٣راه جذب مغزها به جای فرارمغزها
استاد ایرانی دانشگاه جان هاپکینز درباره چالشهای اقتصاد ایران و راههای خروج پیشنهاد داد
راه بازگشت به اقتصاد سالم، تمرکز بر کشاورزی است دولت مخالفان سرمایهگذاری خارجی را توجیه کند
مصاحبه از حمیدرضا طهماسبیپور دبیر گروه اقتصادی شهروند
در بررسی مشکلات اقتصاد ایران دیدگاههای مختلفی وجود دارد اما در برخی محورها اشتراک نظر دیده میشود. اینکه بیماری اقتصاد ایران ریشه در رانتهای نفت و بیتوجهی دولتها به اقتصاد پویا و ثروتساز است، مورد تأیید بسیاری از صاحبنظران اقتصادی است اما اینکه چگونه میتوان چنین دولتهایی را که در صدسال اخیر با پول نفت ارتزاق کردهاند را از این پول بیزحمت جدا کرد خود داستانی است مجزا. این معضل از یکسو راهکارهای عملی میخواهد و از سویی دولتی میخواهد که معتقد به چنین کار زیرساختی باشد. در این مقوله نقد برخی کارشناسان به تکراری خاص دچار شده و کمتر کسی است که ریشههای مشکل را با راهکار پیوند بزند.
در تحلیل این مشکل چندی است که گفتوگوهایی با چهرههای ایرانی کمتر شناخته شده در مطبوعات را کلید زدهایم. کسانی که در دانشگاههای معتبر جهان مشغولند و تئوریهای اقتصادی را با واقعیتها که همانا ارایه راهکار باشد، پیوند میزنند. صحبت از دکتر علیرضا نقوی کارشناس ایرانی اقتصاد است که در حال حاضر دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه بولونیای ایتالیا و استاد میهمان در دانشگاه جان هاپکینز است. متخصصی که مقالات مهمی از او در مجلات و نشریات علمی بینالمللی چاپ شده و در زمینههای پژوهشی چون، تجارت بینالملل و مهاجرت، نوآوری و حقوق مالکیت معنوی و اقتصاد سیاسی و توسعه صاحب ایده است. وی برای ٣سال مدیریت پروژه بزرگ پژوهشی کمیسیون اروپا در رابطه با «جهانی شدن شبکههای نوآوری» را برعهده داشته که شامل ۷کشور اروپایی و ۴کشور نوظهور بود. دکتر نقوی کارشناسیارشدش را از دانشگاه کنستانز (آلمان)، دکترای اقتصاد را از دانشگاه دوبلین (ایرلند) و فوقدکترایش را از دانشگاه اقتصاد پاریس گرفته است. او سابقا مشاور سازمان جهانی مالکیت فکری (ویپو) بوده و در دانشگاههای زیادی همچون دانشگاه اقتصاد برگن (نروژ)، دانشگاه کوب (ژاپن)، دانشگاه نیوساوت ولز (استرالیا)، دانشگاه لیل (فرانسه) و دانشگاه سینیکا (تایوان) پژوهشگر میهمان بوده است. در ادامه گفتوگوی «شهروند» با این محقق و پژوهشگر ایرانی را درباره چالشهای اقتصاد ایران میخوانید.
سالهاست که از بیماری هلندی در اقتصاد ایران یاد میشود؛ آیا تنها بیماری اقتصاد ما همین است یا به دردهای مزمن دیگری، پرداخته نشده است؟ چرا نتوانستهایم وابستگی به درآمد نفتی را کاهش دهیم؟
بررسی اقتصاد ایران موید این نکته است که اقتصاد ایران از مشکل نفرین منابع رنج میبرد. (توضیح «شهروند»: رشد اقتصادی پایین با منابع طبیعی گسترده نسبت به سایر کشورها را نفرین منابع میگویند) همانطور که گفتید این بیماری اقتصاد ایران بخشی از بیماری هلندی محسوب میشود.
اما در این میان نوسانهای درآمد نفتی نیز از طریق تغییرات تقاضا در بازار جهانی بر اقتصاد ما اثرگذار شده است؛ به عبارت دیگر، اقتصاد ایران را بسیار به تحریمهای اقتصادی حساس کرده است.
هرچند در این میان نباید از مدیریت نادرست منابع و نهادهای ضعیفی عبور کرد که باعث رانتجویی توسط گروههای مختلف در قدرت شده است.
با شرحی که شما داشتید و وضعیتی که هماکنون در عرصه جهانی قیمت نفت داریم، شما اقتصاد ایران بدون نفت را یک فرصت میبینید یا تهدید؟ در کل ایران را در تلاشی میدانید که به سوی اقتصاد بدوننفت حرکت کند؟
درخصوص پرسش شما که اقتصاد بدوننفت برای ایران چه تصویری میسازد، باید بگویم که اقتصاد ایران بدوننفت، یک فرصت طلایی است. خوشبختانه دولت کنونی ایران هم برای اولینبار (بعد از سالها کمتوجهی) گام بزرگی برمیدارد که جای خوشحالی است و باید تأکید کرد که دولت به این مسیر ادامه دهد.
شفافتر پرسشم را مطرح میکنم؛ چقدر به این موضوع معتقدید که اقتصاد ایران با دولتهای رانتیر عجین شده و نیتی برای جداسازی دولتها از رانت وجود ندارد؟ در این بخش تفکر دولتی و اعتقاد شعاری به بخش خصوصی چه اثری بر اقتصاد ایران داشته است؟
اصولا ایران همراه با کشورهای دیگر خاورمیانه مثل عربستان، قطر، کویت و عمارات در دستهبندی است که از آنها بهعنوان یک دولت رانتیر یاد میشود (توضیح «شهروند»: دولتهای وابسته به منابعی که برای آن رنجی نبردهاند و بهجز مالیات است و با قدرت آن دیدگاه دولتی خود را دیکته میکنند.) دقیقا همین مشکل هم باعث مشکل نفرین منابع در ایران شده است.
دهههای طولانی است که دولت در ایران دریافتکننده اصلی درآمدهای نفتی است و عده خیلی کمی از جمعیت، نقشی در بهوجود آوردن این رانت دارند.
بر همین اساس است که شما در ایران نمیتوانید یک بخش تولید داخلی قوی در کشور بیابید اما اگر به تفاوتهای ایرانی بخواهید توجه کنید باید فرق ایران با دولتهای رانتیر را در این بخش بدانید که ما سرشار از سرمایه انسانی هستیم که با وجود چنین مدل اقتصادیای به هدر میرود.
دولت نهم و دهم با بیشترین درآمدهای نفتی صدسال اخیر، این تصور را داشت که با پول میتوان هرکاری کرد اما در این سالها نقدینگی به ٦٠٠هزارمیلیارد تومان رسید و ضریب ورشکستگی تولیدکنندگان هم به دلیل کمبود نقدینگی بیشتر از قبل شد. رشد اقتصادی از ٦درصد مثبت به منفی ٥,٨درصد رسید. پرسش این است که این پول و پولمحوری از کجا نشأت گرفت و برای مقابله با آن چه باید کرد؟ چگونه در این اقتصاد پولمحور میتوان تجدیدنظر کرد و سیاست تولیدی و بهینهسازی شاخص صنعت و کشاورزی را به جای توسعه بخش خدمات مدنظر قرار داد؟
دولت آقای احمدینژاد شاید بهترین مثال علمی برای پدیده نفرین منابع باشد چراکه در این پدیده هرچه درآمد و رانت حاصل از نفت بیشتر شود، شاهد بدبختیهای بیشتری از نظر رشد اقتصادی خواهیم بود. برای درک بهتر این موضوع باید به این بحث توجه داشت که اگر درآمد، به جای سرمایهگذاری در بخش تولید ابزار رانتجویی شود حاصلش در اقتصاد افت خواهد بود که همین نکته، ضریب ورشکستگی تولیدکنندگان را بیشتر و گستردهتر میکند. کشاورزی اولین بخش در لیست است که برای دستیابی به اهداف اقتصادی کوتاهمدت (بازگشت به یک اقتصاد سالم و قابل قبول) باید رویش تمرکز کنیم.
در حالی که پدیده دلالی، نگاه کاسبکارانه شبکه بانکی، دخالت بخشهای غیرمرتبط در اقتصاد و مدیریتهای غیرمتخصص و... را شاهدیم، به نظر شما در کدام صنایع میتوان با سرمایهگذاری به نتیجه مطلوب در حوزه صادرات رسید؟
برای جبران گذشته و کسب نتیجه مطلوب در صادرات بخش کشاورزی و صنعت باید برنامهریزی و آن را پیگیری کنیم ولی این مهم بدان معنا و دلیلی بر این نیست که بخش خدمات را نادیده بگیریم. به عبارت دیگر در دنیای تجارت مدرن نباید فقط به تجارت کالا فکر کرد. باید به تجارت وظایف فکر کنیم تا قادر شویم بازار خوبی برای «برونسپاری» از طرف شرکتهای چندملیتی پدید آوریم.
راه ساده و اصولیتر این است که این پدیده اول در بخش خدمات بسترسازی و اجرا شود چرا که با توجه به سرمایه انسانی و ملی کشورمان همین موضوع میتواند به بخش پژوهش و توسعه انتقال یابد. در طولانیمدت این روش کارآمدی لازم را برای اقتصاد ایران دارد.
دولت یازدهم در یکسال اول مهار تورم و مقابله با رکود تورمی را اولویت داد. آیا سیاستهایی که دولت اتخاذ کرد مناسب بود یا میتوانست سیاستهای بهتری را در پیش بگیرد؟ کنترل تورم و رشد ایجادشده فعلی اقتصاد از پایداری لازم برخوردار است؟
در یک تحلیل و نگاه کلی باید بگویم که من به سیاستهای کنونی دولت اعتقاد دارم و به نظرم موفق عمل کرده است. نتایج مثبت رویکردهای دولت یازدهم به مرور زمان واضحتر و آشکار میشود و در اقتصاد کشور و زندگی مردم پررنگ خواهد شد.
شفاف نبودن وضعیتهای مالی یکی از مشکلات اقتصاد ایران شده چه راهکاری برای شفافیت در اقتصاد ایران و صورتهای مالی ارایه میدهید؟
اگر بخواهیم نگاهی بلندمدت داشته باشیم پیشنهادی که میتوانم به دولت بدهم این است که بر موضوع اضافه کردن مخارج پژوهش و توسعه توجه کند. دولت باید برای بهوجود آوردن انگیزه نوآوری درون کشور اهتمام داشته باشد و تأکید کند.
این مقوله کمک زیادی به رشد پایدار اقتصادی در طولانیمدت میکند. با در نظر گرفتن فعلوانفعالات در سراسر دنیا باید ما هم در این بخش کار جدی صورت بدهیم تا کشور تحولی را
شاهد شود.
بهطور مثال میتوانم از یک کار مرتبط و خوب دولت کنونی یاد کنم که در برنامه تأميناجتماعی با این نگاه مرتبط است. برنامه تأمیناجتماعی که دولت در پیش گرفته، هم دارای سیستم باثباتی است و هم اولینبار است که نمونهاش در کشور دیده شده است. برای اولینبار است که میبینیم یک نظام مالیاتی سازگار پدید آمده که وابستگی دولت به درآمدهای نفتی را کاهش میدهد.
به نظر شما دولت روحانی در بخش تولید و اشتغال با چه اجبارهایی مواجه است و چه میتوان کرد تا بخش مولد احیا شود؟ آیا فکر میکنید روشهای دولت برای جذب سرمایهگذاری خارجی به اندازه کافی جذاب بود و آیا دولت با رویکردهای کنونی موفق میشود؟
تلاشهای دولت آقای روحانی برای ساختن یک تصویر مثبتتر از ایران (در سراسر جهان) بسیار قابل تحسین است اما باید تأکید داشت که کارهای زیادی در این حوزه باقی است. برای اینکه سرمایهگذاری خارجی در ایران به صورت مستمر و مطمئن بیاید، دولت باید برخی را قانع کند.
آنهایی که منافع و دارایی خود را با بازکردن اقتصاد در مقابل سرمایهگذاران خارجی در خطر میبینند باید توجیه شوند که اینچنین نیست و حتی این حضور به نفع آنان نیز هست.
در ایران، ما نهتنها باید باعث جذب سرمایه مستقیم خارجی شویم، بلکه به آنها اجازه ورود دهیم. به نظر من در شرایط فعلی جذب سرمایهگذاری خارجی کلید حل بسیاری ...
.... ادامه در شهروند
منبع: شهروند