فقط یک رای داشتم و عملا کاری از دستم برنمیآمد. حالا اما عضو هیاتمدیره نظامپزشکی تهران هستم و برنامهام هم این است که پذیرای گروههای مختلف پزشکان و انجمنهای تخصصی باشم و مشکلاتشان را دستهبندی کنم و سپس از جایگاه هیات مدیره بتوانم مطالبات همکاران را در شورای عالی تقاضا کنم. این بهترین جایگاهی است که میتوانستم به دست بیاورم.
ارزیابیتان درباره فسادخیز بودن سیستم و عدم علاقه به سمت گرفتن افرادی چون شما را نگفتید.
در اینکه آنها نمیخواستند در شورای عالی باشم که هیچ شکی نیست و در دو ماه اخیر هم به اطلاعات بسیار عجیب و غیرقابل پذیرشی دست پیدا کردم. مثلا اینکه آقایانی به خوزستان رفتند تا زمینی را از داراییهای ارتش شناسایی و برای ساخت شهرک سلامت در اهواز اقدام کنند! در میان این همه ریزگرد و آلودگی میخواهید شهرک سلامت در اهواز آن هم در حاشیه شهر اهواز بسازید؟ بعد قرار شد تا این زمین پس از کارشناسی که قیمتش را 30 میلیارد تومان برآورد کرد، با تغییر کابری به ارزشی برابر با 100 میلیارد تومان برسد و در اختیار جامعه پرشکی قرار گیرد اما کاشف به عمل آمد که ارزش این زمین تنها شش میلیارد تومان است! حالا اینکه قرار بوده چنین تخلف و سود میلیاردی به جیب چه کسی برود را باید پیدا کرد. مورد دیگری که میتوانم برایتان مثال بزنم مربوط به پروژه لیزینگ خودرو برای پزشکان است. شش میلیارد تومان پول از پزشکان دریافت میکنند اما سپس مشخص میشود که آن شرکت لیزینگ دارای مجوز نبوده و شش میلیارد پول پزشکان هم ناپدید میشود! با اینکه بارها هشدارش را داده بودیم اما نخواستند توجه کنند. از این قبیل موارد بسیار زیاد است و طبیعی است که نخواهند فردی مثل حافظی در سطوح بالاتر و شورای عالی قرار گیرد. رسما گفتند به دلیل اینکه حافظی در انتخابات ریاست تهران به دکتر فاضل رای نداده، پس او را به شورای عالی راه نمیدهیم که من هم پاسخم این بود که بنده مستقلم اما شما که زیر نام فاضل قرار گرفتید چرا در مجمع تهران به او رای ندادید؟ در پایان این را میگویم که آقایان بدانند اگر دست از پا خطا کنند، آنها را عزادار خواهم کرد و کوچکترین فسادی را به رسانهها میکشانم چون معتقدم بهترین عامل بازدارنده، افکار عمومی خواهد بود.