یکشنبه, 25 مرداد 1394 07:54

کمال اطهاری: نشر رانت، ابعاد فساد را غیر قابل محاسبه کرده است

نوشته شده توسط

بررسی 4 نوع رانت در گفت‌و‌گو با کمال اطهاری

رانت، واژه‌ای آشناست که اغلب با فساد و اختلاس نیز همنشین است. با اینکه بسیار با این واژه در رسانه‌ها مواجه بوده‏ایم، اما معنای دقیق آن را شاید به‌درستی ندانیم. در معنای تئوریک «رانت» به چه معناست و بر چه اساس ایجاد می‌شود؟ این پرسشی است که برای یافتن پاسخی برای آن با کمال اطهاری، اقتصاددان به گفت‏وگو نشسته‏ایم. به‌گفته این اقتصاددان، رانتی که در گذشته وجود داشت، اکنون با رانت دولتی جایگزین شده و در چرخشی دوباره برای ازبین‌بردن این رانت اکنون در حال گرفتارشدن در دامان رانت بازار هستیم. اطهاری معتقد است: «جامعه ایرانی به‌دلیل شکاف طبقاتی حاصل از رانت، چندشقه شده است».

 چندی است که در اخبار به‌کرات با واژه رانت روبه‌رو می‌شویم. اما از اساس رانت یعنی چه؟ درواقع به چه‌چیزی رانت اطلاق می‌شود و چقدر مسائلی که در جامعه با آن برخورد می‌کنیم رانت است؟
رانت در انواع مختلفی وجود دارد که باید در ابتدا معنای عمومی آن را مدنظر قرار داد. در این معنا، رانت آنگاه به‌وجود می‌آید که کسی بتواند از عوامل تولید، سودی بیش از حد متعارف به‌دست آورد. به عبارتی، وقتی مازاد اقتصادی بیشتر از مازاد متعارف به‌دست بیاید، بحث رانت مطرح می‌شود. رانت علل و انواع مختلفی دارد. درواقع دسته‌بندی اصلی رانت اقتصادی را می‌توان در چهار گروه عنوان کرد:
رانت مطلق یا نایابی؛ این نوع رانت، به این معناست که در کشور یا ناحیه‌ای، منابع و معادنی وجود داشته باشد که در دیگر مناطق وجود نداشته باشد. این موقعیت رانتی ایجاد می‌کند که به رانت مطلق یا نایابی معروف است. کشورهای نفت‌خیز نسبت به کشورهایی که نفت ندارند، از رانت مطلق بهره‌مند هستند. البته در گذشته این نوع رانت تنها برای دولت وجود داشته است اما در شرایط فعلی که مازاد اقتصادی براساس صنعت و خدمات مولد، مستقل شده است، هیچ کشوری دچار مسئله رانت مطلق نیست. برای مثال کشورهایی مانند ژاپن و کره‌جنوبی از نظر داشتن منابع طبیعی ضعیف اما از نظر اقتصادی قوی هستند. بهترین راه برای مقابله با این نوع رانت در داخل جوامع، عمومی‌کردن آن است. دسته دیگر را با نام رانت تفاضلی می‏شناسند. زمانی که یک محل یا یک فعالیت از محل و فعالیت مشابه خود بازده بیشتری داشته باشد، این رانت معنا پیدا می‌کند. ایران برای استخراج نفت نسبت به عربستان هزینه بیشتری می‌پردازد پس عربستان از رانت تفاضلی برخوردار است چراکه سود بیشتری به‌دست می‌آورد. در جوامع تلاش می‌شود این نوع رانت با برقراری شیوه‌های ساماندهی مانند وضع مالیات‌ها تعدیل شود.
دیگری رانت اطلاعاتی است. در این نوع رانت، کسانی که در قدرت هستند، بیشتر می‌توانند از این نوع رانت استفاده کنند. کسی که با رانت اطلاعاتی از اتفاقی در آینده مطلع می‌شود، می‌تواند در آن حوزه سوءاستفاده کند. فرضا می‌تواند زمین‌هایی را بخرد که مشمول یک طرح عمرانی می‌شوند و افزایش قیمت بالایی دارند. در دوران نوین، شفاف‏سازی اطلاعات و دموکراتیزه‌کردن قدرت و دیگر راهکارهایی از این قبیل، می‌تواند با این نوع رانت مقابله کند.
چهارمین دسته‏بندی رانت، مربوط به رانت انحصاری است که از قدرت به‌دست می‌آید و به شکل هر یک از سه نوع قبلی می‌تواند بروز کند. قدرت می‌تواند قانونی بگذارد و انواع دیگر رانت را به‌دست آورد. برخی معتقدند این رانت‌جویی مستقل شده است و می‌تواند انواع داشته باشد.
 
شما به رانت در ابعاد کلی و بین‌المللی آن پرداختید. آیا اینکه یک کشور از مزیتی برخوردار باشد رانت محسوب می‌شود؟
ما در چارچوب اکونومیست صحبت می‌کنیم، این رانت است و شکی هم نیست. رانت نفت در اکثر کشورهای نفت‏خیز و به‌خصوص ایران، تأثیرات منفی اقتصادی و سیاسی به‌همراه داشته است. جدا از اینکه اقتصاد این کشورها دچار بیماری هلندی می‌شود، به دلیل بهره‏مندی از بهره مالکانه یا همان رانت نفت، تولید داخلی این کشورها تمایل به رقابت نداشته و با استفاده از این رانت تلاش می‌کنند برای خود سد حمایتی ایجاد کنند. از دیگر سو، دولتی که از درآمدهای نفتی برخوردار است به مالیات‏گیری نیاز چندانی ندارد. قسمت عمده درآمد، از نفت تأمین می‌شود و یک نوع تداوم روبنایی فئودالی که مبتنی بر بهره مالکانه است، ادامه پیدا می‌کند.
 
پس از اساس، ایران از یک نوع رانت نفتی برخوردار است که اقتصاد کشور را تحت‏الشعاع قرار می‌دهد؟
در بحث کلی راجع به رانت می‌توان گفت کل اقتصاد ایران از بهره مالکانه یا همان رانت نفت استفاده می‌کند. همان‌طورکه پیش از این اشاره شد، رانت تفاضلی در حوزه نفت به عربستان تعلق دارد چراکه هزینه استخراج ایران بیش از هزینه استخراج عربستان است. عربستان حدود دو دلار برای استخراج هر بشکه نفت هزینه می‌کند و ایران حدود شش تا هفت دلار، ازاین‌رو، سود حاصل از فروش نفت برای عربستان حدود پنج دلار بیش از سودی است که عاید ایران می‌شود. از دیگر سو کشورهای دارنده نفت در مقابل کشورهایی که از این منابع محروم هستند، از رانت مطلق استفاده می‌کنند. ناکارآمدی دولتی در ایران با بهره مالکانه توانسته دوام بیاورد، درواقع، از آنجا که از این بهره مالکانه استفاده می‌کردند، ناکارآمدی‏ها آشکار نمی‌شده است؛ چون می‌توانستند با استفاده از این رانت، آن کاستی‌ها را بپوشانند.
 
از بحث کلیت اقتصاد که خارج شویم، رانت در اجتماع چگونه نمود پیدا می‌کند؟
این مسئله در رانت انحصاری نمود پیدا می‌کند. به‌عبارتی رانت انحصاری گسترده‌ترین نوع رانت است و می‌توان نشانه‌های بارز آن را در جامعه نشان داد. برای مثال، سهمیه‌بندی‌هایی که در دانشگاه‌ها برای ادامه تحصیل تعداد مشخصی از افراد در یک رشته مشخص ایجاد می‌شود، می‌تواند برای این افراد در بازار کار رانت ایجاد کند. البته این مورد بیشتر در خارج از ایران امکان‌پذیر است. در این شرایط تعداد مشخصی نیروی کار، با یک تخصص کمیاب فارغ‏التحصیل می‌شوند و در موقعیتی قرار می‌گیرند که قدرت چانه‏زنی بالایی برای حقوق و مزایا دارند. در ایران این مسئله می‌تواند به این صورت اتفاق بیفتد که قشری که به آنها نیاز مبرم وجود دارد، می‌توانند انجمن یا اتحادیه‌ای بسازند و حقوق خود را افزایش دهند. از نمونه این‌گونه رانت‌ها که با اجماع یک گروه ایجاد می‌شود، می‌توان به اعتصاب زرگران برای نپرداختن مالیات بر ارزش‌افزوده اشاره کرد. زرگران اعتصاب می‌کنند و دولت نیز به‌راحتی در برابر اخذ مالیات کوتاه می‌آید. درواقع این نوع رانت‌جویی با اتحادیه‌سازی یا قانون‌گذاری ایجاد می‌شود.
گونه دیگر این رانت ایجاد انحصار برای افراد یا ارگانی خاص است. نمونه این مسئله، انحصاری است که به واسطه آن، یک مجموعه در کارهای اقتصادی تقدم پیدا کرده است. مانند یک واسطه، طرح‌های اقتصادی را می‌گیرد و به این دلیل که خود توان اجرای آنها را ندارد، به طرف‌های پیمانکاری دست دوم و سوم می‌سپارد. قدرت با انواع قانون‌گذاری‌ها می‌تواند این انحصار را به‌وجود آورد. بورژوازی دولتی نیز این رانت را مورداستفاده قرار می‌دهد. همین‌طور شرکت‌های خودروسازی، از این مسئله که تعداد زیادی نیروی کار دارند، برای استفاده از یارانه و تسهیلات استفاده می‌کنند و با بهره‌جویی از نفوذی که در قدرت دارند، بانک‏ها نیز در این زمینه با آنها همکاری می‌کنند، درحالی‏که به صنایع کوچک وام درخوری نمی‌دهند. علاوه بر اینکه از یارانه صنایع، که حاصل هدفمندی یارانه‌هاست، برخوردار می‌شوند؛ با سیستم تعرفه‏گذاری واردات، شاهد حضور رقیب قدرتمند نیز نخواهند بود.
در کل رانت‌جویی انحصاری باعث می‌شود مشکل بزرگی در حد بحران به‌وجود بیاید؛ چراکه برای مثال در بحث قانون‌گذاری آنچه را قانون منع کرده بود، کنار می‌گذارد و اجازه می‌گیرد تا کشاورزان بی‌رویه چاه بزنند و بهره‌برداری کنند. در مقابل منع قانون را هم این‌طور توجیه کردند که این قانون برای وابسته‌کردن ایران به خارج، برای تهیه موادغذایی و محصولات کشاورزی ایجاد شده است. حال آنکه قانون با توجه به اقلیم خشک و کم‏آب ایران تدوین و با نظر کارشناسی تصویب شده بود. این مسئله کار را به جایی می‌رساند که تقریبا کل سرمایه‌های گذشته کشور در حوزه آب‌های زیرزمینی از بین رفته و کشور با بحران آب مواجه است. از دیگر نمونه‌های بهره‌گیری از رانت، می‌توان به حوزه مسکن اشاره کرد. بورژوازی مستغلات نیز از برنامه سوم به بعد، در مبحث ساختمان‌های سه طبقه به بالا از انواع رانت و یارانه در قالب تسهیلات ارزان بهره برد. این رانت با قانون‌گذاری ایجاد شد و یک رانت تفاضلی محسوب می‌شود.
 
رانت چه ارمغانی برای اقتصاد و جامعه به‌همراه می‏آورد؟
در جامعه سیاسیونی هستند که علیه انحصارهای جهانی شعار می‌دهند اما خود آنها انحصار دارند. نشر رانت باعث شده ابعاد فساد جامعه غیرقابل محاسبه شود. نوع رانت‌جویی‌ها در قدرت، بسیار برای اقتصاد، به‌خصوص در جوامع درحال‌توسعه، مخرب است؛ چون در جوامع توسعه‏یافته، رقابت نهادینه شده است و رانت‏جویی به‌ندرت و اتفاقی رخ می‌دهد اما در کشورهای غیردموکراتیک که نهاد بازار رقابتی نیست، رانت به‌وفور می‌تواند رخ دهد و همه نیز، از قدرت سرچشمه می‌گیرد. با رانت، نهاد و قانون کشور، کژ‌کردار می‌شود و این مسئله مقدمات ادامه‌دارشدن رانت را ایجاد می‌کند. برای مثال، در تهران، بیشترین بخش درآمد شهرداری از فروش کاربری تجاری است، زمین به‌شدت‌ گران شده و فضای صنعتی نیز به ایجاد مگامال اختصاص پیدا کرده است. در این شهر وضعیت به‌گونه‌ای است که فضا برای رشد اقتصاد دانش‌پایه به‌شدت کم شده است و این فضا قادر نیست اقتصاد دانش‌پایه را بپروراند. در کشورهای توسعه‏یافته فضا برای گردش مولد سرمایه مهیا شده، اما در کشورهای توسعه‏نیافته برای گردش رانت طراحی شده است. در کشورهای توسعه‏یافته، شهری‌شدن سرمایه رخ می‌دهد و در ایران، شاهد شهری‌شدن رانت و معرفی آن به فرهنگ و بازتولید آن هستیم. ایران در المپیادهای دانش‌آموزی همیشه جزء 10 کشور اول جهان است ولی به دلیل مهیانبودن فضا، نبود آمادگی در نهادها و فقدان قانونی که پشتیبان واقعی تحقیق و توسعه باشد، نمی‌تواند از این ظرفیت بالقوه استفاده کند. کمک‌های اندکی که در زمینه تحقیق و توسعه وجود دارد، خود به رانتی برای استادهای دانشگاه تبدیل شده چراکه همه محققان الزاما استاد دانشگاه نیستند. فضای این شهر، نه‌تنها برای مولدان و نوآوران آماده نیست بلکه بازتولید رانت می‌کند و به‌دنبال این نواقص و کاستی‌هاست که فرار مغزها رخ می‌دهد.
 
شما گفتید در جوامع توسعه‏یافته به‌ندرت و اتفاقی رانت به‌وجود می‌آید. یعنی ما به خاطر توسعه‏نیافتگی دچار رانت در این ابعاد هستیم؟ هر اجتماعی که توسعه‏نیافته باشد با این شدت که ما گرفتار رانت هستیم، گرفتار رانت خواهد بود؟
به نظر من دو نوع اقتصادزدگی در ایران باعث حاکمیت رانت بر کشور شد. خلاف اینکه انقلاب آمد تا رانت انحصاری دولت را بردارد، قوانین ما می‌خواست طرحی نو دراندازد اما حالا رانت برخی جناح‏های سیاسی به جای این طرح نو، حاکم شده است. هدف انقلاب برداشتن رانت دولت و بخش خصوصی پیش از انقلاب بود اما رانت دولتی جایگزین آن شد. می‌خواست مسکن همگانی شود اما در نهایت به بورژوازی مستغلات رانت‏جو تبدیل شد.
آن بورژوازی که اکباتان را ساخت، غیررانتی بود و یک شهر را بنا کرد اما حالا انبوه‌سازی ایران، یک نوع ارگ می‌سازد و جامعه را شقه‏شقه کرده است. کسانی که در برج‏ها زندگی می‌کنند، برای خود فضای ویژه‌ای دارند. این قشر حتی به مغازه سرکوچه خود سر نمی‌زنند. خریدکردن، مسافرت و گردش این طبقه با کلیت اجتماع فرق دارد. جامعه ایرانی به دلیل شکاف طبقاتی حاصل از رانت، چندشقه شده است.
آثار رانت انحصاری در ایران زیاد است. در عقلانیت سرمایه‏دار، یک کارخانه اگر بخواهد تولید موفق داشته باشد، باید با کارکنان خود ارتباط مستقیم برقرار کند، باید به ‌کارگر خود آموزش بدهد و او را تأمین کند. در مقابل در عقلانیت رانتی، جامعه به این چشم دیده می‌شود که باید بیشتر تحت‌فشار قرار بگیرد تا بیشتر غارت شود. این یک نظام فخرفروشانه است. اکونیسم چپ فکر می‌کرد اگر همه‌چیز دولتی شود خوب است اما از این مسئله که تولید باید اجتماعی شود نه دولتی، غفلت کردند. این خطای اکونیسمی بود که فکر می‏کرد اگر مالکیت عمومی باشد سودجویان خارج می‌شوند اما این‌گونه نشد و سودجویان از راه دولت وارد شدند.
اکونیسم بعدی که در دهه دوم انقلاب جایگزین شد گفت در مقابل اینکه همه‌چیز به دولت سپرده شده، اگر همه را به بازار بسپریم، اوضاع سامان می‌یابد، درحالی‏که ابتدا باید نهادهای اجتماعی ایجاد می‏کردند، اما به‌صورت ناگهانی و بدون پایه‏سازی، همه چیز را از چپ به راست سپردند. به این ترتیب یک سری انحصارطلبی دیگر به اسم خصوصی و بدون رقابت، حاکم شد. واکنش سیاسی این بود: مردمی که انقلاب کرده بودند تا طرحی نو دراندازند و رانت‏جویی را کنار بزنند، با رانت‌جویانی مواجه شدند که کل مردم را به شکل بسیار ابتدایی غارت می‌کردند. مانند خارج‌کردن کارگاه‌های زیر 10نفر از زیر نظر قانون کار، به این بهانه که اوضاع تولید بهتر شود و اشتغال افزایش یابد و مردم به رفاه برسند. نوع اول یا همان اقتصاد دولتی در اکثر جوامع بعد از انقلاب رخ می‌دهد اما این نوع دوم، بسیار عجیب بود و دلیل اینکه چرا این‌گونه واگذاری به بخش خصوصی را جایگزین دولتی کردند، در فکر نمی‌گنجد. اینها همه چیز را به بازار سپردند، با وجود اینکه طبق قانون، کالای مقید به مکان (مانند زمین) نمی‌تواند و نباید به بازار سپرده شود.

منبع: شرق

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: