یکشنبه, 23 ارديبهشت 1397 17:44

گفت‌و‌گو با پل ساموئلسون

نوشته شده توسط

محمدرضا فرهادی‌پور مصاحبه‌کننده: ویلیام بارنت
مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور
دانشگاه کانزاس
رسم بر این است که مصاحبه‌کننده با توصیف شرایط مصاحبه شروع و مختصری از ماهیت و اهمیت کارهای مصاحبه‌شونده را بیان کند.

مصاحبه‌کننده: ویلیام بارنت

مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور

دانشگاه کانزاس

رسم بر این است که مصاحبه‌کننده با توصیف شرایط مصاحبه شروع و مختصری از ماهیت و اهمیت کارهای مصاحبه‌شونده را بیان کند. با این‌حال، در این مورد، در مقام ویرایش‌گر این مجله، احساس می‌کنم گستاخی است که شرحی مختصر و ارزیابی خودم از آرای این مرد بزرگ، پل ساموئلسون، ارائه دهم. قلمرو مشارکت‌های او بسیار گسترده است (به طور متوسط تقریبا هر ماه یک مقاله تخصصی در پنجاه سال اخیر) و همین امر شناسایی حوزه‌هایی از علم اقتصاد که وی در آنها مشارکت نداشته را دشوار می‌سازد۱. علاوه بر ۵۵۰ مقاله منتشر شده، کتاب‌های او افسانه‌ای هستند. او یک‌بار گفت: «اجازه دهید آنها که می‌خواهند قوانین ملل را بنویسند و من اگر بتوانم کتاب‌های‌های درسی آنها را بنویسم.»

به‌جای تلاش برای اینکه شرح مختصری از کارهای او بنویسم، در این مقدمه تنها به نقل‌قولی از سایت تاریخ اندیشه اقتصادی۲ بسنده می‌کنم که از طریق دانشگاه نیواسکول نیویورک منتشر شده است۳:

شاید بیش از هر فرد دیگری، پل ساموئلسون به جریان اصلی علم اقتصاد در نیمه دوم قرن بیستم شخصیت بخشیده است. نویسنده موفق‌ترین کتاب اصول علم اقتصاد از (۱۹۴۸)، پل ساموئلسون، نه به ناحق که به حق تجسم ‹تثبیت› علم اقتصاد است- و در نتیجه، به دلیل هر چیزی که درباره او به‌درست یا نادرست مطرح شده هم مورد ستایش قرار گرفته ونیز بدنام شده است.

مهم‌ترین کار ساموئلسون کتاب بنیان‌های تحلیلی علم اقتصاد (۱۹۴۷) است، یکی از عالی‌ترین کتاب‌هایی که به بقای اقتصاد نئوکلاسیک کمک کرده و حوزه اقتصاد ریاضی را کلید زده است. ساموئلسون یکی از بزرگان تجدید حیات پارتویی در اقتصاد خرد و سنتز نئوکلاسیک در اقتصاد کلان بعد از جنگ است.

جوان موفق نسل دهه ۱۹۳۰ هاروارد، جایی که او تحت نظر شومپتر و لئونتیف تحصیل کرد، فهم شگفت‌آوری از نظریه علم اقتصاد داشت و همین فهم او را افسانه‌ای می‌ساخت. حکایتی تایید نشده این است که در انتهای دفاع پایان‌نامه ساموئلسون، شومپتر روبه لئونتیف کرد و پرسید، «خوب، واسیلی، دوران ما به‌سر رسیده است؟» پل ساموئلسون به ام‌آی‌تی رفت. جایی که یکی از قدرتمندترین دپارتمان‌های علم اقتصاد را با محوریت خودش شکل داد. خیلی زود سولو هم به او پیوست، هموکه بعدها همکار او در نوشتن مقالات و همدستش شد.

مشارکت‌های اصلی ساموئلسون در علم اقتصاد بیش از آن است که در این کتاب و در میان پرکارترین نویسندگان علم اقتصاد فهرست شود. شیوه بخش‌بندی نظریه اقتصادی از نگاه ساموئلسون، در کتاب بنیان‌های او (۱۹۷۴) توضیح داده شده است. شیوه او ظاهرا از دو قاعده پیروی می‌کند که می‌تواند از زمان او به بعد برای مشخص نمودن ویژگی‌های علم اقتصاد نئوکلاسیک بیان شود: ۱) کاهش تعداد متغیرها و حفظ مجموعه حداقلی از روابط اقتصادی ساده، ۲) در صورت امکان، بازنویسی آن مدل به صورت یک مساله بهینه‌سازی دارای محدودیت.

در اقتصاد خرد، او به دلیل ارائه نظریه ترجیحات آشکارشده (۱۹۳۸، ۱۹۴۷) مشهور و معتبر است. این مورد و سایر تلاش‌های مرتبط او با سوال از اندازه‌گیری مطلوبیت و قابلیت یکپارچگی (۱۹۳۷، ۱۹۵۰) راه را برای توسعه آن توسط دبرو، جورجسکیو-روجن و اوزاوا هموار کرد. او همچنین استفاده از روش ایستا و پویای مقایسه‌ای را از طریق ‹اصل تناظر› خود معرفی کرد که به طور پرثمری در کارهای او درباره ثبات پویای تعادل اقتصادی (۱۹۴۱، ۱۹۴۴) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین او آنچه را که امروزه «تابع رفاه اجتماعی برگسون-ساموئلسون » نامیده می‌شود توسعه داد، (۱۹۴۷، ۱۹۵۰ و ۱۹۵۶) و به همین میزان نیز به دلیل کار روی «کالاهای عمومی » در نظریه اقتصاد نئوکلاسیک شهرت دارد (۱۹۵۴، ۱۹۵۵ و ۱۹۵۸).

ساموئلسون، همچنین، در تثبیت نظریه مدرن تولید هم دخیل بود. کتاب بنیان‌های او (۱۹۷۴) به دلیل قضیه پوشش و مشخص‌ نمودن کامل هزینه تولید شهرت دارد. مشارکت‌های مهمی هم در زمینه پیشرفت تکنیکی (۱۹۷۲) داشت. کار او روی نظریه سرمایه مشهور و بحث‌برانگیز است. یکی از اولین قضایای جالب‌توجه «بدون جایگزینی » را مطرح ساخت (۱۹۵۱) و در مقاله معروفش با سولو (۱۹۵۳) در تحلیل سیستم‌های لئونتیفی ابتکار به خرج داد. این مقاله در مجلد مشهور ۱۹۵۸ او با عنوان برنامه‌ریزی خطی با رابرت دورفمن و رابرت سولو تکرار شد، که در آن معرفی روشنی از فرض «شاهراه» سیستم‌های خطی فون نیومن را می‌بینیم. ساموئلسون دشمن اصلی جون رابینسون در مباحثات کمبریج بر سر سرمایه - معرفی تابع تولید «نماینده » (۱۹۶۲)- بود و سرانجام (و از روی بخشندگی) با او مهربان شد (۱۹۶۶).

در نظریه تجارت بین‌الملل، او به دلیل نظریه استاپلر-ساموئلسون مشهور است و مستقل از لرنر، برای قضیه برابرسازی قیمت عوامل (۱۹۴۸، ۱۹۴۹ و ۱۹۵۳) و همچنین (سرانجام) حل مجدد «مسائل انتقال» سالمندی مرتبط با جریان‌های تجارت و سرمایه معروف است و به همین میزان هم در مساله دگرگونی مارکسیستی (۱۹۷۱) و موضوعات دیگری در اقتصاد کلاسیک (۱۹۵۷، ۱۹۵۸).

در اقتصاد کلان، الگوی پویای کلان تسریع‌کننده- تکاثری او (۱۹۳۹) بحق در سطح جهانی مشهور است، درست مانند الگوی سولو-ساموئلسون از منحنی فیلیپس (۱۹۶۰). همچنین همراه با آلایس، به دلیل عمومی‌سازی الگوهای (نسل‌های هم‌پوشان) معروف است که کاربردهای بسیاری در نظریه مدرن و اقتصاد کلان پیدا کرده است. از بسیاری جوانب کار او روی قیمت‌های سفته‌بازی (۱۹۶۵) به طور موثر فرضیه بازارهای کارآ را در نظریه مالی پیش‌بینی می‌کرد. کارهایش در زمینه متنوع‌سازی (۱۹۶۷) و (پرتفوی دوران زندگی) (۱۹۶۹) نیز مشهور هستند.

از مشارکت‌های بی‌شمار پل ساموئلسون در نظریه اقتصاد نئوکلاسیک با اعطای جایزه نوبل ۱۹۷۰ به او قدردانی شده است.

پاورقی:

۱- شاید آن استثنائات نادر شامل مدل‌های تئوری بازی‌ها و توپولوژیک و مطالعاتی روی پویایی‌های غیرخطی ناایستای پیچیده، لکه‌های خورشیدی و بازارهای ناقص باشد. اما من تعجب نخواهم کرد، اگر او بخواهد این گمانه‌زنی‌ها را به‌مثابه سوءبرداشت‌ها تصحیح کند.

۲- The History of Economic Thought

۳- آدرس فعلی این وب‌سایت عبارت است از

http://cepa.newschool.edu/het/home.htm

 

منبع: دنیای اقتصاد 13/9/1390

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: