جستارهاي اقتصادي پاييز و زمستان 1388; 6(12):175-195
هادوي نيا علي اصغر,متوسلي محمود
تعاملاتي كه علم اقتصاد با ديگر علوم داشته است،به طور معمول شكل گيري شاخه هاي جديدي از اين علم را به ارمغان آورده است. براي نمونه تعامل علم اقتصاد با رياضيات و آمار در اوايل قرن گذشته، شاخه هاي نويني از علم اقتصاد، يعني اقتصاد رياضي و اقتصادسنجي را سامان داده است. اكنون از تعامل علم اقتصاد و شاخه اي از روانشناسي، يعني علوم شناختي مبتني بر اعصاب، زمينه شكل گيري شاخه اي ديگر از علم اقتصاد را فراهم شده است. از اين شاخه با عنوان اقتصاد مبتني بر ارگان عصبي ياد مي شود. اين مقاله درصدد است با معرفي اين شاخه نوين اقتصادي، ادبيات داخلي را در اين زمينه گسترش دهد. در تبيين چالش هاي اقتصادي پيش روي بشر، گامي به پيش گذاشته شود و به تبع آن تجويزهاي سياستي مناسب تري نسبت به گذشته در دسترس انسان قرار گيرد.
از سوي ديگر، علم اقتصاد مبتني بر ارگان عصبي مي تواند بر نوع برداشت دين و اقتصاد نيز موثر باشد. اين علم ادعا دارد كه درصدد تغييرات عمده در ادراك اقتصاد كلاسيك از انتخاب و عقلانيت مي باشد؛ به همين خاطر مي تواند براي تاييد آنچه را كه دين در اين باره مطرح مي نمايد، در نظر گرفته شود. تاكيدي كه اين شاخه از علم اقتصاد درباره جايگاه باورها در بنيادهاي خرد تصميم گيري فرد دارد، مي تواند تاييد مناسبي بر اين گفتار باشد.
كليد واژه: علم اقتصاد مبتني بر ارگان عصبي، اقتصاد رفتاري، عقلانيت، تصميم گيري اقتصادي، بنگاه
منبع: sid.ir