دکتر وحید شقاقی شهری . اقتصاددان
ساختار فعلی نظام بانکی و عدم نظارت بانک مرکزی طی سنوات گذشته موجب شده شاهد وضعیت نابسامان شبکه بانکی باشیم و در کنار عملکرد ضعیف نظام بانکی، رشد قارچگونه بازار غیرمتشکل پولی نیز گسترش فعالیتهای غیرمولد و ضربه به تولید را در پی داشته است. جالب این است که باوجود گسترش بانکداری الکترونیک در جهان، همچنان در کشور شاهد گسترش روزافزون شعب بانکی هستیم و گویا رقابتی برای افزایش بیحسابوکتاب شعب بانکها وجود دارد که این خود گویای وضعیت بیسامان نظام بانکی است. آمارهای سال٩٣ گویای این مطلب است که بیش از ٥٠درصد تسهیلات شبکه بانکی در بخش بازرگانی و خدمات هزینه شده که متاسفانه بهدلیل اینکه بخش خدمات کشور عمدتا غیرمولد است، یعنی بیش از ٥٠درصد تسهیلات نظام بانکی به بخشهای غیرمولد و مضر برای تولید رهسپار شده است. به نظر من ٣٠درصد تسهیلاتی که عنوان میشود، به صنعت هدایتشده نیز چندان با واقعیت منطبق نیست. بهطوریکه احتمال دریافت تسهیلات در بخش صنعت و هدایت بخشی از آن به بازارهای غیرمولد وجود دارد. بهعبارت روشنتر بالغ بر ٧٠درصد تسهیلات شبکه بانکی در بخشهای غیرمولد هزینه و هدایت میشود و ساختار و مدیریت نظام بانکی توانایی لازم را برای هدایت سپردههای مردم به سمت بازارهای مولد ندارد. درست است که اقتصاد ایران بهدلیل نوسانات اقتصادی و فضای نامساعد کسبوکار در وضعیت ایدهآل سرمایهگذاری بهسر نمیبرد، ولی مدیریت نظام بانکی توانایی لازم را برای هدایت سپردههای مردم به سمت اقتصاد دانشبنیان که حاشیه سود مناسبی دارد، ندارند. متاسفانه مدیریت موجود همچنان در وضعیت اقتصاد صنعتی تفکر میکند و از سرمایهگذاری در اقتصاد دانشبنیان ناآگاه است، بنابراین برنامه و ماموریتی برای رونق اقتصاد دانشبنیان ندارد.
ضعف نظارت بانک مرکزی نیز از گذشته بوده و همچنان تداوم دارد و بانک مرکزی نتوانسته نقش نظارتی خود را بهدرستی ایفا کند و باید مدیران آن پاسخگوی نابسامانی وضعیت موجود نظام بانکی و موسسات پولی و اعتباری باشند. ساختار نظام بانکی براساس هدایت سپردههای مردم به سمت سوداگری شکل گرفته و با ساختار موجود شبکه بانکی امکان تحول اقتصادی و ظهور اقتصاد مقاومتی ممکن نیست. مدیریت بانک مرکزی باید متحول شده و بر پایه ادبیات روز اقتصادی جهان یعنی اقتصاد دانشبنیان، ماموریت نظام بانکی را مجددا تعریف کند و نظارت قوی و منسجم بر عملکرد نظام بانکی و رونق تولید داشته و پاسخگوی عملکرد شبکه بانکی نیز باشد. سؤال اینجاست که آیا مدیریتهای بانک مرکزی و مدیران نظام بانکی پاسخگوی حجم بالای مطالبات معوق که ارقام متعدد و متناقض بین ٨٠ تا ١٥٠هزارمیلیاردتومان ذکر میشود، بودهاند؟ در اقتصاد و بانکداری اسلامی، سپردههای مردم بهعنوان امانت در بانکها سپردهگذاری میگردد و بانکها وکیل هستند سپردههای مردم را به اولویتهای سرمایهگذاری که توسط دولت تعیین میشود هدایت کنند. حال واقعا ساختار موجود نظام بانکی با ادبیات بانکداری اسلامی اداره میشود؟ بنابراین باید انقلاب اقتصادی در حوزه نظام بانکی ایجاد شود و با وضعیت موجود نظام بانکی و رفتارهای محافظهکارانه امکان تحقق اقتصاد مقاومتی و رونق تولید وجود ندارد. جالب اینجاست در حال حاضر بالغ بر ٧٠٠هزارمیلیاردتومان نقدینگی در اقتصاد ایران وجود دارد و عمدتا این نقدینگی در بانکهاست ولی تولید همچنان از کمبود نقدینگی و سرمایه رنج میبرد. این مسائل هیچگونه ارتباطی با تحریمها ندارند و عملکرد نادرست نظام بانکی سابقه طولانی دارد و ساختار نظام بانکی کشور بر پایه رونق بخشهای غیرمولد و مخرب بخش تولید شکل گرفته و باید با دگرگونی و تغییر مقررات و قوانین و ساختارهای فراروی نظام بانکی و پاسخگوپذیرترکردن مدیریت بانک مرکزی، ماموریت نظام بانکی را برای هدایت نقدینگی ٧٠٠هزارمیلیاردتومانی به سمت تولید و رونق بخش مولد تعریف مجدد کرد.
منبع: شرق