دکتر فرشاد مومنی
زمانی که شرایط جنگی حادث میشود هیچ شانی از شئون زندگی ما مستقل از جنگ نیست. به طوری که حتی کوچکترین واحدهای صنعتی ما نیز در خدمت جنگ و نیازهای جنگ بودند. اما در اینجا میخواهم به چند نکته اساسی در این دوران اشاره کنم. در سال 1379 سازمان برنامه و بودجه در زمینه تحولات بهرهوری در اقتصاد ایران گزارشی را منتشر کرد؛ که در آن گزارش تحولات شاخص بهرهوری کل عوامل تولید را طی یک دوره زمانی پس از انقلاب بررسی کرده بود و در این گزارش عنوان شده بود که یکی از شگفتانگیزترین یافتههای ما این است که شاخص بهرهوری در 8 ساله جنگ به طور متوسط 5 برابر 8 ساله پس از جنگ بوده است. البته من این مقاله را مورد نقد قرار دادم چراکه در این گزارش جهش بهرهوری در دورهجنگ و عمق شدید پس از جنگ به عواملی نسبت داده شده بود که دقیق نبود. چراکه تغییرات بهرهوری ازجمله تغییراتی است که یک یا دو درصد آن در سرنوشت کشور ماجراها میآفریند.
تفاوت 500درصدی بین این دو دوره به اندازهکافی تأملبرانگیز است، به گونهای که نویسنده این مقاله مطرح کردند و باید این تجربه مورد واکاوی قرار گیرد و ببینیم که درآن زمان چه اقدامات و کارهایی باید انجام میگرفت که انجام نشده بود و چه کارهایی که نباید در آن دوره انجام میشد که اثر آن چنین شکاف بزرگ و بیسابقه بهرهوری است. لذا باید مسئله خودشناسی در تمامی دوران تاریخی مد نظر قرار گیرد. همچنین در مهرماه 1392 مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی را منتشر کرده که در دورهآقای احمدینژاد برای دستیابی به هر یک واحد رشد اقتصادی 5 برابر بیشتر از دوران آقای خاتمی دلار نفتی هزینه شده است. ما باید بفهمیم که در دورهاحمدینژاد چکار کردیم که این مقدار از آموزه بیسابقه از فساد اقتصادی و نارکارآمدی شکل گرفته است و چه اقداماتی در دورهآقای خاتمی انجام میشده که در این دوران بدان پرداخته نشده و سبب چنین شکاف عمیقی شده است.
غفلت از مطالعات اقتصادی هم در نظام آموزشی و هم پژوهشی ایران یکی از بزرگترین پاشنهآشیلها و یکی از بزرگترین موانع توسعه در ایران است که باعث میشود نه بتوانیم روی نقاط قوت تجربهشدن تاکید و تمرکز داشته باشیم و نه میتوانیم از اشتباهات گذشته درس بگیریم. نکته دیگر همچنین رابطه الگوی مصرف و توسعه یکی از شاهکارهای مدیریت اقتصادی کشور در دورهجنگ بود. همچنین در مطالعهای که قبلا صورت گرفته بود گفته شده بود که ده سال بعد یعنی سال 1365 ایران اگر بخواهد سال بدون بحران را سپری کند؛ حداقل باید 65میلیارد دلار واردات داشته باشد. اما سال 65 که با شوک نفتی روبهرو شدیم با تلاشهای بینظیر سال بدون بحران را سپری کردیم. این در حالی بود که مشکلاتمان چند ده برابر از آن چیزی بود که پیشبینی میشد و توانستیم که کشور را با واردات کمتر از 10 میلیارد دلار بدون بحران اداره کنیم. نیروی محرکه اصلی آن نکتهای است که از قول ماکس وبر عنوان میشود که هیچ تجربه موفق توسعهدر دنیا وجود ندارد مگر اینکه تا قبل از رسیدن به مرحله تولید انبوه روی دو مولفه استوار شده باشد؛ تلاش مولد تا سر حد امکان و مصرف در حداقل ضرور. این دو علامت راهنمای مطلقا خدشهناپذیر در همه تجربههای توسعه در دنیاست.
باید این نکته را عرض کنم تدوینکنندگان اولین برنامه توسعه بعد از انقلاب که از 68 به بعد شروع شد؛ تندترین منتقدین جهتگیریهای سیاستی دوره جنگ بودند. اما اینکه برای مدیریت اقتصادی کشور در آن دوران چه کارهایی انجام دادهاند؛ به قول مرحوم عالینسب در سند پیوست برنامه اول توسعه بعد از انقلاب ما از نظر الگوی مصرفی که هماکنون در اختیار داریم؛ شرایطی آرمانیتر از این برای حرکت به سمت توسعه نمیتوان تصور کرد. یعنی در مدیریت اقتصادی کشور درآن زمان کاری کرده بودند که مصرفهای لوکس، تجملی و ضدتوسعهای به پایینتر از سطح تجریه شده تاریخی خود رسیده بود و بالاترین سطح تعهد از سوی یک دولت از تاریخ ایران برای تامین نیازهای حیاتی مردم در آن دوران به ثبت رسیده بود.
منبع: آرمان