در زمان انتخابات هستیم و بازار گرم وعدههای اقتصادی!
۱- بهدلیل درگیری روزانه اکثریت مردم با مشکلات و معضلات اقتصادی، وعدهها و برنامههای اقتصادی نقش مهمی در تبلیغات انتخاباتی ایفا میکنند.
لازم است بین شعار و برنامه اقتصادی تمایز قائل شد. آنچه در انتخابات ما دیده میشود شعار اقتصادی است و با برنامه فاصلهای دور دارد و معمولا پس از انتخابات به فراموشی سپرده میشود.
برنامهها و وعدههای انتخاباتی در ایران، با برنامه واقعی دارای تفاوت ماهوی است.
۲- تهیه برنامه اقتصادی برای یک کشور نیازمند پیشنیازهایی است که دارا بودن نگرش اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، بینالمللی و... و شناخت از علم اقتصاد و ویژگیهای هر کشور از ضروریات آن است.
تهیه برنامهای با چنین ابعادی طبعا کار یک فرد یا گروه نیست و نیازمند زمان، تخصص، بودجه و تشکیلات است.
چنین امکانی فقط در درون یک حزب رسمی امکان بروز مییابد تا بر مبنای مرامنامه و اساسنامه و دیدگاه سیاسی- اقتصادی خود چنین برنامهای را تدوین کند؛ هر چند در طول زمان با نگرش به روند توسعه اقتصادی در کشورها و پیشرفت علم ممکن است در اساسنامه و مرامنامه حزب برای تطبیق با زمان، تغییراتی صورت گیرد که آن هم بر مبنای خواست اکثریت اعضای حزب است. وجود اندیشکدههای اقتصادی متعدد با دیدگاههای مختلف در کشورهای غربی، تحقیقات بنیادی گسترده، یاریرسان احزاب سیاسی برای تدوین برنامههای اقتصادی است. بنابراین در دنیای امروز حزب دارای جایگاه والایی است و تحزب تنها مسیر کنشهای سیاسی تاثیرگذار در سپهر سیاسی کشورهاست و هر حزبی باید تا چندین نسل نسبت به برنامهها و اهداف خود پاسخگو باشد. سیاست و اقتصاد درست در مزرعه تحزب رشد و پرورش مییابد و بدون تحزب انتظار سامانیافتن اقتصاد و سیاست کار عبثی است.
۳- در سپهر سیاسی ایران، احزاب به آن معنی که در کشورهای غربی معمول است، وجود ندارد و گروههای ذینفع در مناسبتهایی گرد هم میآیند و معمولا دارای اساسنامه و مرامنامه محکمی نیستند. چنین بستر حزبی قادر نخواهد بود، برنامه اقتصادی قابل اجرایی تهیه کند و در عمل نیز شاهد آن بودهایم.
از سوی دیگر اندیشکدههای اقتصادی انگشتشمار کشور دارای آنچنان امکاناتی نیستند که بتوانند با مطالعه عمیق مسائل و مشکلات، گزارشها و مقالات لازم جهت تحلیل مشکلات اقتصادی را منتشر سازند تا مبنای تدوین برنامههای اقتصادی قرار گیرد. در دنیای پیشرفته امروز حکمرانی هم علم است و بستر آن احزاب سیاسی است. احزاب سیاسی قادرند نظریات اکثریت مردم را در قالب برنامه ارائه کند. تهیه برنامه اقتصادی برای کشوری مانند ایران با دامنه مشکلات نیازمند عوامل زیر است:
ضرورت وجود پارادایم اقتصادی: دولتهای ایران به هیچ پارادایم اقتصادی پایبند نیستند؛
برنامه زمانبندی: تقریبا امکان تهیه عملی برنامه زمانبندی بهدلیل نوع سیاستهای داخلی و خارجی امکانپذیر نیست؛
داشتن تیم مجرب برنامهریزی که تقریبا گرد آوردن آنها نیازمند کار تشکیلاتی مانند احزاب است؛
تامین هزینهها که هیچ سازمانی عهدهدار تامین هزینههای آن نیست.
۴- از منظر سپهر سیاسی ایران، کاندیداها نیز دارای مشکلات متعددی هستند:
فقدان احزاب سیاسی منسجم و دارای تشکیلات؛
نداشتن اطمینان فرد برای تایید صلاحیت تا چند روز قبل از انتخابات؛
نبود فرصت کافی برای تهیه برنامه؛
در چنین فضایی، تهیه و ارائه برنامه قابل قبول امکانپذیر نخواهد بود.
۵- حتی اگر برنامه خوبی تهیه شود، بهدلیل ویژگیهای سپهر سیاسی ایران، شانس اجرا و موفقیت نخواهد داشت.
نمونه این موارد برنامههای پنج ساله اقتصادی- اجتماعی و برنامه چشمانداز ۲۰ ساله است که به تصویب و تایید همه مراکز قدرت رسید اما در اجرا، به هیچیک از اهداف نرسیدند.
توزیع قدرت سیاسی در ایران بهشدت غیرمتمرکز و افقی است و این قدرت بیشتر در مسیر نفی قرار دارد. به عبارت دیگر گروههای ذینفع، دارای چنان قدرتی نیستند که برنامهای را پیش ببرند، اما دارای توان کافی برای نفی و توقف هر برنامهای هستند.
بهدلیل همین ویژگی، تقریبا برنامهها قابل اجرا نیستند و گروههای سیاسی هر برنامهای را معطل و معلق خواهند ساخت.
فقط در صورت حکومت احزاب دارای تشکیلات و نهادینه شدن رفتار حزبی در سپهر سیاسی کشور میتوان به تهیه و اجرای برنامهای موفق امیدوار بود.
دنیای اقتصاد