فقر موجود در جامعه به چه ميزان پتانسيل عميقتر شدن دارد؟با توجه به فقيرتر شدن روز به روز اقشار آسيبپذير چه چشماندازي پيشروي اقتصاد ايران قرار دارد؟
صداي شکسته شدن استخوانهاي مردم زير فشار غيرقابلتحمل مشکلات اقتصادي و تورم به گوش ميرسد.اين اتفاق در حالي رخ ميدهد که خانوادههاي ايراني تلاش و کوشش زيادي براي بهبود وضعيت اقتصادي خود انجام ميدهند و به همين دليل ما با وضعيت متأثيرکنندهاي مواجه هستيم. اين درحالي است که مردم ايران در گذشته با مصائب و مشکلات زيادي مانند جنگ تحميلي مواجه بودهاند. با اين وجود وضعيت امروز نسبت به گذشته متفاوت است. نکته ديگر اينکه همه چشماندازهاي گذشته مورد بهرهبرداري قرار گرفته است. هرآنچه توانايي اين را داشته که به عنوان چشمانداز مطرح شود در گذشته به صورت ابتدايي و خامطبعانهاي مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفته است.رشد اقتصادي، آزادي، عدالت و گفتن اين شعار که نفت را به سر سفرههاي مردم ميآوريم و طرح هدفمندي يارانهها از جمله چشماندازهايي بوده که در گذشته به صورت ناقص و بينتيجه مورد استفاده قرار گرفته است. همه اين طرحها به پايان رسيده و گويا به همين دليل حرفي براي گفتن باقي نمانده به جز فحاشي کردن. امروز مجلس که بايد محلي براي ادب و شعور و خردجمعي باشد گاهي به جايي رسيده که محاورههاي روزمره مردم نسبت به اظهارات آنها مودبتر است. اين اتفاقات به اين دليل رخ داده که برخي افراد به خود قداست داده و باورهايي را با خود حمل کردهاند که جايگزين علم و تدبير و تعقل کردهاند.
حمل اين باورها و جايگزين شدن آن به جاي علم و تعقل در چه پروسهاي شکل گرفته است؟
اين اتفاق در ابتدا توسط يک ايدئولوژي ابتدايي شکل گرفته که به مرور زمان سبب شکلگيري سازمانها و نهادهاي نارکارآمد شده است. اين نهادهاي نارکارآمد نيز در نهايت زمينه فساد را ايجاد کرده است. ارزش پول ملي يک کشور زماني کاهش پيدا ميکند که توليد يک کشور روزبهروز کاهش پيدا کند. هنگام که توليد ملي يک کشور کاهش پيدا ميکند اين امکان را به کشور ديگري ميدهد که اين کشور را مورد تحريم قرار بدهد.کشوري که داراي مدل توسعه نيست با همه امکانات و ظرفيتهايي که دارد اين اجازه را به کشور ديگري ميدهد که آن را تحريم کند. امروز اين وضعيت براي ايران با همه ظرفيتهاي خود به وجود آمده است. کشوري مانند کرهشمالي در خواب هم نميبيند سالانه درآمدي بالغ بر 100 ميليارد دلار به دست بياورد. اين در حالي است که در زمان رئيسجمهور قبلي ايران چندين سال درآمد ايران حدود 100 يا 150 ميليارد دلار بوده است.اين وضعيت در دولت آقاي روحاني نيز وجود داشته و دولت وي حدود 400ميليارد دلار از فروش نفت داشته است. به همين دليل اين ميزان درآمد با بسياري از کشورها قابلمقايسه نيست. تنگنا و شرايط سخت امروز به دليل ناکارآمدي و فساد ايجاد شده است. هنگامي که يک کشور منابع خود را هدر ميدهد و توليد ملي تنزل پيدا ميکند کشوري مانند آمريکا متوجه ميشود که ميتواند با تحريم کردن اقتصاد ايران را تحتفشار قرار بدهد.کشوري که از نظر نظامي داراي آمادگيهاي لازم نيست همواره مورد طمع کشورهاي ديگر قرار خواهد گرفت. اين وضعيت در اقتصاد نيز وجود دارد و تنها درباره ايران صدق ميکند. فشار تحريمها نيز متوجه زندگي مردم شده است. خانواده يکي از ارکان اصلي توسعه جامعه محسوب ميشود و به همين دليل در شرايط کنوني مشکلات، خانوادههاي ايراني را از نفس انداخته است.
در شرايطي که چشماندازهاي مطرح در گذشته مورد استفاده قرار گرفته و به نتيجه نرسيده در آينده چه اتفاقي در جامعه ايران رخ خواهد داد؟ آيا جامعه ايران ميتواند چشمانداز روشني پيشروي خود ببيند؟
جامعهاي که چشمانداز و آرمان داشته باشد براي توسعه و مقاومت وحدت پيدا ميکند و از هم نميپاشد. روياهاي دروغين يک جامعه را از نفس مياندازد. نمونه بارز اين وضعيت روياي آمريکايي بود که دونالد ترامپ در آمريکا مطرح کرد. رويايي که چينيها نيز به شکل ديگري آن را مطرح کردند. اين در حالي بود که ترامپ هيچ برنامه شايستهاي براي تحقق روياي آمريکايي نداشت. وي نه برنامهاي براي توليد داشت و نه براي عدالت. به همين دليل سطح زندگي مردم آمريکا روزبهروز تنزل کرده و خطر جنگ داخلي نيز اين جامعه را تهديد ميکند. هر آرماني بايد با برنامه شايسته توسعه همراه باشد.تنها در چنين شرايطي است که جامعه، پايداري و پويايي پيدا ميکند.کشورهايي که موفق شدهاند آرمانهاي خود را با الگوي توسعه همراه کنند با پيشرفت مواجه شدند، کشورهايي مانند ژاپن، کره جنوبي و چين و همچنين کشورهاي اسکانديناوي دراين زمينه موفق عمل کردهاند. اين در حالي است که اين وضعيت در ايران از بين رفته است. مهمترين دليل آن نيز همزماني ناکارآمدي با انحصار قدرت و ثروت بود. در چنين شرايطي صاحبان قدرت خود را از خردجمعي بينياز احساس کردند. از سوي ديگر روشنفکران جامعه مدني نيز به جاي اينکه برنامه ارائه کنند واکنشي عمل کردند و گفتمان توسعه مغفول مانده را به جامعه ارائه نکردند. در چنين شرايطي روشنفکران به واگويه مطالبات مردم پرداختند که آلتوسر درباره آن از تعبير ايدئولوژي اوليه استفاده ميکند. نکته حائز اهميت اين است که در جامعه ايران به دليل تمدن کهن و غني يک عقل سليم پخته وجود دارد. همين عقل سيلم نيز جامعه امروز ايران را باوجود همه فشارها نگه داشته است. امروز اين عقل سليم به مردم ايران ميگويد در شرايط سخت و دشوار کنوني بايد صبر و حوصله کني. حتي بقاي دولت نيز به دليل عقل سليم جامعه ايران است.
اين عقل سليم چگونه مشکلات را تحمل ميکند در حالي که برخي از نارکارآمديها مشهود است؟
تجربه نشان داده ورود افراد به قدرت در نهايت به تنزل انديشه سوق داده ميشود. اين تنزل انديشه را نيز به خوبي در گفتمانهاي موجود و اظهارنظر مسئولان جامعه مشاهده ميکنيم. مدتهاست يک حرف قابلتأمل براي بهبود وضعيت و حل کردن مشکلات از زبان مسئولان شنيده نشده است. اين در حالي است که روشنفکران جامعه مدني موظف بودهاند اين غفلت را جبران کنند. هر چند هرچه زمان گذشته، فشارها به روشنفکران و طبقه متوسط بيشتر شده است. با اين وجود نميتوان جامعه را رها کرد. مديريت اين تنزل تاريخي برعهده روشنفکران جامعه مدني است. گرامشي در کتاب شهريار خود هنگامي که فاشيسم بر جامعه ايتاليا حکفرما ميشود عنوان ميکند روشنفکران جامعه ايتاليا نتوانستهاند برنامهاي ملي و توسعهمحور براي دستيابي به تمدن متعالي ارائه کنند. به همين دليل نيز در جامعه ايتاليا فاشيسم ظهور کرد. اين يک هشدار تاريخي است. به همين دليل نيز بايد با ارائه برنامه از وقوع فجايع جلوگيري کرد. روشنفکران بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که نقد يا نفي دولت بد کار آساني است و مشکلي را حل نميکند. بايد از محاوره مبتذلي که به نام انتقاد مطرح ميشود و شکل فحاشي به خود گرفته بايد خارج شد. رسانههاي گروهي نيز اگر براي سرنوشت مردم احترام قائل هستند بايد در اين رويکرد، نقشآفرين مثبت و سازنده داشته باشند.
واکنش طبقه پايين و متوسط جامعه ايران نسبت به عميقتر شدن فقر درآينده چه خواهد بود؟
تاريخ به اندازه کافي نشان داده که واکنش طبقه ضعيف نسبت به عميقتر شدن فقر چه خواهد بود. تنها نقطه اميد اين است که عقل سليم جامعه ايران در نهايت به راهحل مورد نظر دست پيدا کند. البته اين واکنش ممکن است به صورت خودجوش از جايي آغاز شود که چشمانداز مثبتي را پيشروي جامعه قرار دهد و جامعه را متلاطم نکند. انحصار ثروت و قدرت در جامعه خشم و کينه توليد ميکند. فقر همواره با خود کينه و سرگشتگي ميآورد.در چنين شرايطي ميزان اعتياد و خودکشي در جامعه افزايش پيدا ميکند که در شرايط کنوني اين اتفاق تا حدودي رخ داده است. اظهارات برخي مسئولان دولت نيز به شکلي است که انگار در اين جامعه زندگي نميکنند. هنگامي که يک مسئول در چنين شرايطي از اينکه امکان خريد اسلحه براي وي فراهم شده ابراز خوشحالي ميکند به همين معناست. تدبيري در پشت اين اظهارات مشاهده نميشود. اين وضعيت در مجلس نيز وجود دارد. مجلس نيز همچنان حرفهاي نخ نما شدهاي را عنوان ميکند که کاربردي براي وضعيت کنوني جامعه ندارد. به عنوان مثال مجلس همچنان روي اين جمله که قرار است نفت را سر سفرههاي مردم بياوريم تأکيد دارد. به همين دليل نيز سطح نازلي از گفتوگو آن هم به صورت نخنما شده در نهادهاي قدرت به چشم ميخورد. فقر امروز جامعه به دليل کرونا نيست؛ بلکه به اين دليل است که توليد کشور بايد دانشبنيان ميشده اما تاکنون در حد مطلوب نشده است. اين در حالي است که از دانشگاههاي ما حتي يک مدل توسعه هم خارج نشده است. مجموعه اين عوامل است که ارزش پول ملي را کاهش داده است.
ديدگاه شما درباره کساني که چشم اميد به نتيجه انتخابات آمريکا براي بهبود وضعيت اقتصادي کشور دارند چيست؟آيا نتيجه انتخابات آمريکا و پيروزي بايدن ميتواند به وضعيت اقتصاد ايران کمک کند؟
تحريمي که ترامپ عليه ايران اعمال کرده مخرب بوده و در اين مسأله ترديدي وجود ندارد. با اين وجود اگر ما قبل از روي کارآمدن ترامپ داراي يک مدل توسعه بوديم امکان تحريم براي ترامپ فراهم نبود. بدونترديد اگر بايدن در آمريکا به قدرت برسد زانوي ترامپ و حزب جمهوريخواه از روي گلوي ايران برداشته خواهد شد. با اين وجود اگربرنامهاي براي توسعه وجود نداشته باشيم رئيسجمهور بعدي آمريکا يا حتي بايدن از ايران امتيازات زيادي ميگيرند. به همين دليل دولت آقاي روحاني در مدت زمان باقي مانده تا پايان عمر دولت بايد تلاش کند يک برنامه توسعه مدون و بلندمدت تدوين کند. بدونشک تأثير برنامه توسعه از خيلي مسائل ديگر نيز بيشتر خواهد بود. در دولت اصلاحات جامعه ايران در حال بالغ شدن بود. به همين دليل نيز جورج بوش تلاش کرد از بلوغ سياسي و فکري جامعه ايران جلوگيري کند و به همين دليل ايران را محور شرارت ناميد تا جامعه ايران شکل نظامي به خود بگيرد و رويکردهاي نظامي تقويت شود. امروز نيز اگر مسئولان جامعه نشان بدهند که قصد دارند بلوغ فکري وسياسي را جايگزين کنند رئيسجمهور بعدي آمريکا، هر کسي که ميخواهد باشد، براي ايران تفاوتي نخواهد کرد و زندگي مردم به شکل شايستهاي تبديل خواهد شد. بدونترديد نهادهاي مدني و جامعه ايران است که برگ برنده ايران در مقابل آمريکا هستند.
مردم سالاری