وحید محمودی: اصلاح یارانه‌ای حول «هزینه‌فرصت» دریافت یارانه

دکتر وحید محمودی - استاد دانشگاه تهران

در ادامه مجموعه مقالات مرتبط با «اصلاح طرح هدفمندی یارانه‌ها» که پس از فراخوان دکتر احمد میدری به عنوان یکی از دغدغه‌های بخش تحلیلی روزنامه «دنیای اقتصاد» پیگیری شد و اکنون در مرحله جمع‌بندی و نتیجه‌گیری قرار دارد، سعی می‌کنم در مقاله پیش رو ابتدا به بررسی چهار مساله مهم در زمینه جهت‌گیری بلندمدت اصلاحات یارانه‌ای پرداخته و سپس طرحی سه مرحله‌ای را در این زمینه ارائه کنم که به نظر می‌رسد قابل حصول در کوتاه‌مدت است.

مبنای این طرح 3 مرحله‌ای، تلاش برای افزایش «هزینه‌ فرصت دریافت یارانه نقدی برای قشر غنی‌تر» بوده و به‌طور خلاصه شامل این مراحل است: 1- ایجاد وفاق ملی و جلب اعتماد مردم در مورد کاهش جمعیت دریافت‌کنندگان یارانه نقدی، 2- افزایش هزینه فرصت گرفتن یارانه نقدی برای قشر غنی‌تر و نام‌نویسی مجدد افراد نیازمند به یارانه نقدی با ذکر دلایل نیاز و 3- اعطای بن خرید کالای ایرانی
اما قبل از شرح پیشنهاد عملیاتی مربوط به اصلاح شیوه پرداخت یارانه نقدی در کوتاه‌مدت، لازم است چند نکته مهم در زمینه چشم‌انداز بلندمدت اصلاحات یارانه‌ای را مرور کنیم:
1- «دولت توسعه‌گرا» یا «دولت مرکب»؟
دولت باید تکلیف خود را با خودش و مردم مشخص کند که آیا «دولت توسعه‌گرا» است به این معنی که هرآنچه توسعه بلندمدت کشور حکم می‌کند را سرلوحه کار خود می‌داند یا اینکه هدفش گذر از وضعیت موجود به هر نحو ممکن است؟ بديهي است با مفروض توسعه‌گرایی در اين صورت دولت محترم بايد آمادگي پرداخت هزينه‌های سياسي مترتب بر تصميم توسعه‌اي خود را داشته باشد. ولی یک «دولت مرکب» ملغمه‌ای از سیاست‌های پوپولیستی و توسعه‌ای و عوام‌فریبانه را برای حفظ موقعیت فعلی خود و به‌دست آوردن دل همه اجرا می‌کند. بلاشک دولت فعلی چنین نخواهد بود و چنانکه بارها اعلام کرده‌است به دنبال تدبیر و خردورزی است و خود را به دور از هرگونه سیاست‌زدگی می‌داند. بنابراین باید دو شرط زیر را که اساس دولت توسعه‌گرا است، رعایت کند:
الف- آمادگی و جسارت پرداخت هزینه‌های سیاسی و اجتماعی کوتاه‌مدت مترتب بر تصمیمات توسعه‌ای خود را داشته باشد.
ب- تمام گام‌های اقتصادی بر اساس اصول کارشناساني و به صورت کاملا علمی ‌و مدون و دقیق و با هدف توسعه ملی برداشته شود و هیچ تجربه تکراری و اشتباهی دوباره تکرار نشود.
در صورت تحقق این دو شرط، اگر اکثریت قاطع کارشناسان به تصمیمی‌که در جهت توسعه ملی است می‌رسند، دولت لازم است با جرات و با تمام توان اين تصميم را اجرايي كند.
2-مردم وابسته به دولت؟ یا دولت وابسته به مردم؟
در علم اقتصاد سیاسی پذیرفته‌ایم که هر سیاستی که مردم را به دولت وابسته کند خلاف توسعه است و در عوض هر سیاستی که استغنا و استقلال مردم را در مقابل دولت افزایش دهد در جهت توسعه کشور قرار دارد. بنابراین در «دولت توسعه‌گرا» باید برنامه‌ها را طوری پیش ببریم که دولت هرچه بیشتر به جای آنکه به نفت وابسته باشد به مردم و مالیات‌هایشان وابسته شود و به ایشان پاسخگو باشد. باید به جای اینکه به دست مردم عصا بدهیم به آنها ایستادگی بیاموزیم.
3- بازمهندسی نظام حمایتی
‌بايد همگام با طرح هدفمندی یارانه‌ها نظام حمایتی و رفاه اجتماعی تغییر مي‌كرد. وقتی طرح هدفمندی یارانه‌ها اجرا می‌شود، باید ساختار بهزیستی و کمیته امداد و ديگر نهادهاي حمايتي و خیریه که هدف مشابهی _کمک به زندگی افراد کم‌درآمد_ با طرح هدفمندی یارانه‌ها دارند، مورد بازمهندسی قرار گرفته و از موازی‌کاری در عرصه رفاه اجتماعي جلوگیری شود. همچنین از نظر منابع و مصارف، موضوع در دایره حاکمیت دیده شود و نهادهای توانمندي چون ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس وارد موضوع شوند. در این راستا باید بازمهندسی و بازنگری در این مجموعه‌ها صورت بگیرد تا هم در تامين منابع همکاری و هم‌افزایی صورت بگیرد و هم در خرج‌کرد این منابع همگرایی ایجاد و از موازی‌کاری جلوگیری شود.
4- فضای همدلی و اعتماد برای خود انصرافی
یکی از موانع اجرای سیاست‌های اقتصادی موفق در کشور ما، پدیده «شکاف دولت- ملت» است. این شکاف هم به صورت تجمعی در طول سالیان گذشته تعمیق شده است. دولت باید با مدد از فضای امید پس از انتخابات و با برنامه‌ریزی، اهتمام به کاهش این فاصله  و جلب اعتماد عمومی‌ کند.
دولت گذشته با عوام‌فریبی این‌گونه تبلیغ می‌کرد که به دلیل تحریم و اختلافات بین‌المللی ابرتورم موجود بر کشور تحمیل شده است.  لذا دولت به اصطلاح خدمتگزار برای جبران قدرت خرید مردم پرداخت یارانه نقدی را در دستور کار خود گذاشته است. در صورتی‌که علت اصلی تورم بی‌انضباطی‌های گسترده‌ مالی و پولی دولت گذشته بوده است. باید این داستان مرغ و تخم مرغی تورم و یارانه برای مردم تبیین شود. همچنین دولت باید برای جلب اعتماد مردم رژیم لاغری بگیرد و هزینه‌های خود را کم کند. نمونه مشخص این کار باز مهندسی دولت و کوچک‌سازی ساختار آن است.
بنابراین، برای آنکه مردم داوطلبانه از یارانه انصراف دهند باید ابتدا اعتماد کافی به دولت پیدا کنند که دولت کاهش همه هزینه‌های خود را در برنامه دارد. همه ما به کرات از مردم شنیده‌ایم: آیا دولت هیچ راه دیگری برای کاهش مخارج خود ندارد؟ آیا دیواری کوتاه‌تر از یارانه‌های مردم وجود ندارد؟ بروید با همان 3000 میلیارد تومان‌ها تامین کسری بودجه دولت را بکنید! این همه پول نفت کجا هزینه می‌شود! از محل حاتم بخشی به دیگران تامین مالی کنید!
گرچه مردم به صورت کلی به دولت فعلی اعتماد دارند ولی از لحن سوالات فوق مشخص است که بی‌اعتمادی، یاس و ناامیدی ‌‌به‌‌ آینده هنوز هم تا حد زیادی سایه از سر کشور برنداشته است. باید تدبیری برای این موضوع بیندیشیم تا مردم فکر نکنند تنها قصد ما از حذف یارانه برخی خانوارها، کاهش مخارج دولت است.
اصلاح یارانه‌ای کوتاه‌مدت؛ چگونه؟
اما پس از مقدمات فوق، به نظر می‌رسد یکی از عملیاتی‌ترین طرح‌هایی که در کوتاه‌مدت می‌تواند به حذف مسالمت‌آمیز بخشی از خانوارها از جمع دریافت‌کنندگان یارانه نقدی منجر شود، تکیه بر «افزایش هزینه فرصت دریافت یارانه نقدی برای پردرآمدها» است. پیشنهاد 3 مرحله‌ای پیش رو بر این اساس طراحی شده است:
مرحله اول: اقناع شهروندان
در مرحله اول، باید با صراحت و با اعتقاد درونی به مردم گفته شود که ای مردم! همان‌طور که در سیاست خارجی به ما اعتمادکردید و ما تمام تلاش خود را کردیم این‌بار هم به ما اعتماد کنید. ای مردم! ما جلوی فساد‌های مالی و پرتی‌های دولت را خواهیم گرفت و از هر راه ممکن دیگر نیز سعی خواهیم کرد دولت را کوچک و انضباط مالی را حکمفرما کنیم. ای مردم! دولت مصمم به بازنگری جدی در ردیف‌های بودجه عمومی‌ است و از پرداخت بودجه به مجموعه‌هايی که کارکرد غیر توسعه‌ای دارند جلوگیری خواهد کرد. ای مردم! ما به شما اطمینان می‌دهیم که بودجه عمومی‌گوشت قربانی نیست! ای مردم! به شما قول می‌دهیم سایه سنگین سیاست را برسر اقتصاد ملی برخواهیم داشت و وزن اقتصاد در سبد منافع ملی را پررنگ خواهیم کرد. ای مردم! در این شرایط حساس برای تامین مالی دولت و برای جلوگیری از تورم نیاز به اعتماد و کمک شما داریم تا فقط گروهی که برای تامین حداقل معاش به یارانه نیاز دارند، آن را دریافت کنند و بقیه از گرفتن یارانه انصراف دهند. عوارض سوء پرداخت یارانه به همه مردم تشریح و تبیین شود.
لازم است تا مدتی این موضوع در رسانه‌های جمعی بالاخص صدا و سیما تبلیغ شود و همه مردم را با دولت همدل و همراه کنیم.
مرحله دوم: فراخوان نام‌نویسی مجدد
یکی از نکات جالب توجه در شیوه پرداخت فعلی یارانه‌ها سهولت و پایین بودن هزینه فرصت گروه‌های بالای درآمدی برای ثبت نام و دریافت یارانه از طریق شبکه بانکی است. به بیان دیگر، هزینه فرصت دریافت یارانه اغنیا تقریبا صفر است حال آنکه خانوارهای فقیر ساکن در روستاهای دور افتاده با توجه به دشواری دسترسی به بانک‌ها در شهر و عدم آشنايي با ابزار‌های نوین نظیر ثبت نام الکترونیکی و مراجعه ماهانه به شهر متحمل زحمت و هزینه می‌شوند. بلاشک باید تا جای ممکن هزینه فرصت گروه‌های بالای درآمدی را برای دسترسی راحت به دریافت یارانه هم در مرحله ثبت نام و هم در مرحله دریافت بالا ببریم. صف‌های شیر یارانه‌ای را به خاطر بسپارید. چرا غالب افرادی را که در صف ایستاده بودند پیرمردان و پیرزنان تشکیل می‌دادند؟ برای اینکه هزینه فرصت آنها نزدیک به صفر است. چون کاری ندارند و فرصت به اندازه کافی. ولی کسانی‌که وقت‌شان قیمت‌پذیر است ایستادن در صف برای آنها توجیه ندارد. اصولا فقیر کسی است که هزینه فرصتش متمایل به صفر است. بنابراین، باید مجددا و پس از مرحله اقناع‌سازی از مردم خواسته شود کسانی‌که برای تامین حداقل معاش خود به یارانه نیاز دارند با ذکر دلایل نیاز خود و تایید بر ناتوانی برای تامین معیشت خود و خانواده ثبت نام مجدد کنند. ضمنا باید این کار به شکل سنتی و در شهر‌های بزرگ و در مناطق فقیرنشین انجام گیرد. یک وقتی بنده می‌گفتم باید در تهران محل ثبت‌نام را بگذاریم دروازه دولاب! نمی‌گویم در مناطق شمال شهر فقیر یا نیازمند پیدا نمی‌شود. اما با منطق هزینه فرصت نیازمندان شمال شهر هم می‌روند جنوب شهر ثبت نام کنند و یارانه دریافت کنند. اما کسانی که نیاز ندارند برای این کار زحمت رفتن به جنوب شهر را به خود نمی‌دهند.
مرحله سوم:  ارائه بن خرید کالا
در راستای برون‌رفت از شرایط رکود تورمی ‌فعلی می‌توان با اختصاص دادن کل یارانه به کالاهای تولید داخل، محرک تولیدات داخلی بشویم. برای اجرای این ایده باید یارانه به صورت نقدی پرداخت نشود و بن کالایی باشد؛ آن‌هم بن خرید کالاهای ایرانی (بن کالاهای خوراکی و غیرخوراکی با یک نسبت مشخص). پرداخت بن خرید کالا را نباید با سیستم کوپنی تبعیض قیمتی و نظام چند نرخی کالا‌ها خلط کنیم. این یارانه کارکرد پول را دارد اما به صورت جهت‌دار به کالاهای تولید داخلی که بیشترین سهم در سبد اقشار کم‌درآمد را دارند اختصاص می‌یابد. تجربه توزیع بن کتاب یک نمونه موفق از اجرای این طرح است در عین حال که بن خرید کتاب به افراد داده شد، اما هیچ تبعیض قیمت یا نظام چند نرخیِ حاکم نبود و کارکرد پول نقد را داشت با این تفاوت که صرفا برای خرید کتاب قابل استفاده است.
چند مزیت مترتب بر این کار است. کمک به رونق تولید داخل و کمتر بودن اثر تورمی‌آن در مقایسه با پرداخت نقدی، کم‌رغبتی گروه‌های پردرآمد و با هزینه فرصت بالا هم از حیث دشواری مراجعه حضوری و ایستادن در صف در جنوب شهر و هم کم بودن وزن کالای ایرانی خاص گروهای پایین درآمدی در سبد خرید آنها، احتراز از استقرار نظام کوپنی چندنرخی و ایجاد انحراف در نظام بازار و قیمت‌های نسبی. ضمنا می‌توان با هماهنگی با تولیدکنندگان و گرفتن تخفیف قابل انتظاری حدود 20 درصد، بخشی از بار هزینه‌ای دولت را هم از این طریق کم کرد. البته توزیع شیر یارانه‌ای باید به طور مستثنی در مدارس سراسر کشور انجام
گیرد.
در پایان یادآور می‌شوم که روش سه‌مرحله‌ای فوق، یک روش مشارکتی است. یعنی هیچ کدام از خانوارها به اجبار حذف نمی‌شوند. نیازی به نظام شناسایی نیست. منابع کمتری نیاز است، ضد واردات ‌درمانی و کمک به رونق اقتصادی و تقویت رشد اقتصادی است، بار تورمی‌کمتری دارد. امکان کاهش و حذف یارانه نقدی را در بلندمدت ایجاد می‌کند و نارضایتی اجتماعی بسیار کمی‌دارد.
بدیهی است این صرفا یک راه حل کوتاه‌مدت (دو ساله) بوده و نباید از بلندمدت غافل شویم. باید در میان مدت به سرعت شاخص فلاکت را با کاهش تورم و ایجاد اشتغال پایدار بهبود ببخشیم. توانمندسازی و قابلیت‌پروری و گذار از دولت رفاه به جامعه رفاهی سر خط سیاست‌های رفاهی دولت قرار گیرد.
منبع: دنیای اقتصاد