برنامهريزي در شرايط کنوني شبيه شوخي است»، «چشمانداز ٢٠ ساله را رها کنيد»، «در سال صفر برنامه توسعه هستيم»، «خاورميانه در سالهاي آينده به زمين سوخته تبديل ميشود»، «هدف برنامههاي توسعه فلج شده است» و «دو مسئله مهم کشور سامان يابد، برنامه ٥ ساله پيشکش»، از جمله نکات صحبتهاي محسن رناني و فرشاد مؤمني در ميزگرد «رهيافتهايي از انديشه دکتر حسين عظيمي براي برنامه ششم توسعه» بود که در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامهطباطبايي برگزار شد. در ادامه دومين همايش «چالشها و چشماندازهاي اقتصاد ايران در آستانه برنامه ششم» نيز بايزيد مردوخي و همچنين هادي بهروز زنوز به مسائل و چالشهاي پيشروي برنامه ششم و همچنين به موضوعات مختلف از جمله «دستگاه برنامهريزي بحرانزده»، «نبود برنامه براي افزايش جمعيت» و «بيتوجهي به واقعيتها در برنامهريزي» پرداختند. خلاصهاي از اين ميزگرد در پيميآيد:
درحالحاضر همه افراد جامعه در سطح پایین گرفتار هستیم و در این موقعیت همه از تغییر شرایط وحشت دارند و هیچ فردی برای تغییر وضع موجود ریسک نمیکند، که چنین وضعیتی را در وزرای دولت کنونی مشاهده میکنیم. با انحلال سازمان، مشکلاتی ایجاد شده که نخستین مورد آن ایجاد ناهماهنگی در نظام برنامهریزی است که بهطور عملی دولت نهم اعلام کرد که قانون برنامه چهارم را قبول ندارد. اکنون گرفتار گروههای متعدد رانتجو و رانتبری هستیم که هر نوع برنامهریزی را به شکست میکشانند؛ افرادی که در نظام و سیستم، سهم و رانت دارند و این افراد اجازه بهثمررسیدن برنامهای را نمیدهند.
برنامهریزی در شرایط کنونی شبیه شوخی است
امروز در ایران بازی متوقف است و هیچکدام از بازیگران اصلی، انگیزه شروع بازی در حوزههای مختلف را ندارند و هیچ فردی حاضر به گفتوگو نیست و سکوت اختیار میکند و فردی حاضر به دادن هزینه نیست. در چنین شرایطی میتوانیم صحبت از برنامه ششم کنیم. در این شرایط برنامهریزی شبیه شوخی است. هیچ هماهنگیای در حرکت قطار وجود ندارد و قطار توسعه ما در سال ٨٤ متوقف شد. درحالحاضر نیازمند اجماع در نظام سیاسی و عزم ملی هستیم و باید مردم را در تصمیمات سهیم کرده و آنها را وارد بازی کنیم.
بعد از تفاهم لوزان نیازمند تفاهم تهران هستیم
بعد از تفاهم لوزان، به تفاهم در تهران نیاز داریم. در تهران بیش از لوزان اختلاف داریم و گفتوگوهای تهران نیازمند عزم جدی در نظام سیاسی است. نیازمند تدوین قاعده بازی در میان قوا هستیم. درحالحاضر آرمانهای ملیمان چیست که بخواهیم برای آن قاعده بازی تعریف کنیم. آرمانبندی ما مخدوش است. چگونه میخواهیم آرمانبندی کنیم، بنابراین نیازمند آرمانبندی جدید هستیم. اکنون نمیدانیم که کدام موضوع از جمله یمن، عراق، اشتغال، مناقشه اتمی، تهاجم فرهنگی موضوع اول ماست یا هنوز نمیدانیم چگونه رتبهبندی و اولویتبندی کنیم.
سند چشمانداز ٢٠ ساله را رها کنید
دولت باید در طرحهای کوتاهمدت یکساله و طرحهای میانمدت تا پایان عمر دولت چند مسئله و موضوع را با جدیت ساماندهی کند. چشمانداز ٢٠ساله را رها کنید، خاورمیانه در سالهای آینده به زمین سوخته تبدیل میشود و ما قدرت اول منطقه خواهیم شد و فقط ما باید وضع موجود را ثابت نگه داریم و دولت باید در شرایط کنونی چند مسئله مهم را با جدیت پیگیری کند؛ برنامه پنجساله پیشکش.
نظام سیاسی عزمی برای روشنکردن موتور توسعه ندارد
هنوز در نظام سیاسی، عزمی برای روشنکردن موتور اقتصادی و توسعه مشاهده نمیکنیم. در چنین شرایطی دولت باید طرح یکساله و دوساله و بیانیه بدهد که شرایط و اهداف دولت را تحت شرایط خاص مشخص کند. اگر این داستان و فرایند را طی کنیم، آنگاه میتوانیم بگوییم در سال صفر برنامه توسعه هستیم.
فرشاد مؤمنی: جدیت شکلگیری حس ملی
مناسبت شکلگیری جدی و عالمانه حس ملی در مورد مسائل کشور و موضوعیتیافتن برنامهریزی میانمدت باید مورد توجه قرار گیرد. کشور ما در چنین شرایطی به چنین حسی شدیدا نیازمند است. نکتهای که همه باید به آن توجه داشته باشیم این است که در دل همه ابراز نگرانیها، یک احساس امید و آرامش وجود دارد، مسائل و مشکلات ایران در تسخیر علم قرار دارد. اکنون ظرفیتهای انسانی قابلی داریم، اما ساختار نهادی، برای علم ارزشی قائل نیست و همه ما باید تلاش کنیم که علم را محور کار و حل مشکلات کشور قرار دهیم. تحلیل کارشناسان کشور و پیشبینیها از چشماندازها، با ضریب بالای ٩٥درصد تحقق پیدا کرده، اما پیچیدگی مسائل ایران هنوز در حدی نیست که احساس یأس کنیم و بگوییم توانایی ارائه راهکار برای برونرفت از آن را نداریم. نظام تدبیری میتواند جامعه را از دور باطل نجات دهد، اما نظام و سیستم باید فهم عالمانه و مرتبهبندیشده از مهمترین دورههای باطل داشته باشد.
افزایش قدرت و پول گروههای ضدتوسعه
برخی از افراد از زمان رویکارآمدن دولت جدید، دائما این را گفتهاند که ما باید ساختار نهادی که بهشدت علیه تولید و بهنفع غیرمولدها سامان پیدا کرده را بازآرایی کنیم. بنابراین رویکردهای مقطعی و جزئی برای چنین شرایطی، کارایی و ثمربخشی ندارد. واقعیت این است که پول و قدرت گروههای غیرمولد در شرایط کنونی از افراد توسعهخواه بیشتر است. درحالحاضر سند لایحه بودجه و لایحه خروج از رکود مشاهدهشده، فاصله بسیار زیادی با واقعیتها و شرایط کنونی دارد. دولت کنونی علاوه بر عدم هتاکی، از کارشناسان درخواست مشارکت و مشورت کرده است. از سوی دیگر سیاستهای تنشزدایانه دولت را گرامی میداریم. خدا را شکر میکنیم که دولت هتاک قبل، دیگر بر سر کار نیست، اما در کنار این امر باید کارهای کارشناسی و متخصصان وارد اجرا شوند یا دولت به شکل مدنی پاسخ معقول و منطقی برای آن پیدا کند که اقدامات دولت در این زمینه تاکنون صفر بوده و اقدامی انجام نداده است.
بیش از ٦٠درصد جمعیت فعال، در اقتصاد نقشی ندارند
بیش از ٦٠درصد جمعیت فعال کشور، هیچ نقشی در اقتصاد ندارند. به همان اندازه که موضوعیت ظرفیتهای انسانی بلااستفاده مهم است، ظرفیتهای مادی هم مهم است و تخصیص منابع ارزی و ریالی تحت عنوان سرمایهگذاری تولیدی و در غیاب یک برنامه، چیزی جز توزیع رانت نیست و مشکلات و پیچیدگیهای کشور را افزایش میدهد. اکنون با یک مشکل بسیار بزرگتر در سازههای ذهنی با نام تخصیص منابع روبهرو هستیم که در کنار آن ترس و ناتوانی از چرایی روبهروشدن کشور با مشکلات نیز وجود دارد. آن چیزی که در شرایط کنونی میتواند بهعنوان هدیه ما به این دولت در نظر گرفته شود، این است که به بدیهیات اولیه عقلی در اداره جامعه بازگردیم و در این مسیر محور توجهها را به انسانها قرار دهیم. اکنون مشارکت انسانها بهعنوان مهمترین ابزار و هدف برنامههای توسعه فلج شده و از سوی دیگر مشارکت سیاسی آنها در سطح صوری و مقطعی در نظر گرفته شده است.
شکست در توافق، چاقوی تندروها را تیزتر میکند
ماجرای توافق لوزان برای دولت یک شمشیر دولبه است، اگر دولت از فرصت ناشی از این توافق برای ارتقای کیفیت زندگی مردم و افزایش توان رقابت ملی استفاده نکند، زبان و چاقوی تندروها را در این مملکت تیز خواهد کرد و اگر این امر اتفاق بیفتد، در طیف دورهای باطل گرفتار میشویم.
مردوخی: افزایش جمعیت، نیازمند برنامهریزی است
مرحوم عظیمی در گذشته برآوردهایی از جمعیت کشور داشتهاند که نقشه راهی پیشروی برنامهریزان قرار میداد. بهطورکلی امروزه برنامهریزی مسئله مهمی است و اگر در این راستا تلاش اساسی برای یافتن راهی بهمنظور خروج از مشکلات نداشته باشیم، به روزگاری برمیگردیم که علم اقتصاد را علم شوم میدانستند. البته شوم از آن جهت که جمعیت در حال افزایش و تقاضا برای مواد غذایی نیز افزایش مییابد. در شرایط فعلی احتمالا با مسئله افزایش جمعیت روبهرو خواهیم بود و سرشماری در این سالها نشان میدهد که با کاهش شدید نرخ رشد روبهرو بودهایم. اگر خواهان افزایش جمعیت هستیم باید به فکر کار، سرپناه، شغل و معیشت این جمعیت نیز باشیم؛ اما درحالحاضر توانایی فعلی ما در ایجاد شغل بسیارمحدود است و هنوز در شرایط کنونی این ظرفیت اشتغالزایی ایجاد نشده یا اگر هم ظرفیتی ایجاد شده بسیارمحدود و کم است. این شرایط در حالی است که افراد جویای کار رو به افزایش هستند و از سوی دیگر شاهد افزایش فارغالتحصیلان دانشگاهی هستیم که این افراد نیازمند شغل و کار هستند. برای تأمین دیگر نیازهای افراد جامعه در طول تاریخ به درآمدهای نفتی وابسته بودیم؛ درحالحاضر نیز قیمت پایین نفت را تجربه میکنیم که امکان افزایش ظرفیت تولید نفت نیز به صورت جزئی در دستور کار قرار دارد و متخصصان میگویند توانایی رسیدن به تولید ٦ میلیون بشکه نفت در روز را نداریم.
کشاورزی ایران اشرافی است
در بخش صنعت ظرفیتی برای تولید جدید در این سالها ایجاد نشده است و در بخش کشاورزی نیز به صورت اشرافی کار دنبال میشود؛ بهعنوان مثال قیمت میوههای نوبرانه ٢٠ تا ٣٠ هزار تومان شده است، البته در کنار این امر موضوع آب نیز مهمترین عامل محدودکننده کشاورزی است، این در حالی است که سیاستها بهگونهای اتخاذ شده است که قرار است ٥٥٠ هزار هکتار زمین جدید زیر کشت رود اما انتظار موفقیت در این زمینه را نداریم. ازسویدیگر، با توجه به افزایش جمعیت، کلانشهرها نیازمند اصلاحات و تجدید ساختار هستند و باید برنامهای اصلاحی در دستور کار داشته باشیم و فضای کسبوکار و نظام تدبیر کشور بهگونهای است که زیاد تسهیلکننده فعالیتهای اقتصادی نیست.
توانایی استفاده از ظرفیتها را نداریم
علاوه بر اینها مسائل بینالمللی ایران را نیز نمیتوان نادیده گرفت و بهنوعی بر اقدامات فعالان اقتصادی و توسعه ایران تأثیرگذار است، اما در کنار مسائل بینالمللی مسائل داخلی نیز مهم است و تاکنون نوآوری و راهکارهای ایجاد اشتغال زیاد موردتوجه قرار نگرفته است. ظرفیتهای اشتغال زیادی در بخشهای مختلف وجود دارد اما توانایی استفاده از این ظرفیتها را نداریم و حتی آن را هم مطرح نمیکنیم که اقدامی در راستای حل آن صورت گیرد. بهعنوان مثال برای کنترل و تأمین گوشت کشور، نیازمند پنج هزار کارشناس دامپزشکی هستیم که ساختار و نیروی کار دامپزشکی توان انجام این کار را ندارد.
زنوز: دستگاه برنامهريزي بحرانزده
دستگاه برنامهريزي ما دچار بحران شده و اصولا برنامهريزي در کشور ما دچار بحران است. مرحوم عظيمي اصلاح نظام برنامهريزي کشور را در دستور کار داشتند تا به سرانجام برسد که در اين راستا در سال ٨٢ همايش بزرگي برپا کردند و سعي داشتند برنامهريزي core planning را دنبال کنند، ضمن اينکه وي همواره روي عدالت اجتماعي تاکيد فراواني داشتند. اگر خواهان آسيبشناسي وضع موجود هستيم، بايد گفت که وضع موجود محصول اين چند سال گذشته يا تحريمها نيست بلکه خروجي سياستهاي چنددهه گذشته کشور است. توليد ناخالص داخلي سرانه سال ٩٠ به قيمت ثابت در مقايسه با سال ٥٥ کمتر بوده است، يا به عبارتي ديگر در سال ٩٠ سرانه داخلي کمتر از سال ٥٥ بوده و عملکرد نظام داخلي منفي بوده و در تمام اين دوره شاهد رشد بيرويه جمعيت و افزايش نرخ بيکاري بودهايم که در آمارهاي رسمي منعکس نميشود. بر اساس پيشبينيها ١٥ ميليون نفر در ١٠ سال آينده به جمعيت ايران افزوده ميشود، اين در حالي است که ظرفيتي براي پاسخگويي نسبت به آن وجود ندارد.
فقر گسترده و توزيع نابرابري درآمد يکي ديگر از چالشهاست؛ سازمان برنامهريزي تحليلي کلي از وضعيت کنوني ندارد و تصورها بر اين است که تحريمها برداشته شود و قطار اقتصادي کشور به ريل توسعه برگردد و دولت به درآمدهاي نفتي برسد و مشکلات حل شود؛ اما اين تفکر بسيار غلط است.
در دهههاي آينده با دولتي ضعيف از نظر مالي يا به عبارتي ديگر با دولتي ضعيف از نظر ظرفيتهاي سياستگذاري و ناتوان در اجرا و دستگاههايي فاسد و بيانگيزه طرف خواهيم بود. در برنامه ششم رشدهايي زير چهاردرصد خواهيم داشت که اين پيشبيني خوشبينانه است، اين در حالي است که دستگاه برنامهريزي به کمتر از ٨ و ١٢ درصد رضايت نميدهد.
تصميمگيري بر اساس واقعيتها نيست
دستگاه برنامهريزي کشور رابطه خود را با واقعيتها قطع کرده و نميخواهد بر اساس واقعيتها برنامهريزي کند. در سالهاي گذشته اقتصاد ايران از نظر محيطي، ساختاري و نهادي تحت تاثير عوامل مختلف قرار گرفته که از نظر عوامل محيطي، تاثيرات کوتاهمدت و بلندمدت بر ايران داشته است. نمونهاي از آن کاهش قيمت نفت است که پيشبينيها بر اين است، کاهش قيمت نفت و پايينماندن آن ادامهدار باشد و قيمت نفت تا پنجسال آينده به ٧٦دلار برسد؛ بنابراين دوران وفور منابع نفتي براي دولت سپري شده است. موضوع ديگر، بيثباتي سياسي منطقه خاورميانه است. پنتاگون گزارشي منتشر کرده است که نشان ميدهد تا سال ٢٠٣٠ مشکلات ادامهدار خواهد بود؛ مشکلاتي که اکنون در يمن، سوريه و لبنان است همه حاکي از تنش و محصول خاص وضعيت منطقه است. به نظر نميآيد چشمانداز روشني در سالهاي آتي وجود داشته باشد که اين امر بر مناسبات تجاري و اقتصادي منطقه تاثيرگذار است. عامل محيطي و موضوع ديگر خشکسالي است که منطقه را تحتتاثير قرار داده است؛ متوسط دماي جهان در سالهاي آينده دو درجه اما در ايران چهاردرجه افزايش مييابد و ايران به واحد و کشوري بيجمعيت تبديل ميشود. در حال حاضر دشتهاي ما با مشکلات جدي روبهرو هستند. به گفته کلانتري، وزير اسبق جهاد کشاورزي ايران، ٧٠ ميليارد مترمکعب آب اضافه برداشت شده است؛ بنابراين دههها طول ميکشد که صدمات را جبران کنيم. ٥٤٠ شهر امسال دچار تنش آبي هستند و بارندگي سالجاري نسبت به ٤٠سال گذشته کمتر شده است و اين وضع ادامه خواهد داشت که اينها عوامل محيطي است. اگر عوامل محيطي در کار نبود، کار ما در جهت توسعه پايدار ادامه پيدا ميکرد؛ اما بايد گفت از ماست که بر ماست. خودمان سياستهايي را اتخاذ کردهايم که مانع رشد درازمدت ما شده است.
منبع: شرق