امرا... قدیری
تعیین نرخ سود بانکی دستوری اقدام موثری نیست، چراکه سبب میشود سپردهگذارن به آرامی سپردههای خود را از بانک خارج کنند و به سمت بنگاهداری بروند. به طوری که در سالهای گذشته شاهد بودیم زمانی که احمدینژاد نرخ سود بانکی را کاهش داد، مالکین خانهها در قبال این اقدام دولت اجارهخانهها را افزایش دادند و پولهای رهنی که دریافت میکردند را کاهش دادند. در واقع مردم نسبت به این نوع اقدامات عکسالعمل نشان خواهند داد. یعنی مردم بررسی میکنند کدام نرخ به نفعشان است. اگر نرخ سود بانکی افزایش یابد مردم قطعا سپردهگذاری خواهند کرد. اما اگر نرخ سود بانکی کاهش یابد، قطعا سپردههای خود را بیرون میکشند. در این حالت دیگر بازارها را تحتالشعاع خود قرار میدهند.
البته این اقدام بانک مرکزی مبنی بر اینکه چون نرخ تورم کاهش پیدا کرده باید نرخ سود بانکی نیز کاهش پیدا کند، منطقی است اما باید ثباتی وجود داشته باشد. یعنی با توجه به چه اسنادی میتوان گفت که سیر نزولی نرخ تورم ادامه خواهد یافت. چراکه اگر تحریمها لغو شود و درآمدهای ارزی وارد شود، نقدینگی به شدت افزایش پیدا خواهدکرد. در این صورت تورم ساختاری مجددا سر جای خود برمیگردد و نرخ سود بانکی بیشتر خواهد شد. در این بین متصدیان بانک مرکزی باید حدود 6 ماه صبر کنند و ببینند که نرخ تورم به صورت وجوهی ادامه پیدا میکند یا نه. و سپس بر اساس آن ابتدای سال 94 اقدام به کاهش نرخ سود بانکی کنند. اگر سپردهها از بانکها خارج شود، پول جایی میرود که به آن سود تعلق بگیرد. مثلا یک دوره این پول وارد بازار مسکن ، یکدوره وارد بازار ارز یا سکه میشود،یعنی به نوعی چرخشی است. مطمئنا اگر نرخ سود بانکی کاهش یابد بازار دیگری دچار تنش خواهد شد، چراکه این پول جایگاه خود را پیدا خواهد کرد. بانکهای ما یا دولتی هستند یا خصوصی. اگر بانکهای خصوصی بر اساس شرایط و ضوابط بانک مرکزی در حال فعالیت هستند و بانک مرکزی بر عملکرد آنها نظارت میکند، پس باید اجازه دهد که بانکها خودشان نرخ سود را تعیین کنند.
به عنوان نمونه ممکن است بانکی بتواند سپرده جذب کند و آنرا در اختیار بخشهای مختلف قرار دهد و با سودی که از این طریق بدست میآورد، نرخ سود سپردهها را تامین کند. لذا با صدور بخشنامه و تعیین نرخ سود بانکی به شکل دستوری وضعیت رقابتی بین بانکها را از بین میبریم. یعنی بانکهای خصوصی اگر تحت نظارت بانک مرکزی هستند و براساس دستورالعمل بانک مرکزی عمل میکنند، پس امکان رقابت برای آنها وجود دارد و باید اجازه داد که بانکهای خصوصی به شکل رقابتی به فعالیت خود ادامه دهند. البته در این بین ضوابط بنگاهداری بانکها مشخص است که با چند درصد از سپردهها و داراییهای خود میتوانند به بنگاهداری بپردازند. بانک مرکزی در اینجا باید وظایف نظارتی خود را انجام دهد. در صورتی که اگر بانک مرکزی به دستوالعملهای خود اعتقاد دارد باید اساس آن با بانکهایی که بیش از حد مجاز به بنگاهداری میپردازند برخورد کند و بر عملکرد بانکها نظارت داشته باشد.
منبع: آرمان