عضو هیات علمی دانشگاه تبریز
افزایش قیمت حاملهای انرژی درنهایت باید اتفاق بیفتد. اینکه این افزایش در چه حد باشد به این بستگی دارد که درآمدهای حاصل از آن در چه حد میتواند توسط دولت در راستای افزایش تولید مصرف شود. اگر درآمدهای ناشی از هدفمند کردن یارانهها بتواند در طرف عرضه اقتصادملی تحول و تحرک ایجاد کند و ظرفیت تولید را افزایش دهد، این افزایش قیمت آثار مثبتی خواهد داشت. ولی اگر افزایش قیمتها به نوعی باشد که شیب آن با روند رشد درآمدها به موازات هم پیش نروند و به نوعی قدرت خرید واقعی مردم در اثر افزایش قیمتها کاهش پیدا کند، در آن حالت دیگر نمیتوان هدفمندسازی یارانهها را در رسیدن به اهداف تعیین شده موفق دانست. لذا بهتر است که این افزایش قیمتهای حاملهای انرژی و در حقیقت کاهش یارانه دولت به مصرف سوخت، در بلندمدت و با شیبی ملایم اتفاق بیفتد. با این سیاست میتواند از محل افزایش قیمتها و صرفه جویی ناشی از هدفمندی یارانهها، با تزریق این مابهالتفاوت به سمت بخشهای تولیدی مولد، درآمد خانوارها و قدرت خرید آنها را در مقابل افزایش قیمتها و اثرات تورمی احتمالی حفظ کند. در غیر اینصورت، افزایش شوکگونه قیمتهای سوخت میتواند هم بر هزینههای عمومی دولت اثر منفی داشته باشد و هم قدرت خرید خانوارهای ایرانی را کاهش دهد. شاید گفته شود روند فعلی افزایش قیمتها اجتنابناپذیر است. اما اگر این شوک قیمتی تدریجی باشد و انتظارات ایجاد شده در بازار از جنس انتظارات عقلایی باشد، این افزایش قیمتها میتواند همزمان با افزایش درآمد حقیقی مردم باشد. ولی اگر این افزایش بهصورت ناگهانی باشد، بلافاصله روی طرف عرضه آثار منفی مستقیم خواهد داشت و درشرایط چسبندگی تقاضای موجود در بازار، قاعدتا ایجاد تورم خواهد کرد و این تورم همزمان با کاهش قدرت تولید و درآمدملی خالص (توان طرف عرضه) به رکود تورمی دامن خواهد زد. در شرایطی که میزان افزایش سطح دستمزدهای حقیقی کارگران و کارمندان از میزان افزایش تورم شتاب کمتری دارد و در شرایطی که قرار است دولت در بحث مالیات بر ارزش افزوده افزایش دهد، به نظر نمیرسد افزایش ناگهانی قیمتها و واردکردن شوک به بازار عمل منطقیای باشد. اگر افزایش حقوق و دستمزد اسمی را بین 14 تا 18 درصد در نظر بگیریم، برای تنظیم آن با قدرت خرید واقعی مردم، لازم است افزایش شاخص قیمتهای کلیدی کمتر از این میزان باشد. عمل به چنین توصیهای در شرایطی در گروی این است که دولت بتواند از ظرفیتهای موجود تولیدی مولد به نحواحسن استفاده کند و آن را بهخوبی شناسایی کند. ما زمانی میتوانیم روی سیاست افزایش مالیات تکیه کنیم که درآمدهای اسمی و حقیقی مردم افزایش پیدا کند و در غیر اینصورت ممکن است، مردم به راههایی برای فرار مالیاتی ترغیب شوند. حتی درصورتی که ما نظام مالیاتی منضبط و دقیقی هم داشته باشیم، افزایش در مالیاتها ممکن است منجر به کاهش رفاه خانوارها شود. به همین جهت سیاست شوک به قیمتها هیچ نفعی را نه برای دولت و نه برای مردم دربر نخواهد داشت.
منبع: آرمان