اولین روز دومین همایش سالانه «مرزهای دانش اقتصاد توسعه» با عنوان دولت، نظام تدبیر و توسعه در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی
دکتر محمود مشهدی احمد
عمده اقتصاددانان بزرگ یک هدف بزرگ داشتهاند که همان تبیین نظم اجتماعی است. آدام اسمیت، معتقد بود کنشهای خودشجوش طرفین حاضر در بازار به یک نظم طبیعی منجر میشود که هرگونه دخالت برنامهریزیشده میتواند باعث برهمخوردن این نظم شود. این نظم مبتنی بر این پیشفرض است که انسان اقتصادی حداکثرکننده لذتش است یعنی یا هزینهها را به حداقل برساند یا درآمدش را به حداکثر برساند.
درواقع انسان از دو دکترین استفاده میکند. یعنی زمانی که مستقلا در بازار وارد کنش میشوند، این کنشها به نظم کلان منتهی میشود و تاکید میکند که هرگونه دخالت برنامهریزی در این کنشها باعث برهمخوردن نظم میشود. این بینش مبتنی بر فرضی است در علوم انسان اقتصادی که معتقد است انسانها بهدنبال حداکثرسازی درآمدها و حداقلسازی هزینهها هستند.
بحث دیگر دخالتگرایی است که برخی از این طریق اقتصاددانان نهادگرا را متهم به دخالت گرایی میکنند و میگویند اقتصاددانان نهادگرا با آزادی ضدیت دارند. اینکه بخواهیم نهادگرایی را مساوی با دخالتگرایی قلمداد کنیم، منطقی و درست نیست، شاید تمام حرف اینان این است که اقتصاددانان نهادگرا را متهم میکنند که چون اعتقاد به دخالت دولت در بازار دارند پس با آزادی ضدیت دارند که این خود جای اشکال دارد چراکه در این صورت باید بیشتر اقتصاددانان حتی اقتصاددانان نئوکلاسیک را نهادگرا تلقی کرد زیرا بیشتر اقتصاددانان تمایل به دخالت دولت در بازار دارند.
کلارک بهعنوان پدر اقتصاد نئوکلاسیک آمریکا معتقد به دخالت دولت در اقتصاد است. کلارک، نظریه بهرهوری انسانی را پایهگذاری کرد بر این اساس هرکس متناسب با بهرهوری خودش دستمزد دریافت میکند. از طریق این نظام، توزیع درآمد، قابل توجیه بود. کلارک همان موقع بیان میکند، بهرهوری نهایی وضعیتهای ایستا را بیان میکند اگر بخواهید وارد واقعیت و پویاییهای نظام اقتصادی شوید، این فرمول کاربرد ندارد. در اینجا دو حالت رخ خواهد داد؛ اول اینکه یا قدرت چانهزنی نیروی کار غلبه میکند و دستمزد به سطوح بالاتر از آنچه باید باشد، میرسد و حالت دوم اینکه کارفرما قدرت چانهنزنیاش بیشتر میشود و دستمزد به سطحی نازلتر از سطحی که باید باشد میرسد.
در اینجا اگر بخواهیم مزد منصفانهای در جامعه حاکم باشد ضرورت دارد که دولت دخالت کند. بحث دیگری که در اینجا بدان خواهم پرداخت بحث بازار آزاد امکان یا امتناع است. پرسش اصلی این است که آیا در اقتصادهایی که به اصول ترسیمشده توسط حامیان بازار عمل کردهاند، رفاه مردم حاصل شده است. مسلما کسانی که حامی نظامهای آزاد اقتصادی یا حامی بازارهای آزاد هستند، نمیتوانند شواهد مستحکمی بیاورند که بازارهای آزاد، سبب رفاه آحاد جامعه شده است.
نکته بعدی این است که گفته میشود بازارها را آزاد بگذارید تا افراد آزادی انتخاب داشته باشند. انتقادی که در اینجا مطرح میشود این است که در مدلهای اقتصادی در نهایت چیزی که انکار میشود همین انتخاب است، یعنی اگر انتخاب معنی داشته باشد یعنی هر لحظه به شیوه دیگر عمل کنیم اما در منطق اقتصاد متعارف، انسان اقتصادی حداکثرکننده مطلوبیت باشد. پس عملا آزادی انتخاب یک افسانه است. اساسا آزادی بازار نیز یک افسانه است و آزادی را تنها در ارتباط با حقوق افراد میتوان فهمید.
منبع: فرارو