نویسندگان: منظور داوود, طاهري مجتبي
پژوهش ها و سياست هاي اقتصادي : زمستان 1392 , دوره 21 , شماره 68 ; از صفحه 159 تا صفحه 174 .
چکیده:
ارائه تحليل هاي واقع گرايانه در خصوص پديده هاي اقتصادي مستلزم در نظر داشتن محدوديت ها و پيچيدگي هاي رفتار انساني است. در اقتصاد متعارف به دلايل متعددي فرض عقلانيت سنگ بنا و پيش فرض اصلي تمام نظريه هاي اقتصادي را تشکيل مي دهد. فرض عقلانيت اقتصادي منجر به برخي ساده سازي ها در تحليل اقتصادي مي شود که باعث فراموشي سپرده شدن ملاحظات رفتاري انسان هاي واقعي مي گردد. برخي اقتصاددانان متعارف الگوهاي مبتني بر فرض عقلانيت را به دليل سهولت استفاده ترجيح مي دهند. برخي ديگر چنين استدلال مي کنند که مجموعه اي از عوامل بازاري و غير بازاري از جمله رقابت، تکامل و يادگيري و تصميم گيران اقتصادي را ناگزير به سمت رفتار عقلاني سوق مي دهند. با اين وجود، نشان مي دهيم که تنها با فرض عقلانيت و بدون در نظر گرفتن ساير عوامل به ويژه محدوديت هاي رفتاري و رواني تصميم گيران نمي توان تحليل واقع گرايانه اي از رفتار اقتصادي ارائه نمود. در اين راستا به معرفي سه محدوديت رفتاري اساسي خواهيم پرداخت که در تحليل هاي اقتصادي مي بايست مورد توجه قرار گيرد: کران دار بودن عقلانيت، کران دار بودن اراده انساني و کران دار بودن منفعت طلبي. برخي اقتصاددانان کوشيدند با تلفيق نظريه هاي دو رشته اقتصاد و روانشناسي به تحليل رفتار نهادهاي اقتصادي بپردازند. اين تلفيق منجر به ايجاد يک حوزه مطالعاتي با عنوان اقتصاد رفتاري شده است. روندي که تلفيق اقتصاد و روانشناسي تا کنون پيموده است را مي توان به سه دوره اقتصاد رفتاري قديم، دوران گذار و اقتصاد رفتاري نوين تقسيم نمود که بررسي اين سه دوره آخرين دست يافته ها در زمينه اقتصاد رفتاري موضوع ديگري است که اين مقاله به آن مي پردازد.
كليد واژه: عقلانيت اقتصادي، اقتصاد رفتاري، عقلانيت کران دار، اراده کران دار، منفعت طلبي کران دار