در سالهای گذشته تخصیص بودجه کل کشور در سازمان برنامه متمرکز بود و از طریق این سازمان بودجه استانها تخصیص داده میشد. وقتی که سازمان برنامه منحل شد و معاونت راهبردی تشکیل شد، بودجه استانها به استانداری واگذار شد. افرادی بودند که از سازمان برنامه سابق ناراضی بودند به این دلیل که قدرت آنها کاهش یافته بود. از طرفی استانها و استانداریها موافق این قضیه بودند؛ چون بودجه در اختیار خودشان قرار گرفته بود. در واقع تثبیت بودجه یا بهعبارتی محلی و استانی کردن درآمدها و هزینههای استانها کار معقولی است. تثبیت بودجه اقدام معقولی است اما مشروط بر اینکه استانها هم میتوانستند درآمدها و مالیات را خودشان دریافت کنند. اما از آنجایی که مالیات استانی نداشتیم، این امر باعث میشد استانی که از قدرت چانهزنی بیشتری برخوردار است، بودجه بیشتری را اخذ کند. صرفنظر از اینکه استانها چه اندازه میتوانستند درآمد کسب کنند یا مردمشان در هزینههای استانی مشارکت کنند؛ بودجه از طریق چانهزنی و قدرت استانداری تامین میشد. هماکنون باید شاهد این باشیم که با احیای سازمان برنامه دوباره تمرکز افزایش پیدا کند و مجددا بودجه استانها به تهران و سازمان برنامه منتقل شود. ولی به هر حال تصمیمگیری بودجه استانها بعد از اینکه تقدیم مجلس میشد، به استانها نمی رفت و در سازمان برنامه متمرکز میشد البته این هم یکسری معایب و مزایا دارد. از آنجایی که درآمدهای ما در تهران متمرکز است و درآمدهای مالیاتی در سازمان مالیاتی کل کشور جمعآوری میشوند، دارای درآمدهای استانی نیستیم. شکل صحیح تخصیص بودجه و اداره مالی کشور این است که هم درآمدها و هم هزینهها استانی باشند و بخش مالی متمرکز سهم کمتری داشته باشد. در تمامی کشورها، دولتها به دنبال قدرت بیشتر هستند. سازمان برنامه هم بهدلیل اینکه کل بودجه را در اختیار داشت و بودجه استانی را تخصیص میداد، از قدرت و نفوذ بیشتری برخوردار بود. اما پس از اینکه استانها بودجه را گرفتند و جدا کردند، طبیعی است که با این اقدام قدرت و نفوذ سازمان برنامه را کاهش دادند. البته اگر استانها میتوانستند بعضی از مالیاتها را خودشان برقرار و از مردم جمعآوری کنند؛ این نوع درآمدها به شیوه بهتری تخصیص پیدا میکرد. البته همه بودجه استانها تنها از طریق درآمدهای استانی و مالیاتی پوشش داده نمیشود. در کشورهایی که اقتصادها بهصورت فدرال یا محلی است، بخشی از هزینهها از طریق درآمدهای استانی و مالیاتی پوشش داده میشود و بخش دیگری از هزینهها از طریق بودجه کشوری تامین میشود، چون به هرحال بخشی از درآمدها بهصورت متمرکز هستند. اما در کشور ما چون درآمدهای نفتی، درآمد متمرکزی هستند و سهم درآمدهای مالیاتی ما از کل بودجه به مثابه دیگر کشورها رقم چندانی نیست، بازهم تنظیم بودجه در اقتصاد ایران و حل مشکلات اقتصاد دولت به صورت متمرکز چیرگی بیشتری دارد. احیای سازمان برنامه را میتوان هم مثبت و منفی ارزیابی کرد. اما از این منظر که بودجه متمرکزتر شود و احیانا سازمان برنامه تحت فشار استانهای خاصی قرار نخواهد گرفت و بودجه عادلانهتر بین استانها تخصیص مییابد این اقدام مثبتی است.
منبع: آرمان