استعاره محوری كتاب "توانمندسازي حكومت: شواهد، تحليل و عمل" مقایسه سفر از شرق به غرب آمریکا در دو مقطع 1804 و 2015 میلادی است. به کمک این تمثیل میتوان دو برداشت متفاوت از فرآیند سیاستگذاری را توضیح داد. سفری را که در سال 1804 از شرق آمریکا برای کشف غرب آن صورت گرفت با مسافرت امروزی مقایسه کنید. اولین بار با اجازه رئیسجمهور آمریکا جفرسون، گروهی برای کشف مناطق جدید آمریکا عازم یک سفر اکتشافی شدند. آن گروه نمیدانستند با چه موانع طبیعی و انسانی روبرو خواهند بود و از همین رو نمیدانستند این سفر چه مقدار زمان خواهد برد و با چه خطراتی روبرو هستند. برای موفقیت در این سفر نیازمند همراهی افرادی با تواناییهای مختلف بودند. همراهی حداقل یک پزشک، یک منجم، یک گروه مسلح حرفهای، مقدار متنابهی مواد خوراکی، داراییهایی که بتوانند با دیگران معامله کنند مورد نیاز بود. اما امروز کافی است که برای سفر در همان مسیر با استفاده از گوگلمپ مسیر خود را انتخاب کنید، محل اقامت خود را رزرو کنید و سپس به طور دقیق ساعت ورود به مقصد مشخص میشود.
سیاستگذاریهای نرمافزاری مانند ارتقای کیفیت نظام سلامت و آموزش، جلوگیری از بحرانهای بانکی و طراحی یک نظام مستحکم پولی و بانکی، خزانهداری یکپارچه و نظام بودجه شفاف، سیاستهای صنعتی رقابتی به مسافرت نوع اول شباهت دارد و سیاستگذاری برای تأمین زیرساختهای فیزیکی مانند افزایش تعداد مدارس، افزایش بیمارستان و درمانگاه، ساخت نیروگاه بیشتر به نوع دوم شباهت دارد.
عموم سیاستگذاران و کارشناسان انتظار دارند اصلاح امور مانند سفر ۲۰۱۵ با گوگل مپ باشد. همه چیز قابل پیشبینی باشد و تصور میشود تنها عنصر کمیاب و ضروری برای موفقیت در سیاستگذاری بودجه و نیروی انسانی است. اما همانطور که نویسندگان می گویند عرصه سیاستگذاری اگر تا چند دهه قبل منحصر به ساخت مدرسه و سایر زیرساختهای فیزیکی بود امروز عرصه سیاستهای آسان پایان یافته است و برای کاهش بیکاری و فقر و کنترل تورم باید سیاستگذار بتواند کیفیت نظام آموزشی را مطابق با نیازهای بازار کار متحول سازد، با سیاستهای پولی و بانکی از سوداگریهای مالی جلوگیری نماید، سیاستهای مالیاتی، بانکی، و قضایی کارآمد طراحی کند. موفقیت در این سیاست ها به سفر ۱۸۰۴ میلادی و کشف دنیای تازه در آمریکا شباهت دارد.