در شرايطي كه دولت خود را آماده تدوين برنامه ششم توسعه ميكند، بسياري از صاحبنظران، الگوي برنامهريزي در ايران را از اساس زير سوال ميبرند و بر اين باورند كه برنامههاي بلندمدت توسعه نياز شرايط كنوني كشور نيست و در حال حاضر، ايران بيش از برنامههاي بلندمدت نياز به برنامههاي كوتاهمدت دارد. اين صاحبنظران با تشبيه وضعيت اقتصادي كشور به بيماري كه تب 40 درجه دارد تاكيد میکنند كه اين بيمار بايد بهطور اورژانسي درمان شود و تب او كاهش يابد تا بتوان او را براي جراحي آماده كرد. اين صاحبنظران با اشاره به «بسته خروج غیرتورمي از ركود» كه اخيرا از سوي دولت ارائه و آماده اجرا شد - و برنامهاي كوتاهمدت بهشمار ميرود - اضافه ميكنند در شرايطي كه مشكلات اصلي اقتصاد كشور تورم و نرخ بیکاری بالا و همزمان رشد اقتصادي پايين است، بايد با تدوين برنامههاي كوتاهمدت اين معضلات را برطرف كرد و سپس به تدوين برنامههاي بلندمدت پرداخت. اين كارشناسان اقتصادي همچنين با اشاره به لزوم بررسي دستاوردها و ناكاميهاي برنامههاي بلندمدت توسعه اقتصادي بر اين موضوع تاكيد دارند كه اگر تنها قرار بر تدوين برنامه باشد ميتوان تا برنامه بيستم توسعه اقتصادي را نيز نگارش كرد؛ اما اگر خروجي اقتصاد مطابق برنامهها نباشد، توان كارشناسي كشور صرف برنامههايي خواهد شد كه قرار است «گوشه كتابخانهها خاك بخورند».
دولت در حالی بخشی از توان کارشناسی خود را صرف تدوین برنامه ششم توسعه کرده است که از نظر برخی صاحبنظران، اقتصاد ایران هماکنون در شرایطی به سر میبرد که بیش از آنکه نیازمند برنامههای بلندمدت توسعهای باشد، محتاج برنامههای کوتاه مدت یک تا دو ساله است.از نظر این اقتصاددانان و تحلیلگران، اقتصاد ایران همچون مریضی که نیاز به جراحیهای عمیق دارد اما چون هم اکنون در تب بالای 40 درجه میسوزد، باید به صورت اورژانسی مورد معالجه قرار گیرد تا این تب فروکش کند، به درجه متعارفی برسد و آنگاه جراحی شود.
این گروه از اقتصاددانان که در ستاد هماهنگی اقتصادی دولت نیز عضویت دارند بر این باورند تدوین برنامههای کوتاهمدت برای حل مشکلات اورژانسی اقتصاد ایران میتواند مثمرثمر واقع شود و مسیر را برای نگارش برنامههای بلندمدت نظیر برنامههای توسعهای هموار کند.از نظر آنان تا کنون 10 برنامه توسعهای در کشور تهیه و تدوین شده که پنج برنامه مربوط به پیش از انقلاب و پنج برنامه نیز مربوط به پس از انقلاب است و بررسی این برنامهها نشان میدهد که تا کنون درصد بسیار ناچیزی از اهداف این برنامهها محقق شدهاند و به غیر از برنامههای سوم در دهه 40 پیش از انقلاب و برنامه سوم اواخر دهه 70 پس از انقلاب بقیه برنامهها توفیقی آنچنانی به دست نیاوردهاند.
عمر برنامهریزی تمام شد؟
این اقتصاددانان که در راس آنها مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیسجمهور حضور دارد، میپرسند آیا وقت آن نرسیده که نظام برنامهریزی کشور و 10 برنامه توسعهای را مورد کالبدشکافی قرار داده و شکستها و موفقیتهای این برنامه را ارزیابی کنیم تا موانع رسیدن به اهداف این برنامهها را مورد شناسایی قرار دهیم؟آنها این موضوع را مطرح میکنند که اگر قرار باشد توان کارشناسی کشور صرف نگارش برنامههای توسعهای شود و این برنامهها نهایتا در گوشه کتابخانهها خاک بخورند، چه نیازی است که ما به سمت برنامهریزی حرکت کنیم؟ در چنین شرایطی برنامه ششم، هفتم،...، بیستم را هم میتوانیم بنویسیم اما وقتی این برنامهها قابلیت اجرایی ندارند، پس دردی را میتوانند از اقتصاد ایران مداوا کنند؟
به سمت برنامههای دوساله برویم
در همین رابطه حسن درگاهی، عضو کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی اقتصادی دولت میگوید: «در شرایط کنونی تورم بالا، رشد اقتصادی پایین و نرخ بیکاری تامل برانگیز سه مشکل اساسی اقتصاد ایران هستند که باید با تدوین برنامههای کوتاه مدت برای حل آنها فکری اساسی شود.»او میافزاید: «به همین خاطر بود که دولت در اولین اقدام اقتصادی خود برنامههای خود برای خروج غیر تورمی از رکود را منتشر کرد تا کشور در پایان سال آینده از نظر تورم به نقطه قابل قبولی برسد (نزدیک به تورم تکرقمی) و رشد اقتصادی مناسبی (حدود 4 درصد و به طور مستمر) را تجربه کند.»البته دستهای دیگر از کارشناسان معتقدند کشور هنوز به برنامه نیاز دارد و نظام برنامهریزی آن باید به سمتی برود که واقعیتها جای برخی شعارها و آرمانها را بگیرد. از نظر آنان برخی از برنامهها آنقدر آرمان گرایانه با شعارهای زیبا نوشته شده که بیشتر به یک کتاب اخلاقی یا دیوان شعر شبیهند پس معلوم است چنین برنامهای هرگز اجرایی نخواهد شد. در این صورت است که برنامه تنظیم شده قابلیت اجرایی دارد و مواد آن به اقتضائات کشور پاسخ خواهد داد.
آرمانگرایی ممنوع!
بایزید مردوخی از کارشناسان باسابقه سازمان برنامه چنین باوری دارد. او به «دنیای اقتصاد» میگوید: «اگر به برنامههای پنج سالهای که تاکنون نوشته شده نگاه کنیم اسنادی را میبینیم با صدها ماده. آیا برنامه توسعهای این همه مواد قانونی نیاز دارد؟ نام چنین مصوباتی را نمیتوان برنامه گذاشت چرا که اگر به آنها نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد بیشتر شبیه دستورالعملهای ارزشی است که جای انتقاد دارد.»این اقتصاددان میگوید: «برنامههای توسعه عمدتا به اسناد کلانی که حرف ارزشی میزنند منتهی میشود، در حالی که یک برنامه استاندارد با قابلیت اجرایی برنامهای است که از یک نقطه شروع میشود و در یک نقطه هم به پایان میرسد و دارای منابع خاص، مجری و ناظر است.»مردوخی میافزاید: «برنامه موفق برنامهای است که به کمیتها بپردازد، در بر گیرنده پروژههای مشخص باشد و با مصوبه دولت رنگ و بوی اجرایی به خود گیرد، نه اینکه برخی مجموعهای از آرمانهایشان را به عنوان لایحه برنامه به مجلس تقدیم کنند. آنها بهتر است دغدغههایشان را در قالب لایحهای جداگانه بنویسند و آن را به تصویب نمایندگان برسانند.»او میگوید: «جای توسعه استانها و مزیتهای گوناگون آنها در برنامههایی که تاکنون تدوین شده است بسیار خالی است و برنامهریز باید به مزیتهای مختلفی که در نقاط مختلف کشور وجود دارد توجه ویژه داشته باشد نه اینکه به راحتی از کنار آن عبور کند.»
راه سوم برنامهریزی
مردوخی با اشاره به آغاز نگارش برنامه ششم توسعه میافزاید: «شرایط دنیا عوض شده است. ما تاکنون دو تجربه در برنامهنویسی داشتهایم. یکی همان برنامههای عمرانی پیش از انقلاب است و دیگری پنج برنامهای است که پس از انقلاب نوشته شده است. هر کدام از این برنامهها کامیابیها و شکستهایی داشتهاند که باید از آن تجربه بگیریم و راه سومی برگزینم که برنامهها براساس واقعیتهای این کشور نوشته شود.»او میافزاید: «آنگونه که مشاهده میشود برنامه ششم نیز راه برنامههای پیشین را میرود که اگر چنین باشد پنج سال بعد نیز دوباره باید از محقق نشدن اهداف و دور ماندن از چشماندازها سخن بگوییم.»در همین زمینه سیدحمید پورمحمدی، دبیر ستاد برنامه ششم توسعه با اشاره به اینکه برنامه ششم راهی متفاوت از برنامههای قبلی را برای خود برگزیده است، میگوید: «تا کنون برنامههایی که نوشته شده است بیشتر مدل اقتصاد کلان بودهاند و کمتر به مزیتهای کشور پرداختهاند. این خلأ باید در برنامه ششم توسعه از بین رفته و موضوعاتی نظیر آب، محیطزیست، معادن و... مطرح شود تا این برنامه متفاوت با برنامههای قبلی باشد.»
او با بیان اینکه نظام تدوین برنامه به تصویب رسیده و از اول مهر ابلاغ خواهد شد، میافزاید: «باید در برنامه ششم به این موضوع توجه داشته باشیم که منابع محدود است و دیگر نمیتوان به مانند گذشته حاتم بخشی کرد و پول نفت را هزینه طرحهایی که ممکن است توجیه نداشته باشند کرد.»برنامه ششم توسعه در حالی تهیه میشود که به گفته معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی در صورتی که در روند مذاکرات ایران و 1+5 اختلالی ایجاد شود، برنامهای اضطراری جایگزین آن خواهد شد، چرا که این برنامه با فرض ادامه وضع موجود و کلیات اقتصاد مقاومتی نوشته میشود. از سوی دیگر اگر مذاکرات به نتیجه برسد و شرایط فروش نفت به سالهای پیش ازسال 91 برگردد آنگاه باید ساز و کاری در نظر گرفته شود تا درآمدهای سرشار نفتی پشت سدی به نام صندوق توسعه ملی قرار گیرد تا مانند سیل، اقتصاد کشور را ویران نکند.