مراسم بزرگداشت «عالینسب» در موسسه «مطالعات دین و اقتصاد» در نشست نقش اخلاق در اقتصاد ملی
موسسه «مطالعات دین و اقتصاد»، آخرین روز هفته گذشته را به تقدیر از استاد فقید میرمصطفی عالینسب، مشاور اقتصادی دولت جنگ اختصاص داد. عنوان نشست «نقش اخلاق در اقتصاد ملی» بود. بخشهای مهمی از این نشست در ادامه آورده شده است.
دکتر فرشاد مومنی
عضو گروه اقتصاد دانشگاه علامه
برای اولینبار در تاریخ اقتصاد ایران شاهد بودیم که در دوران جنگ تحمیلی هشتساله حتی یک مورد مرگومیر ناشی از قحطی و گرسنگی اعلام نشده است. هر کسی ممکن است چنین دستاوردی را به علتی نسبت دهد اما برداشت ما این است که چنین سابقه درخشانی در نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع را میتوان در غیرتمندی مرحوم دکتر عالینسب در دفاع از منافع ملی و نوامیس اقتصادی عنوان کرد. خلأ کلاننگری و توسعهنگری در ساختار قدرت ایران از بزرگترین خلأهای فردی و نهادی است که در حال حاضر در کشور شاهد هستیم. طبق گزارشهای اعلامشده از سوی بانکمرکزی، خالص حساب سرمایه در ایران از منهای 200میلیارد دلار در ماههای میانی سال 1384 به منهای 25میلیارددلار در سال 1389 رسیده است. یعنی خروج سرمایه از ایران در این دوره زمانی چیزی حدود 125برابر افزایش یافته است.
به واسطه بخشینگری و جزیینگری در حوزههای مختلف، متولیان امور معمولا در بهترین حالت اجزا و بخشهای زیرمجموعه خود را مورد توجه قرار میدهند و به آثار و پیامدهای کلان و غیراقتصادی آن توجه ندارند. مرحوم عالینسب از معدود افرادی بود که توسعهای فکر میکرد، یعنی ترکیبی از ملاحظات دورمدت و فرارشتهای و ملاحظاتی که بنیانهای اصلی بقا و بالندگی جامعه ایران را مدنظر داشت، مورد توجه قرار میدادند که هماکنون چنین حساسیت و توجهی مشاهده نمیشود. همچنین شورایعالی اشتغال اخیرا گزارشی را منتشر کرده که در فاصله سالهای 1388 تا 1392 تعداد بنگاههای تولیدی مشکلدار ایران 750درصد رشد داشته است. مادامی که نهاد توسعهاینگر و کلانگر وجود نداشته باشد دایما دست به آزمون و خطا خواهیم زد و تنها هزینه میپردازیم که به دنباله آن یادگیری هم وجود ندارد.
در گزارشی دیگر از سازمان توسعه تجارت نیز اعلام شده که سهم واردات کالاهای سرمایهای از کل واردات کشور از 3/47درصد در سال 1384 به 12درصد در سال 1391 رسیده است. این در حالی است که این دوره، جزو دورههای شکوفایی بیسابقه در درآمدهای نفتی در کشور محسوب میشود، از اینرو در این دوره فرصتهای تاریخی در اقتصاد ایران پدیدار شد اما این در حالی است که شاهد بیسابقهترین سطوح کوتهنگری در این دوره بودیم. آمار مربوط به بانک مرکزی در کل دوران جنگ تحمیلی نشان میدهد به طور متوسط 54درصد کل سپردههای بانکی سهم هزینهای که برای نظامملی ایجاد کرده، صفر بوده است اما در شرایط کنونی با بیسابقهترین سطح درهمتنیدگی اقتصاد ایران با ربا روبهرو هستیم. موتور خلق ارزشافزوده در اقتصاد ایران ربا شده است. به طوری که حتی نهادهای دینی نیز نسبت به این قضیه حساسیت چندانی از خود نشان نمیدهند. به نظر میرسد در شرایط انقلابی و تحت شرایطی که هنوز نظم انقلابی جدید، نهادهای خود را مستقر نکرده بودند، مرحوم عالینسب با درایت و صلاحیت کافی و با اعتمادی که نظام ملی به وی داشت یکتنه نقش نهاد پایش توسعهای و کلان را برعهده داشت. سوال این است چرا پس از وی، کسی به این فکر نیفتاد و تا چه زمانی ما باید بابت این مساله هزینه بپردازیم. در سال 1365 با توجه به اینکه کشور بیسابقهترین فشارهای اقتصادی تاریخ معاصر را تجربه میکرد، پایمردیهای مرحوم عالینسب در دفاع از نوامیس اقتصادی کشور به معنای واقعی کلمه بیسابقه و بینظیر بود.
در سال 1365 با تدبیر عالینسب، تصمیمگیری درباره تخصیص دلارهای نفتی به مجلس واگذار شد که ازجمله تمهیدات نهادی ارزشمند وی در تاریخ اقتصادی معاصر ایران است. پس از آن در سال 1363 زمانی که دولت لایجه بودجه را به مجلس تقدیم کرد، نظام پایش مربوط به نحوه تخصیص دلارهای نفتی خوب کار میکرد اما در دستگاههای دولتی نوعی بیضابطگی برای هزینهکردن دیده میشد که نظارت بر دستگاههای اجرایی به نحوی بود که حداکثرسازی کارایی هزینههای دولت شکل بگیرد. البته در این میان تعداد شکایتها به حدی زیاد بود که برای اینگونه نظارتها و سختگیریها به دولت وقت مراجعه میکردند، نخستوزیر وقت (آقای موسوی) در آن موقع اعلام کردند که ممکن است سیستم اجرایی کشور دچار اختلال شود. عالینسب در پاسخ گفت؛ مطمئن باشید اگر شما با من همراهی کنید هیچ چیز دچار شکنندگی نخواهد شد و وعده من به شما این است که در سال 1364 یک رکورد افتخارآمیز برای دوره مسوولیت شما رقم زده خواهد شد. به طوری که سال 1364 تنها سالی بود که تاریخ اقتصاد ایران تورم یک رقمی را در کشور تجربه میکرد. این در حالی بود که در این سال کشور در اوج سالهای جنگ تحمیلی بود و رشد نقدینگی در این سال ششدرصد بود که در مقایسه با سالهای غیرجنگی قابل توجه است. در واقع اگر شلاق بهرهوری بر پیکره ساختار هزینهای دولت در سال 64 زده نمیشد محال بود اقتصاد ایران بتواند شوک وحشتناک حاصل از کاهش چشمگیر قیمت نفت در سال 1365 را تحمل کند. اینکه همه گرفتاریهای اقتصاد به تحریم گره زده میشود، منطقی نیست به طوری که گزارشهای رسمی نشان میدهد در سال 1390 باوجود همه این تحریمها، کشور 60 میلیارد دلار درآمد داشته است. حال چطور میشود که در شرایط جنگی با زیر 10میلیارددلار درآمد نفتی که از این رقم هم بیش از 50درصد آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در خدمت جنگ بود یک سال بدون بحران را سپری کنیم اما در شرایط کنونی با بیش از شش برابر آن مقدار درآمد نفتی، این همه بحران، رویاروی کشور باشد. در آستانه تدوین برنامه ششم خوب است این مساله را برجسته کنیم که کشورمان با خلأ در ستاد مدیریتی خود برای دورنگری و جامعنگری و اقدامات ناظر بر سطح کلان روبهروست. یادگار راهگشای مرحوم عالی نسب این است که یک ستاد حاکمیتی با ویژگیهای دورنگری و جامعنگری تمهید شود تا به معنای واقعی کلمه از مرزهای اقتصادی ایران حفاظت کند تا تجربههای تلخ و پرهزینه سالهای پس از خروج مرحوم عالینسب از نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع را شاهد نباشیم.
منبع: شرق