ایران تنها کشور جهان است که اقتصادش تابع سیاست است و منافع اقتصادی کشور در اولویت تصمیمات مسئولانش نیست در این شرایط کارشناسان دولت اراده، توانایی و دانش در ارائه راه حل
برای خروج ایران از بحران نخواهند داشت و چه بسا خود مشتاق سود بردن از اتفاقات بازار هستند
این روزها حال اقتصاد خیلی بد است! هر روز بدتر از دیروز؛ هر ساعت هم ناگوارتر از ساعت قبل! اسب سرکش تورم و از آن وخیمتر نظام بازار سرمایه ایران یکهتازی میکند بدون آنکه به هر موجود زنده و تنابنده رحم کند.
در هفته جاری و در سریال ادامهدار آشفته بازار بورس، بازار ارز و طلا در ایران برخی فعالان بازار ارز و طلا میگویند که به دنبال افزایش قیمتهای ارز و طلا در هفته اخیر و همچنین کاهش قیمت سهام و منفی شدن بازار سرمایه، حضور خریداران و فروشندگان در بازار ارز افزایش یافته و مراجعه به صرافیهای ارزی نیز افزایش یافته است.
اگرچه برخی کارشناسان هم گفتهاند که اختلاف ۲ هزار تومانی صرافی دولتی و بازار تهران باعث شکلگرفتن صفهای خرید در مقابل صرافی شده است؛ تا جایی که نتیجه خرید از صرافی و فروش به بازار برای هر کد ملی ۴ میلیون تومان سود خواهد برد.
کارشناسان میگویند که افزایش مراجعه به بازار ارز میتواند دلایل متعددی داشته باشد؛ عدهای برای خرید و فروش ارز به دنبال افزایش قیمتها وارد بازار شده اند. عدهای به دنبال خرید ارز برای واردات و تامین مواد اولیه هستند و عدهای نیز به دنبال رفع تعهدات ارزی خود و پرداخت بدهی ارزی هستند.
برخی کارشناسان با اشاره به موضوع واردات و تامین مواد اولیه تولید از طریق بازار آزاد ارز میگویند که با افزایش قیمتها و رشد تقاضای بازار کالا و همچنین کاهش فاصله نیما و بازار آزاد، تولیدکنندگان برای تامین ارز خود به بازار ارز مراجعه کردهاند تا با مشکلات کمتری ارز مورد نیاز خود را تامین کنند. همچنین برخی صادرکنندگان نیز که موفق به بازگشت ارز خود نشدهاند اقدام به خرید ارز از بازار کرده تا به تعهدات خود عمل کنند.
در این میان در روزهای اخیر، کاهش قیمت مثقال طلا و طلای آبشده مشهود بوده است. با اعلام هر اونس طلا قیمت فلز زرد با 0.66درصد رشد به 1947 دلار رسید و قیمت دلار 24هزار و 400تومان در بازار آزاد اعلام شد. براین اساس قیمت طلا و سکه اندکی کاهش یافته و هر مثقال طلای آبشده یا 17 عیار، 4میلیون و 743هزار تومان، طلای 18 عیار هر گرم یک میلیون و 94هزار تومان، و قیمت سکه تمام بهار آزادی طرح جدید 11میلیون و 250هزار تومان و قیمت سکه طرح قدیم 10میلیون و 900هزار تومان، قیمت نیم سکه بهار آزادی 5میلیون و 600هزار تومان، ربعسکه بهار آزادی 3میلیون و 180هزار تومان و سکه گرمی یکمیلیون و 720هزار تومان تعیین شده و به فروش میرسد.
صرافیهای مجاز بانکی قیمت خرید و فروش دلار را نسبت به روز کاری قبل تغییر ندادند و برهمین اساس قیمت دلار در صرافیهای بانکی برای فروش ۲۲ هزار و ۶۰۰ تومان است. این صرافیها دلار را از مردم با قیمت 22 هزار و 500 تومان خریداری میکنند. قیمت فروش یورو در صرافیهای بانکها نیز بدون تغییر نسبت به قیمتهای پایانی روز کاری قبل 26 هزار و 800 تومان اعلام شده است؛ قیمت خرید یورو در این صرافیها 26 هزار و 700 تومان درج شده است. در بازار آزاد قیمت دلار با کاهش نسبت به قیمتهای پایانی روز کاری قبل 24هزار و 400 تومان، یورو 28 هزار و 700 تومان و درهم امارات 6هزار و 720 تومان اعلام شده است.
اما این نابسامانی در بازار ناشی از چیست؟ دلایل آن قطعا یک مورد و دو مورد نیست و از تعداد انگشتان دو دست هم فراتر رفته است؛ اما چرا!؟ چه نگاهی باعث شده در اساس اقتصاد ایران روز به روز سیهروزتر شده و آینده آن تیره و تار به نظر رسد!؟ رسانههای دولتی در تلاش برای توجیه هستند و رسانههای ضد دولت مستقر در حال تخطئه بدون اشاره به اصل عامل ظهور چنین روزهایی!
دکتر لطفعلی بخشی در مورد ارزیابیاش از وضعیت وخیم این روزها میگوید: در مورد وضعیت بورس میتوان گفت یکی از اصلیترین وظایف دولت در استفاده از ابزار بورس ایجاد تعادل در بورس بود آن هم در زمانی که صدها نفر در هفتهها و ماههای آغازین رونق آن صدها درصد سود میبردند، بدون اینکه مالیاتی جهت سودهای بادآورده خود از بورس داده باشند!
وی با بیان اینکه با عدم اتخاذ ایجاد تعادل در بورس برخی افراد «مولتیمیلیاردر» شدند و این سود خاص برای خواص، موجب دادن آدرس غلط به مردمانی شد که توقع بیجای رخ داده در آنها منجر به توهم سود بردن بالا و متعاقب آن فروختن داراییهای خود جهت سرمایهگذاری در بورس شد اظهار میکند: وضعیت این نوع انحراف کسب و کارها بهگونهای شده که امروز کارمندان با پیشنهاد حقوق ماهانه 6 میلیون تومان هم زیر بار کار نمیروند چون میگویند چند برابر آن از بورس درآمد دارند و نیمی از اوقات خود را نیز پشت سیستمهای خود در ادارات جهت رصد تحولات قیمتی سهام خریداری شده یا هدف خود میکنند!
بخشی با بیان اینکه افت 20 درصدی شاخص بورس اتفاق خیلی سهمگینی تلقی نمیشود، مگر برای آنها که تازه وارد هستند و انتظارشان از ماهیت بورس با واقعیتهای این بازار متفاوت است تصریح میکند: در واقع شاید این اتفاق برای سهامدارانی گران و تلخ تمام شده که دیر اقدام کردهاند و زیان وارده که متاثر از باختن دارایی اندوخته شده یا فروخته شده در سایر بازارها بوده بسیار دردناک شده است.
وی با بیان اینکه جهش قیمت زمین و مسکن و خودرو ناشی از این بوده که جمعی از سهامداران بزرگ به محض اشباع به سرعت صف فروش ایجاد کردند و سهام فروخته شده را به بازار دیگری انتقال دادند تا حال از این طریق کسب سودهای درشت کنند میافزاید: کما اینکه برخی از این سهامداران هم برای خرید ملک حتی در کشور همسایه ترکیه جهت اخذ شهروندی آن کشور اقدام کرده اند!
این اقتصاددان کشورمان با بیان اینکه این نوع سودجویی از بازار سرمایهگذاران چرخه تولید و صنعت و کشاورزی را از تولید و معاش از راه ایجاد اشتغال پایدار و گرفتاریهای آن ناامید و مستاصل کرده است اظهار میکند: وقتی در تهران قیمت زمین 10 برابر میشود کارخانهدار هم به قیمت زمین 50 هکتاریاش در بازار متمرکز میشود؛ نه ارتقای سود از راه تولید و صادرات.
بخشی اضافه میکند: در واقع از این طریق ارزش جایگزین شرکت بالاست و در واقع بیش از 2 درصد هم سود نبرده است.
وی در پاسخ به این پرسش خبرنگار "آفتاب یزد" که وقتی دهها و شاید صدها کارشناس در دولت به امر مشاوره اقتصادی اهتمام دارند، چرا این معضلات همچون دُملی چرکین سر باز کرده و مخاطره جدی فروپاشی اقتصادی کشورمان را تهدید میکند میگوید: حقیقت تلخ این است که بسیاری از این کارشناسان در دولت هم به دنبال سود بردن از این فرصت اقتصادی رخ داده افتادهاند و بهجای ایجاد نگاه منطقی به مسئولان ارشد کشور راه ساختن فرصت سودجویی از این قبیل راهها را اتخاذ کردهاند و آدرس غلط میدهند. کما اینکه شاید سهام آزاد نهایت 20 درصد باشد و 80 درصد سهام معامله شده متعلق به جریان خاص است! وی در ادامه میگوید: در این شرایط وقتی سهامدار عادی سهام 1200 تومانیاش به 2300 تومان میرسید، ببینید سهامدار عمده چه سود هنگفتی به جیب زده است. به طور نمونه اخیرا شرکتی در بورس که 10 درصد سهامش به میزان 7 هزار میلیارد تومان عرضه شد چه بسا ارزش کل شرکت 3 هزار میلیارد تومان هم نیست! و دردناک آنجاست که گروهی خردهپا با سرمایههای ناچیز وارد این ریسک بسیار بالا و غیرمنطقی شدند.
بخشی با بیان اینکه در بازی سکه ارز و سهام، دانهدرشتها برنده هستند و دانهریزها بازنده، میافزاید: شاید در این شرایط عاقلانهترین کار برای دولت این باشد که هیچکاری نکند.
این اقتصاددان با بیان اینکه ایران تنها کشور جهان است که اقتصادش تابع سیاست است و منافع اقتصادی کشور در اولویت تصمیمات مسئولانش نیست میگوید: در واقع ایران کشوری است که اقتصاد مردمش را خرج سیاست میکند و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و جانی آن برای هیچ مسئول دولتی و حتی نماینده مجلس و... مهم نیست. و شاید در اینجا یادآوری این جمله آقای جواد ظریف خالی از لطف نباشد که این راهی است که ما انتخاب کردهایم و هزینه آن را نیز میپردازیم! در این شرایط پاسخ پرسش شما مبنی بر اینکه کارشناسان دولت چقدر اراده یا توانایی و دانش در ارائه راه حل برای خروج ایران از بحران دارند گویاست کافی است اندکی در فحوای توضیحات اینجانب تامل کنید!
آفتاب یزد