مهدی زریباف، اقتصاددان با بیان این که اقتصاد مقاومتی یک مقوله اقتصادی است که شالوده آن فرهنگی می باشد گفت: اقتصاد مقاومتی مدلی است که نیازمند پیوست فرهنگی می باشد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، اقتصاد مقاومتی گفتمانی است متشکل از ابعاد اقتصادی و فرهنگی. از این رو نقش فرهنگ در تحقق اقتصاد مقاومتی پررنگ و قابل توجه است. مهدی زریباف، اقتصاددان در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم معتقد است که اقتصاد مقاومتی یک مقوله اقتصادی است که شالوده آن فرهنگی می باشد. وی می گوید عنصر مقاومت که در اصطلاح اقتصاد مقاومتی از آن استفاده شده است، خود یک مقوله فرهنگی است. اقتصاد مقاومتی مدلی است که نیازمند پیوست فرهنگی می باشد.
تسنیم: آقای زریباف به نظر حضرتعالی چه الزامات فرهنگی باعث موفقیت اقتصاد مقاومتی میشود؟
زریباف: به نظر من تحقق و پیاده سازی اقتصاد مقاومتی چند الزام دارد. اولین الزام تهیه و طراحی یک مدل مفهمومی براساس شاخصها، بنیانها و روشها است. دومین الزام این است که مدل مفهمومی تبدیل به یک مدل راهبردی و کاربردی شود که این مدل کاربردی دستورالعمل نظام است. تا زمانی که ما مفهوم اقتصاد مقاومتی را ندانیم این بحثها بیهوده است. مانند ساختمانی است که پِی ندارد و بر روی آن اتاق ساخته میشود. الزام سوم، فرهنگی است. از آنجا که عنصر مقاومت کاملا یک مقوله فرهنگی است لذا به طور خاص این مدل، یک پیوست فرهنگی نیاز دارد. منظور من از پیوست، یک مکمل نیست بلکه یک شالوده فرهنگی است. البته باید معنای شالوده فرهنگی را بدانیم تا بفهمیم عنصر مجاهدت و فیسبیلالله چگونه در کار نمایان میشود.
تسنیم: برخی معتقدند که اساسا اقتصاد مقاومتی، یک پدیده فرهنگی است که خود را در قالب اقتصادی بروز داده است؟
زریباف: نه این گونه نیست. آن طور که من از فرمایشات رهبری می فهمم اینگونه نیست بلکه اقتصاد مقاومتی یک مدل اقتصادی با شالوده های فرهنگی است. به طور مثال در مقوله مبارزه با مفاسد اقتصادی، انضباط اقتصادی و مالی یک کار اقتصادی است که در مدیریت اقتصادی و انضباطی جزء وظایف تمام دولتها است. اما اینکه چگونه بایستی در این مسیر گام برداشت، عنصر مقاومت و فرهنگ معنا پیدا می کند.
تسنیم: اینکه عنصر مقاومت و فرهنگ معنا پیدا می کند، را بیشتر توضیح بفرمایید.
زریباف: به طور مثال برای مبارزه با مفاسد اقتصادی چندین راه وجود دارد. اولین راه این است که رهبری یک دستوری را به تمامی دستگاه های مرتبط ابلاغ بفرمایند تا بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی در دستور کار قرار گیرد. این روش سال های متمادی زمان می برد تا به طور جدی به مقوله مبارزه با مفاسد اقتصادی توجه شود. برای مثال رهبری بارها در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی تذکر و هشدار داده اند ولی در طول زمان معوقات بانکی از 40 هزار میلیارد تومان به حدود 150 هزار میلیارد تومان رسیده است. این روند ضد مقاومتی است. یعنی این مفسده روند صعودی به خود گرفته است و هیچ برنامه و تحرکی برای این غده سرطانی وجود ندارد. حال اگر ما با یک سازوکاری از فرهنگ جامعه کمک می گرفتیم و فرهنگ را در خدمت مبارزه با مفاسد اقتصادی پررنگ و فعال می کردیم، این روند صعودی را کاهش و به صفر تبدیل می شد.
تسنیم: آیا حضور فرهنگ در عرصه مبارزه با مفاسد اقتصاد بایدی است و یا ارشادی؟
زریباف: فرهنگ باید در این عرصه فعال شود. زیرا منشاء این فساد، انحراف در فرهنگ است. البته منظور از فرهنگ، وزارت ارشاد نیست. یعنی اگر جهت مبارزه با مفاسد اقتصاد، اصلاح قوانین صورت گرفت و یا در رسانه، اطلاع رسانی می شد و کار فرهنگی صورت می گرفت، مسلما زمینه برای حساسیت جامعه اعم از مدیران، مسئولان و مردم فراهم می گشت. بعد از ایجاد حساسیت در بدنه جامعه، باید یک مدل مستقل فرهنگی طراحی شود تا از قدرت فرهنگ و معنویت استفاده بهینه شود. مثلا در بحث استفاده درست از بیت المال، رسانه حتی از ابزارهای ساده همچون فیلم استفاده نکرده است. نه از قدرت فرهنگ استفاده می کنیم و نه به ریشه فساد توجه می کنیم. زیرا کسانی که در حوزه اقتصاد ایران حضور دارند، اقتصاد را جدای از فرهنگ می دانند. به عقیده آنها فرهنگ یک علم جدائی است که ارزشها در آن وجود ندارد. در حالی که معوقات 30 هزار میلیارد تومانی، 150 هزار میلیارد، فساد بانکی میلیاردی و ... همه ریشه فرهنگی دارند. آن چیزی که ریشه فرهنگی دارد قاعدتا برای اصلاحش نیز باید فرهنگ در آن دخیل باشد. بنابراین ما نمی توانیم فرهنگ را از اقتصاد جدا کنیم. وقتی ما می گوییم اقتصاد مقاومتی به یک مقوله فرهنگی تاکید می کنیم. به طور مثال در حوزه کار و تلاش می توان به فرهنگ درست کار کردن و خدمت به مردم و توجه خدا اشاره کرد که همگی مقولات فرهنگی هستند. چرا به جای تولید کالاهایی که نیاز مردم، روستاییان و عامه جامعه را برطرف می کند، به سراغ تولید و واردات کالاهای لوکس می رویم. چرا به جای ساماندهی واحدهای مسکونی متوسط برای تامین نیازهای همه مردم به سراغ خانه های لوکس و بزرگ می رویم.
به نظر من اقتصاد و فرهنگ دو مقوله به هم تنیده ای هستند که نمی توان این دو را از یکدیگر جدا کرد. اقتصاد مقاومتی یک پدیده جامع چند وجهی است. وقتی قرآن می فرماید "تمام کارهایتان را با بسم الله شروع کنید"، این به معنای یک رویکرد فرهنگی در کار است. یا در جائی دیگر می فرماید "زکات یا درصدی از اموالت را در راه خدا اعطا کن تا مالتان پاک شود" و یا "اگر صدقه دهید رشد اقتصادی نیز اتفاق میافتد" این تعابیر به معنای آن است که از منظر قرآن کریم، اقتصاد و فرهنگ غیر قابل تفکیک هستند.
تسنیم: آیا این نگاه در بدنه اجرایی کشور وجود دارد؟
زریباف: متاسفانه سیاست های اقتصادی کشور فاقد چنین رویکردی است. به نظر شما آیا زمانی که در بخش صنعت و بازرگانی، ماشینهای لوکس وارد می کنیم، به معنای آن است مقاومت اقتصادی را در دستور کار قرار داده ایم. یا زمانی که واردات بنزین در کشور قابل ملاحظه است،ا خود را در مقابل هجوم دشمن صیانت داده ایم؟ همه این قبیل رفتارها و سیاست ها عکس اقتصد مقاومتی است. حداقل سعی کنیم اگر به دنبال اجرای اقتصاد مقاومتی نیستیم، عکس آن عمل نکنیم. در چارچوب اقتصاد مقاومتی بایستی حتما در خصوص تولید کالاهای استراتژیک باید خودکفا شویم.
تسنیم: برای خودکفایی در این زمینه چه الزامات فرهنگی مورد نیاز است؟ برای این مهم، چه اتفاقی باید بیفتد؟ چه بستر فرهنگی را باید ایجاد کنیم؟
زریباف: این کار فرهنگ خود باوری، اعتماد به نفس، وجدان کار، نظم و ... نیاز دارد. تمامی این مسائل فراهم کننده مقدمات در تحقق اقتصاد مقاومتی است. اینها مقوله ها فرهنگ در اقتصاد مقاومتی است. یکی از معضلات کشور ما بی نظمی و بی مسئولیتی بسیاری در جامعه است. از مدیران گرفته تا جوانان میگویند مشکلات دیگری به ما ارتباطی ندارد. افراد فقط به دنبال رفاه حداکثری خود هستند. این مشکل فرهنگی است که اثر اقتصادی دارد.
تسنیم: یعنی مردم صرفا به دنبال احقاق حقشان هستند در حالی که به تکالیف خود در جامعه توجهی نمیکنند؟
زریباف: حق مردم توهمی شده است. زیرا در جامعه ظلم و تبعیض زیاد است. همه یک ماشین پورشه را حق خود میدانند. از طرفی هم حق دارند. زیرا نظام ارزشگذاری در جامعه این گونه وانمود میکند. زمانی که اتوبانهائی دراز و عریض ساخته می شود به همه این پیام را می دهد که حق شما یک اتومبیل است.
تسنیم: مقصر کیست؟
زریباف: من به شخص نظام تصمیم گیری و سازوکار مدیریتی کلان جامعه را مقصر میدانم. مردم عادی تقصیری ندارند. زیرا شعار ما با عمل گاها سازگاری ندارد و در جهت عکس هم قرار دارد. به همین دلیل مردم نیز سر در گم شدهاند. عنصر فرهنگ در تمام قانونهای اقتصادی حضور دارد و هرگونه تحولی بدون تحول فرهنگی محال است. مگر می شود در مقوله اقتصاد که مفاهیم اقتصادی به شدت به شیوه و رفتار خاص انسانها بستگی دارد فرهنگ وجود نداشته باشد؟ سوال این است که ما باید چه کار کنیم تا جامعه به جای لذت از مصرف، از تولید لذت ببرد.
تسنیم: برای این تغییر چه باید کرد؟
زریباف: برای مثال نظام ارزشگذاری باید تغییر کند. یکی از عرصه های تبلور نظام ارزش گذاری در کشور رسانه و تلویزیون است. متاسفانه تبلیغات یکی از ابزارهای مهم ارزش گذاری مخرب در جامعه شده است. در تلویزیون این گونه به مردم القا می شود که اگر فلان برنج را بخرید، به شما فلان ماشین هدیه داده می شود. این یعنی تبلیغ بیشتر مصرف گرایی و لذت گرایی. باید به جای ماشین، فرصت شغلی، کارخانه و ... به مردم داده شود. و یا تلویزیون به جای آنکه افراد کارآفرین را نشان دهد و یا تلاشگران عرصه صنعت، صرفا به تبلیغات های مخرب دامن زده است.
متاسفانه در حال حاضر تبلیغات تلویزیونی بوی تولید و تلاش را نمی دهد. تلویزیون راحت طلبی، لوکسگرائی را ترویج می دهد. به نظر من اگر فرهنگ جامعه، فرهنگ تولید و تلاش شود، انحصارات از بین برود، مبارزه با مفاسد اقتصادی جدی پیگیری شود و مردم آن را در جامعه ببینند، مسلما به طور طبیعی تولید جان خواهد گرفت. مشکل کشور ما این است که کاملا مصرفی هستیم. لذا برای رونق تولید خیلی باید زحمت کشید. خیلی از کارها را باید انجام داد. هم منابع انسانی و هم منابع مالی و اقتصادی باید با سازوکار درست به سمت تولید راهنمایی شود. سیستم مالیاتی کشور، تبلیغات و ... را باید اصلاح کرد. همه اجزاء باید در یک نگاه درست سیستماتیک و منظم با هم تغییر کنند. چون این موارد همگی قطعات یک پازل هستند. و این یعنی نقشه حرکت به طرف اقتصاد مقاومتی.
تسنیم: برگردیم به مسائل فرهنگی. به نظر شما چه راهبردهای فرهنگی می توان برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی در نظر گرفت؟
زریباف: به نظر من اول باید مدل اقتصادی مقاومتی طراحی و سپس بعد از آن یک لایه فرهنگی تهیه شود. آنگاه براساس این مدل می توان الزامات فرهنگی و نقش ابزارهای فرهنگی مختلف را استخراج کرد.
تسنیم: در آن لایه های فرهنگی چه شاخصهایی را میتوان مورد استفاده قرار داد؟
زریباف: به طور مثال شاخصهایی را که رهبری فرمودند مانند عدالت بنیان بودن اقتصاد. حال باید استخراج کرد که برای آنکه یک اقتصاد عدالت بینان باشد، چه ضرورت های فرهنگی مورد نیاز است.
تسنیم: اگر ممکن است برای روشن شدن مطلب یک مثال بزنید.
زریباف: به فرموده رهبری یکی از ویژگیهای اقتصاد مقاومتی این است که باید اقتصاد درون زا باشد یعنی از درون بجوشد. اراده و خواست مردم اقتصاد کشور را شکل دهد. پس بخشی از اقتصاد مقاومتی به ایجاد انگیزه در بین مردم برمیگردد. ولی باید با فکر و مدیریت، اعتماد مردم جلب کرد و باید مردم ببینند اگر کسی درونزا به طرف تولید میرود، مورد حمایت و تشویق قرار میگیرد نه کسی که ماشین مدل بالا دارد. باید این شیوه های غلط رسانه ای کنار رود. به اعتقاد من ما در تمامی حوزه ها اعم از تولید، خدمات، بازرگانی و ... نیاز به لایحه های فرهنگی داریم. بخشهای تصمیم گیری، فرهنگ عام و خاص دارد. به طور مثال شما از نخبگان کشاورزی در یک زمان خاصی میخواهید که یک کار فرهنگی انجام دهند ولی وقتی تلاشها قطعی شد حتما نیاز به مدل دارید. مدلی که اقتصاد آن فرهنگی و برگرفته از اسلام است.
متاسفانه در حال حاضر آن فرهنگی که در بازار حاکم است، فرهنگ سودآوری است.الان هرچه در بازار است فرهنگ سودآور منفعت طلب شخصی است. همه به دنبال آن هستند که جیب مردم را خالی کنند که این ضد اقتصاد مقاومتی و فرهنگ است. متاسفانه خیلی از فرهنگ های غلط را خودمان ایجاد کرده ایم و خودمان نیز به آن دامن زده ایم. به طور مثال اینکه در فضاهای مجازی در سایت های مختلف اطلاع رسانی آن لاین در خصوص نوسانات قیمت طلا و سکه یکی از خدماتی است که سایت ها برای جلب خواننده بیشتر ارائه می کنند. این در حالی است که این مسئله خود باعث تحریک بازار می شود. چرا باید به گونه ای فرهنگ سازی کرده باشیم که قیمت طلا و دلار انقدر در بازار و اقتصاد کشور تاثیرگذار باشد. در حال حاضر ما نفت به دنیا می فروشیم و در عوض یک کاغذ بدون پشتوانه پوچ به نام دلار دریافت می کنیم. بانک مرکزی کشور نیز به عنوان حافظ منابع مالی اقتصاد کشور، دلار سبز را میگیرد و به جای آن دلار قرمز میدهد. اگر این مسئله حل شود اقتصاد مقاومتی محقق خواهد شد.
تسنیم: به جای دریافت دلار چه باید کرد؟
زریباف: دولت یا نفت را نفروشد و یا اگر هم نفت فروخت به جای دریافت دلار، یک کالای با ارزش دیگری از جمله طلا بگیرد. اگر این اتفاق بیفتد دوسوم مفاسد به طور طبیعی از بین می رود. دلار و قیمت آن نباید در اقتصاد کشور مهم باشد. چرا مجلس شورای اسلامی بودجه را به دلار میبندد مگر ما مستعمره آمریکا هستیم. عقلا چرا بانک مرکزی ما سراف دلار است و مجلس بودجه خود را بر دلار میبندد. کارشناسان بیایند توضیح دهند. این آمریکا نیست که غلاده بر گردن ما نهاده بلکه خودمان غلاده بر گردن خود نهادهایم. اگر اینها درست شود، تحریم را دور زده ایم و به راحتی تولیدات صورت میگیرد. اگر در برنامه ششم توسعه، دولت اسلامی به دلار کاری نداشته باشد و هر کشوری هم که خریدار نفت ایران است در عوض کالای با ارزشی را تهاتر کند. برای اصلاح این مسئله، تغییر فرهنگ مدیران کشور الزام ضروری اقتصاد مقاومتی است. اول باید نگاه مدیران اجرایی کشور به مسئله تغییر کند بعد بتوان اصلاح امور کرد. این یعنی الزام فرهنگی در پیشبرد اقتصاد مقاومتی.
منبع: تسنیم