دکتر حسین عباسی - مدرس اقتصاد دانشگاه بلومزبرگ- پنسیلوانیا
اگر بخواهیم بر مبنای اصول اقتصادی، بهترین سرمایهگذاری اجتماعی را برای جامعهای توصیه کنیم، آموزش و سلامت کودکان در اولویت اول قرار میگیرند؛ چراکه این دو بیشترین منافع اجتماعی را ايجاد میکنند. پرداخت یارانه سخاوتمندانه به آموزش و سلامت و بهداشت کودکان توجیه اقتصادی کامل دارد و باید مبنای جهتگیری سیاست یارانهای دولت در بلندمدت باشد.
برای توضیح این ادعا ناچاریم نظریه اقتصادی یارانه را یک بار دیگر مرور کنیم. یارانه، حمایت اقتصادی مستقیم یا غیرمستقیم است از افراد یا فعالیتهای اقتصادی با هدف تصحیح ایراداتی که به دلیل «شکست بازار» ایجاد میشوند، یا با انگیزه حمایت از اقشار ضعیف جامعه. هسته مرکزی نظریه اقتصادی پرداخت یارانه این است که برخی منافع اقتصادی وجود دارند که در صورت اتکای محض به بازارهای رقابتی حاصل نمیشوند یا کمتر از حد بهینه حاصل میشوند.
در توضیح این پدیده به تفاوت منافع فردی و منافع اجتماعی اشاره میشود. آموزش و بهداشت پایه دو مثال شاخص از مواردی هستند که منافع اجتماعیشان بیشتر از منافع فردی است و در نتیجه براي دريافت یارانه توجیه اقتصادی دارند. به عنوان نمونه، خانوادهها به دلیل رابطه مثبتی که بین تحصیلات و درآمد مشاهده میکنند، حاضرند در آموزش فرزندانشان سرمایهگذاری کنند. سرمایهگذاری خانوادهها فقط برمبنای منافع فردی آموزش صورت میگیرد، ولی منافع آموزش به این منافع فردی محدود نمیشود، بلکه جامعه هم از حضور افراد تحصیلکرده منفعت خواهد برد. از جمله نرخ جرم بین افراد تحصیلکرده کمتر از نرخ جرم در میان افراد با تحصیلات پایین است، فرزندان سالمتر و تحصیلکردهتری دارند و بیشتر احتمال دارد که فناوریهای جدید را وارد اقتصاد کنند و کارآیی اقتصاد را افزایش دهند.
خانوادهای که در مورد سرمایهگذاری در تحصیلات تصمیم میگیرد، به طور طبیعی این اثرات جانبی مثبت را وارد محاسباتش نمیکند. سرمایهگذاریاي که براساس منافع شخصی صورت میگیرد از سرمایهگذاریاي که براساس مجموع منافع فردی و اجتماعی میتواند شکل بگیرد، کمتر است. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری بر تحصیلات، کمتر از حد بهینه اجتماعی خواهد بود. چنین است سرمایهگذاری در هر زمینهای که دارای اثرات مثبت اجتماعی است.
آموزش و بهداشت پایهای مثل آموزش تا سطح دیپلم و واکسیناسیون کودکان بیشترین اثر مثبت اجتماعی را دارند. در مقابل، سطوح بالای آموزشی، مانند آموزش دانشگاهی و درمان پیشرفته بیشتر منافع فردی به همراه دارد تا منافع اجتماعی. در نتیجه پرداخت یارانه برای پیشرفت وضع آموزش و سلامت کودکان پیش از سن مدرسه و در مدارس بیشترین توجیه را دارد.
با این توضیح، میرسیم به سیاست یارانهای دولت. تاکنون برای همگان روشن شده است که دولت به دلایل بودجهای نمیتواند وضع کنونی پرداخت یارانه را ادامه دهد. اینکه در کوتاهمدت چه روشی پیش گرفته شود موضوع این نوشته نیست، اما در بلندمدت سیاست یارانهای باید فقط بر مبنای منافع اجتماعی جانبی تدوین شود. آموزش و سلامت کودکان در صدر لیست برنامههای دارای منافع اجتماعی قرار میگیرند. مدارس و مهدکودکها بهترین زمینه را برای جهتدهی یارانههای دولتی به سمت کودکان فراهم میکنند.
خوشبختانه، تجربه کافی در سایر کشورها در زمینه تقویت آموزش و سلامت کودکان در مهدکودکها و مدارس وجود دارد که میتواند پس از تعدیلات لازم در کشور اجرا شود. دولت میتواند وسایل آموزشی و کمک آموزشی نوین، ارایه وعده غذای گرم یا سرد در مدارس، بهداشت و درمان ضروری و نیز نیازهای ورزشی را بهویژه برای کودکانی که والدینشان توانایی مالی بالایی ندارند، فراهم کند. مسوولان مدارس میتوانند به سادگی اطلاعات لازم را در مورد کودکانی که به دلیل مشکلات مالی والدینشان نیازمند حمایت هستند، گردآوری کنند. چنین اطلاعاتی میتواند مبنای کمکهای دولت قرار گیرد و یارانهها را به سمت صدمهپذیرترین گروههای اجتماعی که کودکان خانوادههای کمدرآمد هستند، جهتدهی کنند. این سیاست با استقبال مردم هم مواجه خواهد شد. کیست که مخالف باشد با کاهش یارانه روی بنزینی که هوای شهرها را مسموم میکند و انتقال آن به سمت کودکانی که آینده کشورمان را میسازند؟
منبع: دنیای اقتصاد