دکتر سید علیرضا بهشتی، دکتر فرشاد مومنی و دکتر سید محمدرضا بهشتی در یک نشست مجازی از موسسه دین و اقتصاد با عنوان عدالت و آزادی در اندیشه شهید بهشتی و دلالت های آن برای برون رفت از بحران های کنونی کشور به تبیین اندیشه های شهید بهشتی پرداختند.
دکتر سید علیرضا بهشتی که در یک نشست مجازی از موسسه دین و اقتصاد با عنوان عدالت و آزادی در اندیشه شهید بهشتی و دلالت های آن برای برون رفت از بحران های کنونی کشور سخن می گفت، متذکر شد: بنیان گذاران و این نظام به خواب هم نمیدیدند این روزگاری را که کارگران اعتصابی بخاطر اعتراضی که نسبت به وضعیتشان دارند و اینکه وقتی اعتراض میکنند محکوم به حبس و شلاق می شوند. تصوّر حوادثی مانند حوادث آبان ماه 98 اساساً برای امثال مرحوم شهید بهشتی امکان پذیر نبود. در تصوّر او نمیگنجید که روزی جمهوری اسلامی که قرار بود بیشترین خدمت را به مردم و مستضعفین کند، تظاهر کنندگانی از روی عجز و ناتوانی و ناامیدی بخاطر اینکه جانشان به لبشان رسیده به خیابان ها بیایند. تصوّر اینکه در کرمانشاه خانهی یک خانم سالخورده خراب شود و این حادثه منجر به مرگ این خانم شود فکر نمیکنم برای کسانی که در طول انقلاب سعی کردند قانون اساسی را تدوین کنند وجود داشت. چرا در دستگاه قضایی که روز قوهی قضائیه را به نام شهید بهشتی برگزار میکنند شاهد فساد هستیم و زمانی که مردم با مشکلات زندگی روزمره دست و پنجه نرم میکنند، این افراد بتوانند اعداد و املاک نجومی و بسیار از چیزهای دیگر را بالا بکشند. به تعبیر شهید بهشتی: «شما از نردبان حرام به پشت بام سعادت نمیرسید.» اگر بخواهیم این را با بحث خودمان ترجمه کنیم باید گفت: از نردبان ظلم و ستم به بام عدالت نمیتوان رسید.
دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: سعی میکنم مباحثم را در سه بخش خدمتتان عرضه کنم. واقعیت این است که این بحثها بخصوص مسئلهی رابطهی انسانی و عدالت بحث بسیار مبسوطی است. امروزه با حوادثی که ظرف دههی گذشته شاهد بودیم یک نکته وجود دارد که طرفداران و منتقدان نظام جمهوری اسلامی بر سر آن اتفاق نظر دارند و آن اینکه نظام جمهوری اسلامی نتوانسته است در زمینه نهادینه کردن و گسترش عدالت اجتماعی به نحو شایستهای اقدامی انجام دهد. از این جهت هست که این سؤال برای همهی ایرانیها به وجود آمده که آیا انقلاب اسلامی اساساً به دنبال اصل عدالت اجتماعی بوده است؟
وی گفت: نزدیک 150 سال قبل و بخصوص بعد از انقلاب مشروطه مردم ما یک مطالبهی اصلی داشتند و دارند و آن اینکه جامعه پیشرفت کند. دنبال توسعه و رشد هستند. برای رسیدن به رشد و توسعه و پیشرفت سه مطالبهی میانی مطرح کردند. فکر کردند از طریق این سه مطالبه میتوانند به مطالبهی اصلی برسند که استقلال، آزادی و عدالت هست. انقلاب اسلامی هم در ابتدا به همین مطالبات تاریخی مربوط است. منفک از آنها نیست و در شعارها و خواستههای مردم در طول انقلاب همواره مسئلهی عدالت، آزادی، استقلال جزو مطالبات مهم مردم بوده است. گروههای مختلف پیشنهادات مختلفی در این زمینه داشتند و تلاشهای مختلفی هم صورت گرفت. یکی از راههایی که ما میتوانیم بفهمیم که قرار بوده مطالبه به چه صورت در نظام جمهوری تبلور پیدا کند این است که به افکار و رفتار رهبران انقلاب و نظام برخاسته از انقلاب مراجعه کنیم. اساساً آنها به دنبال مسئلهی عدالت بودند. یکی از افرادی که در اینجا مطرح هست مرحوم شهید بهشتی است.
وی گفت: شهید بهشتی در طول سه دههی مبارزات و تلاشهای اجتماعی و سیاسی پیش از انقلاب مسئلهی عدالت و عدالتخواهی را در کنار آزادی خواهی و استقلال طلبی هم نوا با مردم جزو مطالبات خودش قرار می دهد و به دنبال نهادینه کردن این مطالبات و تبیین این موضوع است. من مجبورم مباحث نظری را به طور فشرده مطرح کنم، اما نکات بسیار جالب و حیرت انگیز به لحاظ فلسفهی اخلاق در اندیشههای شهید بهشتی وجود دارد که متأسفانه به علت ضیق وقت نمیرسم مسئله را باز کنم.
دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: دوستانی که اهل فن هستند میدانند در دنیای مدرن تا پیش از نقد پست مدرن و تجددی که در اواسط قرن بیستم آغاز میشود و در اواخر قرن اوج میگیرد. در همهی مکاتب مدرن، اینها در مبانی معرفت شناختی با همدیگر اشتراک نظر دارند.
این استاد فلسفه سیاسی ادامه داد: بر اساس این انفکاک مباحثی مانند عدالت نمیتوانند طبق باید و نباید باشد. اتفاقاً نقطهی عزیمت شهید بهشتی در بحث عدالت اجتماعی به همین نکته برمیگردد. در کتاب «حق و باطل از دیدگاه قرآن» بحث بسیار با ارزشی که از ایشان باقی مانده سه جلسه بحث در انجمن اسلامی پزشکان و مهندسان است که خیلی جالب است و دوستان میتوانند به آن مراجعه کنند. من فقط این نکته را مطرح میکنم که ایشان بحث خود را با این نکته آغاز میکند زمانی که دربارهی حق صحبت میکنیم میتوانیم به دو مبنا را حتی در مکالمات روزمرهی ما جاری و ساری است و معنا پیدا میکنیم. گاهی از حق به عنوان آنچه که هست سخن می گوییم گاه آن را به معنای آنچه باید باشد مطرح میکنیم. مرحوم شهید بهشتی میگوید اگر ما بتوانیم رابطهای بین آنچه هست و آنچه باید باشد برقرار کنیم یک گام بزرگ برداشتهایم. ایشان این گام بزرگ را برمیدارد و میگوید این گونه نیست «هست و نیست» از هم جدا شود. چرا؟ برای اینکه نظام عالم یک نظام هدفدار و سامان مند است که هم هدف و هم سامان دارد. اگر این گونه باشد آنگاه آنچه هست با آنچه باید باشد بایستی رابطهی مستقیم داشته باشد.
دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: در مورد مسئلهی آزادی میدانید کسانی که اسلام را دینی موافق با آزادی میدانند بحثشان این است که آیه قرآن به صراحت مطرح میکند اساساً دین اجبار پذیر نیست. بنابراین اینجا خداوند عالم دست بشر را باز گذاشته که دین را بپذیرد یا نپذیرد. کسانی که مایل هستند محدودیتهایی برای آزادی انسان به قدری زیاد کنند که بتوانند با نگاه تربیتی که دارند برای مهندسی اجتماعی توجیهای داشته باشند میگویند آنچه اینجا گفته میشود مسئلهی آزادی تکوینی است. بحث مرحوم آیت الله شهید بهشتی تکوین و تشریع را به هم متصل میکند و یک نگاه بسیار عالمانه است که میتواند گسترش پیدا کند بدین معنا که در مباحث فکری میتوانید این بحث را به عنوان مبنا قرار دهید که آنچه با عدالت مخالف باشد نمیتواند جزو احکام دینی باشد.
وی گفت: باید بدانیم تعریف انسان در نظام اندیشهی اسلامی چیست تا به لحاظ تکوینی بگوییم انسان چنین موجودی است و در نتیجه برای مسئلهی تشریع هم بگوییم در تعاریف انسان بایستی این آزادیها محترم شمرده شود. مرحوم شهید بهشتی انسان شناسی مفصلی در کتابهای مختلف در نقش آزادی و تربیت کودکان، مواضع حزب جمهوری اسلامی، درسهای تفصیلی، شناخت اسلام و تقریباً در همهی آثار بحث هایی را درباره انسان بیان میکند. و توضیح می دهد زمانی که انسان افتخار انتخاب گری و داشتن اختیار داشته باشد این افتخار برای او مسئولیت آور است. بدین معنا هر کسی که افتخار آزاد بودن دارد باید بار مسئولیت انتخاب را هم به دوش بکشد. این مسئولیتها در پنج عرصه خودش را نشان میدهد: 1- رابطهی انسان با خودش 2- رابطهی انسان با خالق هستی 3- رابطهی انسان با جامعه و مردم 4- رابطهی او با طبیعت و محیط زیست 5- رابطهی او با تاریخ؛ این بحثی است که به فلسفهی تاریخ مربوط میشود و ممکن است امروزه طرفدار نداشته باشد.
وی گفت: اگر فرصت داشتم نشان میدادم نوع قرارداد گرایی که مرحوم شهید بهشتی مسائل اجتماعی را به آن پیوند میدهد چه تفاوتی دارد با قراردادگرایی دیگران و این بحث را از منظر جهان بینی و نگاه معرفت شناسانه به انسان تحلیل می کردم. در منطق او امر تکوینی به یکسری امور تشریعی پیوند میخورد و این پیوند کاملاً وسیع است.
دکتر بهشتی ادامه داد: از این جهت میبینیم عدل و آزادی نه تنها در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه دست در دست هم میدهند و در کنار همدیگر هستند و باید با هم باشند. حقوق و حق معمولاً در روابط پنج گانهای که عرض کردم خودشان را نشان میدهد.
وی با اشاره به منطق جان رالز به عنوان یکی از مهمترین فیلسوف های سیاسی قرن بیستم درنظریهی عدالت به مثابه انصاف، گفت: زمانی که نظریهی عدالت به مثابه انصاف را نگاه میکنید تلاش رالز این است که بتواند نشان دهد آزادی و عدالت میتوانند در کنار هم قرار بگیرند. دوستانی که با این نظریه آشنا هستند میدانند به چه ترتیب این کار را انجام میدهد. این نکته از این لحاظ اهمیت دارد که امروزه به محض اینکه صحبت از عدالت خواهی میشود، فکر میکنیم کسانی که به دنبال عدالت خواهی هستند، حتماً بخاطر طرفداری از برابری اعتنایی به بحث آزادی ندارند یا اینکه اساساً مخالف آزادی هستند. در حالی که این گونه نیست و عدالت و آزادی بر اساس جایگاه انسان دست در دست هم داده است.
دکتر سید علیرضا بهشتی در ادامه نتیجه گرفت: مباحثی که در حوزهی عدالت اجتماعی مطرح میشود مباحثی نیستند که خارج از بحث آزادی مطرح باشند و در نظر گرفته شوند.
وی گفت: نکتهی مهم دیگر اینکه مرحوم شهید بهشتی در رابطه با انسان مسئله ای را مطرح میکند و آن اینکه عدالت را فقط متصل و در پیوند با مسائل اقتصادی نمی داند. در عین حال که این بخش اقتصادی را به عنوان یکی از عرصههای ضروری و عرصه هایی که با زندگی روزمرهی انسان رابطهی تنگاتنگ دارد مورد توجه قرار می دهد اما این گونه نیست که همه چیز را در حصار مسائل اقتصادی بخواهد منحصر بکند . در کتاب دیگری که از مرحوم شهید بهشتی بنیاد نشر آثار به نام «نظام اقتصادی و اسلام» منتشر کرد ایشان بحثی دربارهی روز کارگر با کارگران دارد. میخواهم با دیدگاههایی که امروزه داریم این را مقایسه کنیم. مرحوم شهید بهشتی دربارهی تشکلهای کارگری صحبت میکند و میگوید اصالت اصلی این تشکیلات تلاش اصیل و عملی برای ایجاد نظام اقتصادی و سیاسی بر پایهی معیارهای اسلام است. نظامی که در آن بازدهی سعی و تلاش هر انسانی در عین حفظ آزادی صرفاً متعلق به حقوقش است. اشکال و دشواری بزرگی مربوط به مسائل مربوط به زحمت کشان جامعه اینکه برای حفظ و مراقبت از اینکه دست رنج آنها بیهوده از بین نرود آزادی آنها هم باید حفظ شود
وی گفت: انچه آقای بهشتی به آن توجه میکند بحثی است که یک دهه بعد آمارتیاسن در بحثهای خود مطرح میکند. دوستانی که علاقمند هستند این مباحث را دنبال کنند میتوانند از این لحاظ هم در آثار شهید بهشتی مطالعه بفرمایند. مرحوم شهید بهشتی این دیدگاه خودش را در مباحث اقتصادی و ابعاد اقتصادی قانون اساسی هم آورده است. کتاب نظام اقتصادی در اسلام، سه جلسهی میزگرد تلویزیونی دارد که مرحوم شهید بهشتی دربارهی ابعاد اقتصادی قانون اساسی توضیح میدهد. من نمیخواهم به طور مفصّل وارد این بحث شوم. در دی ماه سال 98 در فصلنامهی فرهنگ اجتماعی هم من بحثی در مورد قانون اساسی و عدالت اجتماعی و حقوق انسان مطرح کرده ام که عمدتاً در آن از دیدگاههای شهید بهشتی استفاده کردم که دوستان میتوانند به آنجا هم مراجعه کنند.
دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: اما مسئلهی مهم اینکه معماران انقلاب در خصوص بسط عدالت اجتماعی و آزادی انسانها چه در شکل جمعی و فردی چنین دغدغهای داشتند چگونه شده که به این نقطه رسیدیم؟ آنها که چنین خواستی را داشتند. یک پاسخ دم دستی که معمولاً در بحثهای ژورنالیستی خیلی راحت پیدا میشود این است که کسانی که نظام جمهوری اسلامی را تأسیس کردند، خیالاتی داشتند و آرمانی فکر میکردند، واقع گرا نبودند. دنبال یوتوپیا بودند؛ آدمی که دنبال یوتوپیا باشد مجبور میشود ایدئولوژی را به کار بگیرد. صرف نظر از اینکه حتی در مورد کاربرد و مفهوم این ایدئولوژی اختلاف نظر بین همهی افراد هست و صرف نظر از اینکه بسیاری از منتقدین فراموش میکنند لیبرالیسم و سوسیالیسم یک ایدئولوژی سیاسی هستند و این که رالز هم بحث مفصّلی دارد که اساساً نمیتوانیم به جز تمسک به آرمان شهر گرایی واقع بینانه قدم به جلو برداریم وگرنه همهاش حفظ وضع موجود میشود. به تعبیری که مرحوم بهشتی دارد و میگوید انسان واقعیگرا نیست و تسلیم واقعیت نمیشود ولی واقع بین هست؛ اما مسئله اصلی این است که ما با یک واقعیت تاریخی مواجه هستیم. اندیشهای که کانون تفکر و گفتمان انقلاب اسلامی را شکل میداد. از اواسط دهه شصت و بعد از دههی 60 از تمام عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کنار گذاشته می شود و من تعجب میکنم از کسانی که تعجب می کنند که چرا ما در عرصهی عدالت اجتماعی موفق نبودیم. شما ابزارهای لازم را کنار گذاشتید. زمانی که ابزارهای لازم را کنار گذاشتهاید چگونه انتظار دارید به عدالت اجتماعی برسید؟ حاصل آن، این وضعیت اسفبار میشود.
وی گفت: بایستی ابزارها را عوض کرد، ریل گذاری عوض شود. در این امر بایستی تجدید نظرهای اساسی انجام دهیم اگر ادعا داریم امثال شهید بهشتی برای ما الگو بودند و میتوانیم از اندیشههای آنها استفاده کنیم. امام علی (ع) که ما او را مظهر عدل و عدالت میدانیم، میفرماید: «عدل و صدق با هم برادر هستند.» اکنون ما عدم شفافیت، پنهانکاریهای مکرر و متوالی مشاهده میکنیم.
به گزارش جماران در ادامه این نشست مجازی دکتر مومنی به تحلیل اندیشه های درباره عدالت و آزادی پرداخت و گفت: در این جلسه بر روی بنیانهای اندیشهای مربوط به عدالت و آزادی از دیدگاه شهید بهشتی تمرکز میکنیم و بعد کوشش خواهیم کرد دلالتهای آن را برای ایران امروز هم از موضع آسیب شناسی و بررسی چرایی شکلگیری بحرانهای کوچک و بزرگ و هم از موضع پیدا کردن راهکارهایی برای برون رفت از گرفتاری های امروز کشور مورد بررسی قرار خواهیم داد.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: برداشت ما این است که قرائت آیت الله شهید دکتر بهشتی دربارهی عدالت و آزادی در نحوهی ادارهی جامعه بیشترین قدرت توضیح دهندگی را برای شکلگیری بحرانهای کنونی دارد و میتوانیم انتظار داشته باشیم از طریق درک عالمانهی این مسائل امکان برون رفت کم هزینهتر و پردستاوردتری داشته باشیم.
دکتر فرشاد مومنی گفت: قسمت اول از عرایضم به یک امتیاز درخشان در اندیشهی شهید بهشتی برمیگردد و آن هم عبارت از پیوند نظام وار میان نظر و عمل در دیدگاه ایشان است. در جای دیگری به تفصیل در این باره صحبت کردم که از این زاویه در اسلوب روش شناختی شهید بهشتی ایشان با استناد به آیات مکرری در قرآن تصریح میکند انتظار خداوند از انسان مسلمان این است که به اندازهی وسع خود در جهت عینیت بخشی به جامعهی آرمانی مورد نظر خداوند تلاش کند. التزام روشمند به قابلیت عینیت بخشی آرمانها ایشان را از جنبهی روش شناختی وارد مداری از مجموعه دقتها و التزامهای نظری و عملی کرده که خارق العاده است.
وی گفت: یکی از چیزهایی که در اندیشهی شهید بهشتی به اعتبار این نکته مورد توجه قرار گرفته مسئلهی فرصت طلبی و سوء استفاده از آرمانها بویژه در ادیان ابراهیمی است. در یکی از اولین و مهمترین آثار مکتوبی که از آیت الله شهید دکتر بهشتی به یادگار مانده ایشان یکی از مهمترین فلسفههای بعثت انبیاء را مبارزه با تحریف به شمار میآورد. این دقت و ژرفکاوی چیزی است که واقعاً آقای بهشتی را در میان اندیشه ورزان علوم انسانی و اجتماعی متمایز میکند و جزو پیشگامان در این زمینه محسوب میشود. برای آنکه از جنبهی اندیشهای و عملی انسانهای مسلمان بتوانند مرزبندی کنند بین کسانی که صادقانه در جستجوی تحقق عدالت هستند باید روی کسانی که استفادهی ابزاری و فرصت طلبانه را برجسته می کنند زوم کرد.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: من از مجموعه مطالعاتی که در آثار ایشان داشتم توانستم یازده متغیر کنترلی استخراج کنم. یقیناً دوستانی که دقیقتر و جامع نگرتر هستند و در این زمینه کار جدّیتر میکنند حتماً میتوان تعداد متغیرهای کنترلی را افزایش داد. اما در همین حد یازده محوری که در آثار شهید بهشتی در این زمینه وجود دارد و به ما متر و معیاری میدهد که بتوانیم داعیههای عدالت خواهی را محک بزنیم. این معیارها میتواند در جهت فهم جاهایی که اشتباه صورت گرفته و هم در جهت بنا کردن بستر نهادی که میتواند مرتفع کنندهی این اشتباه باشد، کمک کار باشد.
وی گفت: در این زمینه سه کتاب از آثار ایشان هست که خیلی استثنائی و خارق العاده در این زمینه بحث کرده است. کتاب «بایدها و نبایدها از دیدگاه قرآن»؛ کتاب «حق و باطل از دیدگاه قرآن»؛ کتاب «پیامبری از نگاهی دیگر». یازده متغیر کنترلی که من احصاء کردم اینها هستند؛ البته من تفکیک و اولویت گذاری نکردم ولی در کار جدّیتر میتوان در این زمینه تمرکزی داشت.. اولین نکتهای که مطرح میکند و میگوید: «کسانی که صادقانه و عالمانه در جستجوی برپایی مناسبات عادلانه هستند باید به صورت بنیادی مخالفت نظری و عملی خود را با تلاشهایی که در زمینهی جمود و تعطیلی عقل صورت میگیرد نشان دهند. شرح و بسط و مطرح کردن مصداقهایی از کوششهایی که میخواهد کرکرهی عقل را پایین بکشد و مطیع پروری چشم و گوش بسته را به نام اسلام جایگزین کند خودش ماجرا دارد که من از آن میگذرم ولی واقعاً در دورهی آموزشی قابل اعتناء میتوان دربارهی اینها خیلی با مصداقهای روزآمد صحبت کرد.
دکتر فرشاد مومنی درباره دومین معیار یا متغیر کنترلی عدالت در اندیشه شهید بهشتی گفت: «فردی که در جستجوی عدالت اجتماعی هست باید موضع گیری بنیادی نسبت به مناسبات رانتی داشته باشد.» تعبیر ایشان اینکه میفرماید: «باور به عدالت در عمل باید نفی انتظار پاداش بدون عمل سنجیده شود. اگر در جامعهای کسانی پاداشهای غیر متعارف مستقل از تلاش و خلاقیت و شایستگی داشته باشند از نظر آقای بهشتی باید در فهم و نیّت و ادعاهایشان دربارهی عدالت خواهی تعبیر جدّی کرد.
وی گفت: نکتهی سومی که ایشان مطرح میکند مسئلهی پایبندی عملی به شایسته سالاری و تخصص محوری است. در صفحهی 81 کتاب «بایدها و نبایدها از نگاه قرآن» که دربارهی امر به معروف و نهی از منکر صحبت می کند ایشان در این زمینه بحثهای بسیار فوق العادهای دارد که از یکسو نشان میدهد تا چه ابعادی وقوف روش شناختی به نقص اطلاعات انسانها و نیز توزیع نامتقارن آن اطلاعات داشت و این پایبندی عملی به شایسته سالاری و تخصص محوری را بویژه برای عالمان دینی بسیار حیاتی از دیگران می داند. اگر بخواهیم در این زمینه به صورت عینی صحبت کنیم ماجراهای پرشماری طرح پیدا میکند.
وی ادامه داد: متغیر کنترلی چهارمی که داعیههای مربوط به عدالت را خواهی می سنجد چیزی است مسئلهی میزان میدان دادن به مشارکت فعال و مؤثر مردم در سرنوشت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آنها است. بحثهایی که در این زمینه او مطرح می کند به قدری ارزشمند است که باورم این است اگر نظام تصمیمگیری فقط این متغیر را جدّی بگیرد ما میتوانیم با یک دگرگونی بنیادی در سرنوشت جامعه روبرو باشیم. ایشان در این زمینه در تفسیر آیهی 25 سورهی حدید این عبارت را مطرح میفرماید؛ به لطافتهای این آیه دقت داشته باشید و از خودتان بپرسید چرا خداوند در قرآن نمیفرماید: «لیکون امر الناس بالقسط؟» بدین معنا کار مردم به صورت خود به خودی از روی عدل و داد صورت بگیرد. بحث از «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» مطرح میکند و شرح مبسوط در این زمینه ارائه کرد که خارق العاده است.
دکتر فرشاد مومنی گفت: متغیر کنترلی پنجم، در هم تنیدگی تمام عیار عدالت و آزادی است. ایشان از جنبهی اقتصادی در کتاب بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام و نقش آزادی در تربیت کودکان با جزئیات در زمینه صحبت کرد که اگر به نام عدالت، آزادی مردم دچار تنگنا شود این یک درک بسیار سطحی و نادرست و نامربوط به نظام باورهای اسلامی است. در کتاب حق و باطل باز مفصّل در این زمینه بحث کرد و گفت: «در هم تنیدگی بین مسئولیت پذیری و آزادی افراد وجود دارد کما اینکه یک در هم تنیدگی هم بین آزادی و اخلاق وجود دارد.» هر کدام از اینها را با جزئیات توضیح داد که اگر آزادی نباشد اخلاق و مسئولیت پذیری موضوعیت پیدا نمیکنند و طبیعتاً عدالت هم امکان پذیر نمیشود. بحثهای بسیار فوق العادهای در این زمینه مطرح می کند.
این صاحب نظر اقتصاد توسعه درباره متغیر هفتم سنجش عدالت در اندیشه شهید بهشتی گفت: متغیر هفتم تقدم مسئولیتهای حکومت نسبت به افراد است. در کتاب «پیامبری از نگاه دیگر» روی این مسئله بحث میکند که مناسبات عادلانه و آزادانه مهمترین پیش نیازهای امکان پذیری تحقق مقام خلیفه اللّهی برای انسانها است. من فقط میتوانم افسوس بخورم زمانی که به اندیشههای شهید بهشتی توجههای بایسته نمیشود جامعهی ما از چه ذخیرهی دانایی خارق العاده و راهگشایی دچار محرومیت میشود.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: عنصر هشتمی که ایشان در این زمینه مطرح کرد بحث زیر بنا بودن عدل اخلاقی برای امکان پذیر شدن و عینیت عدالت اجتماعی است. ایشان بحث بسیار مهمی در یک سخنرانی دارد که در سال 58 و 59 در مدرسهی شهید مطهری انجام داد که به مناسبت تولد امام زمان (عج) من توفیق حضور داشتم. در آنجا در این زمینه خیلی فوق العاده بحث کرد و توضیح داد. استنتاجهایی که بویژه از این متغیر کنترلی میشود خیلی قابل اعتناء است. از جنبهی معرفتی بحث ایشان این است که اگر عدل اخلاقی زیر بنا شود پس مسئلهی چگونگی عینیت بخشی عدالت هم مهم میشود و ما اجازه نداریم برای تحقق عدالت از هر ابزاری استفاده کنیم. مصداقهایی که دوستان عزیز آقایان دکتر محمدرضا و دکتر علیرضا بهشتی در این زمینه زدند میتواند به عنوان نمونههایی از ماجرا در نظر گرفته شود.
وی گفت: عنصر نهمی که در این زمینه ایشان مطرح کرد چیزی است که بالاترین سطح عظمت آثار متأخر متفکران و دانشمندان بزرگ توسعه مانند داگلاس نورث و دیگران به این نکته برمیگردد. ایشان میگویند: اگر جامعهای میخواهد اعتلاء پیدا کند باید مناسبات و نظم اجتماعیاش ضابطه محور باشد. به تعبیری که داگلاس نورث مطرح میکند باید غیر قائم به شخص باشد. آقای بهشتی در این زمینه در آثار خود و بویژه در کتابی که دربارهی روحانیت و رهبری دارد نکتههای بسیار بدیعی را لااقل نزدیک پنجاه سال زودتر از داگلاس نورث مطرح کرد. در آنجا ایشان این پرسش را مطرح میکند که چرا پیروان دین اسلام مانند سایر ادیان ابراهیمی به نام پیامبرشان شناخته نمیشوند؟ در آنجا ایشان تصریح میکند نگاهی که اسلام در آینهی قرآن به نظم اجتماعی غیر قائم به شخص دارد این را حتی تا خود پیغمبر هم تعمیم میدهد. بدین معنا حتی خود پیغمبر هم نباید حجابی باشد برای اینکه ضابطهها تحت الشعاع خواستهها و امیال اشخاص دربیاید.
وی گفت: دوستان ملاحظه میفرمایند داگلاس نورث فقط برای اینکه این مسئله را با همکارهای خود توضیح دهد با بررسی ده هزار سال تاریخ مکتوب بشری و در مجموعهی دو جلدی نزدیک به هزار صفحهای کل کتاب را فقط به این معیار معطوف کرده که نکتهی قابل اعتنائی است.
دکتر مومنی ادامه داد: عنصر دهمی که شهید بهشتی در این زمینه مطرح فرمود مطرح کردن تعدادی دگم هست. آن گونه که خودش مفهوم دگم تعریف میکند دگم ها آنچه هستند که حکومتی که به نام دین اسلام و برای برپایی عدالت اجتماعی شکل میگیرد تحت هیچ شرایط و هیچ توجیهای سراغ این امور نرود و حقوق را مخدوش نکند. در مجموعهی آثار ایشان که نگاه کردم توانستم پنج دگم را شناسایی کنم که مانند اصول موضوعه در اندیشهی اسلامی برای تحقق مناسبات عادلانه از دیدگاه شهید بهشتی غیر قابل انعطاف است.
وی گفت: نخستین آن ها آزادی انتقاد از رهبران است. شماره دوم منع شکنجه است. اینها تحت هیچ عنوان توجیه پذیر نیستند. عنصر سوم منع اعمال مجازات قبل از اینکه اقدام یا عملی صورت گرفته باشد است. عنصر چهارم مسئلهی منع محاکمهی غیر علنی در جاهایی است که درباره امنیت ملّی اتهامی مطرح می شود یا به تعبیر امروز به جرم سیاسی مربوط میشود. عنصر پنجم مسئلهی خرد جمعی است. ایشان منع کرد که خرد فردی مبنا و معیار برای ادارهی جامعه باشد. دوستان ملاحظه میفرمایند ورود در هر کدام از این جزئیات چه نکتههای استثنائی و خارق العادهای به بار می آورد.
دکتر فرشاد مومنی درباره عنصر یازدهم سنجش عدالت گفت: ایشان به شکل بدیعی در کتاب «بایدها و نبایدها» عنصر برنامه محوری را مطرح می کند و میفرماید: «بر پایهی سر پردهی عقل برنامه میخواهد. در مسئلهی ادارهی جامعه این خود یک رشتهی علمی است. برنامهای که بخواهد چنین آرمانی را محقق کند باید واجد چه مقدمات، بسترسازیها، زیربناها و اولویتهایی باشد که من فقط به عناوین بسنده میکنم. بعد از متغیرهای کنترلی آن چیزی که در آثار شهید بهشتی مورد تأکید قرار می گیرد مسئلهی پیوند عدالت و مناسبات عادلانه بر مبارزهی قاطع و فراگیر با مسئلهی ربا است. و من ادعا میکنم حکومتگران گرامی ما اگر فقط از این زاویه در ساحت اقتصادی ورود کنند و بخواهند اصل مسلّم اسلامی را به طور جدّی رعایت کنند حتی در یک افق میان مدّت بیش از 50 درصد مشکلات اقتصادی ما حل و فصل میشود
وی گفت: من مطمئن هستم که مسئولان کلیدی کشور به اندازهی کافی پشتیبانی کارشناسی نشدهاند و اطلاع ندارند آنچه در سیاستهای پولی، مالی، تجاری، نرخ ارز، سیاستهای صنعتی و از این قبیل ایران جریان دارد چگونه به طور نظام وار به مناسبات ربوی در اقتصاد سیاسی ایران دامن میزند. در بحثهای دیگر من توضیح دادم میتوان بیش از 50 درصد ناهنجاریهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران را از خطاهایی که در این زاویه جامعه دچار هست حل و فصل کرد. فقط برای اینکه دوستان تصوّری داشته باشند که ما دربارهی چه پدیدهای صحبت میکنیم مطالعهها و محاسبههای ما نشان دهندهی این است که میزان پاداشی که به صورت تضمین شده به بازار رسمی پول در ایران پرداخته میشود در سال 1398 از مرز 16 درصد تولید ناخالص داخلی عبور کرده است. این بدین معنا است که میزان سود تضمین شدهای که به شدت شبههی ربا دربارهی آن موضوعیت دارد فقط در بازار رسمی پول، چقدر بزرگ است و البته بازار نزول خوری که اندازهاش ماجرا دارد و باید به صورت مستقل دربارهاش صحبت کرد. سهم بخش رسمی از سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص داخلی بالاتر است و هم سهم آن از بخش صنعت بسیار بالاتر است.
دکتر فرشاد مومنی ادامه داد: اینکه من عرض کردم به صورت سیستمی ساختار نهادی ما به سمت تشویق مناسبات ربوی سوگیری کرده یک وجه بسیار حیاتی آن اینکه برآوردهایی داریم که بعضی از دوستان اندیشه ورز روی آن کار کردهاند و همهی مستندات آن متکی به دادههای رسمی بانک مرکزی است نشان میدهد ساختار نهادی سیستم را به گونهای پاداش میدهد که افراد ترجیح دادند کسب و کارهای مولّد را متوقف کنند و آن را به صورت سپرده داخل بانکها بگذارند. نتیجهی ماجرا این شده که سهم سپردههای سرمایهگذاری مدت دار از کل نقدینگی ما به حول و حوش 90 درصد رسیده که این میزان میدان دادن به کار نکردن، ریسک نکردن و بهره مند شدن در تاریخ اقتصادی جهان بیسابقه است.
وی گفت: برای اینکه دوستان با طول و عرض این مسئله آشنایی پیدا کنند محاسبههایی داریم که نشان میدهند تا تابستان سال 1399 (سه ماه دیگر) اندازهی سپردههای سرمایهگذاری مدت دار بانکی از مرز دو هزار هزار میلیارد تومان عبور خواهد کرد. زمانی که این گونه میشود با استانداردهای کنونی پرداخت نرخ بهره یا سود به آنها، سود ماهانهای که به این سپردهها تعلق میگیرد به حدود سی هزار میلیارد تومان در ماه میرسد. اندازهی این تقریباً روزی هزار میلیارد تومان به صورت تضمین شده و معاف از مالیات به پول سود داده میشود. این رقم تقریباً به کل بودجهی عمومی دولت در سال 1399 بسیار نزدیک است. مسئولان گرامی برای اینکه بدانند خودمان به دست خودمان با ندانم کاریها و غفلت از موازین عدالت چه به سر جامعه و مشروعیت نظام میآوریم باید توجه داشته باشند سود ماهانهی حدود سی هزار تومان بدین معنا است که گویی به سی میلیون نفر ماهانه یک میلیون تومان پرداخت کنید. اگر این قضیه بخواهد متوقف شود یا با هر درصدی روی آن مالیات گذاشته شود ببینید چه اوضاع و احوالی میشود و چه گره گشاییهایی از تنگنای وحشتناک کسری مالی دولت خواهد کرد.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: اکنون با کمال تأسف دولت برای اینکه کسری مالی خودش را بپوشاند به سمت کارهایی میرود که فضا را ناامن میکند و ثبات اقتصاد کلان را تهدید میکند و فشار را بر فرودستان و تولیدکنندگان افزایش میدهد و فساد و نابرابری و بیعدالتی را گسترش میدهد. ما بررسی کردیم و متوجه شدیم مسئلهی این میزان سروری و آقایی پول در اقتصاد ایران فقط این نیست که نابرابری در درآمد و ثروت را به طرز فاجعه آمیزی افزایش میدهد. مطالعههای ما نشان میدهند در شرایط کنونی هیچ عنصری به اندازهی مناسبات با شبههی ربا قدرت توضیح دهندگی نابرابریهای وحشتناک منطقهای را هم ندارد به دلیل اینکه ما با یک تمرکز خیلی وحشتناک در اینجا روبرو هستیم به گونهای که دادههای رسمی میگویند بیش از 80 درصد کل سپردهها متعلق به 2.5 درصد سپرده گذارها است. بدین معنا یک وضعیت بسیار نابسامان از نظر نابرابری وجود دارد که در جای خود میتوان با جزئیات نشان داد چه چشم اندازی برای کشور فراهم میکند. وجوه مختلف نابرابریهای مشروعیت سوز و ثبات زدایی که فقط در بازار پول ایران وجود دارد از هر زاویهای که نگاه کنید تکان دهنده است و نشان میدهد قدرت اندیشهی عدالت چه بر سر ما آورده است.
وی گفت: دادههای رسمی بانک مرکزی میگویند طی سه دههی گذشته بیش از 90 درصد تسهیلات سیستم بانکی منحصراً به دهک ثروتمندترین افراد جامعه رسیده که اندازهی جمعیتی آنها کمتر از 6 درصد کل جمعیت است. این در حالی هست که در همین دورهی زمانی حدود 50 درصد از خانوارهای ایران نتوانستهاند از هیچ نوع تسهیلاتی استفاده کنند. اینها مثالهای روشنی هستند و من عرض کردم دلالتهای اینکه ما از اندیشههای شهید بهشتی فاصله گرفتهایم به این روز افتادهایم را می توان به شکل متناسب هم در ساخت سیاسی، و هم در مناسبات اجتماعی توضیح داد و هم بویژه در انحطاط خطرناک و فاجعه آمیزی که در حیطهی اقتصادی وجود دارد.
دکتر مومنی ادامه داد: از این زاویه در قسمت پایانی عرایضم میخواهم این نکته را برجسته کنم زمانی که دربارهی اندیشههای شهید بهشتی جفا کردهایم و آن را به حاشیه نشاندهایم هم کفران نعمت کردیم و هم از زاویهی قرائتهایی از اسلام که به ملاحظات معطوف به عدالت اجتماعی و آزادی توجه دارند؛ به صورت نظام وار و روشمند توجه نداشتهایم و بنابراین چنین اوضاع و احوالی پیدا کردهایم.
وی در ادامه از مخاطبان تقاضا کرد: وجه امید بخش این قضیه را در نظر بگیرند که اگر واقعاً ارادهای و اهتمامی و صداقتی وجود داشته باشد که ما به همان اصول و موازینی که نقش تأسیسی برای جمهوری اسلامی داشتهاند بازگردیم برون رفت از چالشها، بحرانها و گرفتاریها به هیچ وجه ناممکن نیست.
وی گفت: نکتهی حیاتی از منظر مدیریت توسعه این است که مسئولان گرامی باید توجه داشته باشند که هر یک لحظه تأخیر در این زمینه میتواند هزینه فرصت بسیار سنگین و بعضاً به صورت احتمالی غیر قابل جبران به همراه داشته باشد.
این صاحب نظر توسعه ادامه داد: در پایان عرایضم سلام و ارادت خودم را به روح بلند شهید بهشتی تقدیم میکنم و همهی شهدای ارجمندی که به همراه ایشان به فوز عظیم نائل شدند. من میخواهم تقاضا کنم از همهی کسانی که دل در گروی اسلام و ایران و توسعه یافتن عادلانهی ایران دارند، برگردند و یک بازگشت نظام وار به اندیشههای شهید بهشتی را مطالبه کنند تا انشاء الله چشم اندازهای بسیار امید بخشی در این زمینه داشته باشیم. خدا آقای بهشتی را رحمت کند که با این اسلوب و نگرشی که داشت مکرر در آثار میفرماید: «ماجرای دعوت به اسلام از طریق موعظه دستاورد ندارد. بهترین تبلیغ برای یک نظام مبتنی بر اسلام از عمل به مسلّماتی است که در قرآن بر محور آزادی وجود دارد.»
در ادامه دکتر سید محمدرضا بهشتی دیگر سخنران نشست مجازی «عدالت و آزادی در اندیشه شهید بهشتی و دلالت های آن برای برون رفت از بحران های کنونی کشور» گفت: هرگاه که صحبت از مفهوم عدالت میشود و میخواهد شکل انضمامی و ملموس خودش را در شکل قانون گذاری و اجرا پیدا کند، اگر یک نگاه همه جانبه نداشته باشیم ممکن است در یک حوزهای با فهمی از عدالت به سمتی حرکت کنیم که بعدها متوجه شویم از اینجا که حرکت کردیم چه مسائلی نادیده گرفته شد.
وی گفت: یکی از کاستیهایی که در حال حاضر به خوبی به چشم میخورد این است که یک پراکندگی و پریشانی را ملاحظه میکنیم در اندیشههایی که منجر به ریل گذاری برای جهت دهی به زندگی فردی و انسانها مطرح میشود و به شکل قانون درمیآید. گذشته از اینکه قانون گذاری باید چه ویژگیها و نسبتی با عدالت داشته باشد؟ نحوهی اجرا و مواجههی عملی با آن چگونه هست؟ مجری قانون چه کسانی هست؟ چه نسبی با عدالت دارد؟ بر فرض اینکه همهاش همخوان شد متوجه میشویم با حوزههای دیگری همخوانی ندارد.
وی گفت: تصمیمی، فکری، ریل گذاری در یک جا انجام میگیرد بعد میبینیم در حوزهی دیگری چه مسائلی را به بار میآورد که اصلاً پیشبینی نکرده بودیم. بعدها متوجه می شویم تصمیم در اینجا چه پیامدهای عجیب و غریب در جاهای دیگری به همراه دارد. متأسفانه به دلیل اینکه فکر انسجام یافته نیست حتی امکان ارزیابی پیامدها، بازخورد و تصحیح را از ما میگیرد. زمانی که فکر نظام یافته نیست امکان فراهم نمیشود تا بدانیم از کجا بود که ما دچار یکسو نگری، یک جانبه نگری، کوچک بینی، افق را کوتاه دیدن و امثال آن شده ایم. به یکباره میبینیم ده سال، بیست سال، یک نسل، دو نسل را دچار مشکل کردیم و بعد ناگهان میبینیم چه نقصان هایی بروز کرد.
دکتر سید محمدرضا بهشتی با گرامی داشت یاد همهی شهدای گران قدر انقلاب و مرحوم آیت الله شهید دکتر بهشتی و یاران ایشان که در فاجعهی هفتم تیر شهادت رسیدند، گفت: از مؤسسهی مطالعات دین و اقتصاد تشکر میکنم که در این سالها به مناسبت سالگرد شهادت مرحوم شهید آیت الله بهشتی، برنامهی مستقلی را حول اندیشههای ایشان برگزار می کند. به این مناسبت چهرههای متعددی دعوت شدند و از جایگاههای گوناگونی به این مسئله پرداختند. به جا بود که امسال هم میتوانستیم از اندیشمندان دیگری استفاده کنیم و با همان سبک و سیاقی که هر ساله داشتیم، بتوانیم دریچههای دیگری را به اندیشهها و عمل مرحوم آیت الله دکتر بهشتی باز کنیم و بهرههایی از آن جهت بگیریم. اما شرایط ویژهی امسال باعث شد ما هم از جلسهی حضوری محروم شویم و خودمان را به این شرایط وفق دهیم.
وی موضوع بحث خویش را جایگاه و گسترهی عدالت در اندیشهی آیت الله دکتر بهشتی دانست و گفت: میخواهم در اشارهای به ابعاد نظری این بحث، درباره پایهها و مبانی ای که عدالت در اندیشه اسلامی دارد تا جایی که مقدور باشد اکتشافاتی داشته باشم.
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: زمانی که به چهرهها چه در سطح اندیشهی جهانی و چه در سطح اندیشهی جامعهی خودمان مراجعه میکنیم، معمولاً دو دسته از افراد را مورد بحث قرار میدهیم. یک دسته از افراد کسانی هستند که برجستگی شان در حیطهی نظری است. اینها چهرهها و پژوهشگران خوب، ژرف اندیش هستند و تحقیقات هوشمندانه دارند و اهل تتبع هستند. صاحب سخن یا صاحب قلم هستند و فرآوردههای نظری خودشان را به فرهنگ جامعه عرضه کردند و به دلیل اندیشهشان است که مورد توجه قرار گرفته و برجستگی پیدا کردند. از سوی دیگر چهرههای دیگری هستند که باز در سطح جامعه و جهانی تأثیرگذار بودند و برجستگی اینها به عمل و تواناییهایی است که در عمل داشتند. توانمندیهایی در جهت نحوهی تحقق اندیشهها داشتند. توان مدیریتی، کارکردی، تقسیم کار، گرفتن بازخورد و ارزیابی کار، توان تصحیح در مسیر دارند که موجب شده موفقهایی داشته باشند و این موفقیتها در تاریخ و فرهنگ یک جامعه بازتاب پیدا کند. معدود کسانی هستند که جمع بین این دو ویژگی را داشتند. مرحوم آیت الله دکتر بهشتی از جمله این افراد هست که در عرصهی نظری و عملی با موفقیت های برجسته ای از جانب او روبرو هستیم.
دکتر سید محمدرضا بهشتی ادامه داد: از میان کسانی که در عرصهی نظری مشغول هستند با دو دسته اندیشه روبرو هستیم؛ اندیشههایی که توانمندی نظری آنها در یک و چند حوزه است و در تمرکز بر روی موضوعات یا مفاهیمی خودشان را نشان دادهاند و به شکل یک اندیشه یا گوشهای از یک اندیشه آشکار شده اند. با این حال پیوستگی میان اندیشهها و مفاهیم آنها را کمتر ملاحظه میکنیم. چه بسا اندیشهی بعضی از افراد در گوشهای با توان نظری، دقت نظرها، کوشش برای عمق یابیهای خوبی روبرو هستیم، ولی زمانی که این را در کنار سایر اندیشههای یک فرد میگذاریم متوجه میشویم با پیوستگی روبرو نیستیم، گسستها را ملاحظه میکنیم. گاهی اوقات ممکن است حتی در اندیشهی یک فرد به تعارضهایی برخورد کنیم که قابل جمع کردن با همدیگر نباشند. یکی از ویژگیهای مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی این است که زمانی که اندیشهی ایشان را بررسی میکنیم متوجه میشویم در آن یک پیوستگی ملاحظه میشود. از هر گوشه وارد میشویم میتوانیم به گوشهی دیگر منتقل شویم و میبینیم در اینجا گسست نیست، ذهن لوازم اندیشهی خودش را دارد و توانسته است در پیوند برقرار کردن بین مفهومی که بر آن متمرکز شده با مفهوم دیگر یک همخوانی و سازگاری ایجاد کند. به اصطلاح گفته میشود ما با یک منظومهی فکری روبرو هستیم.
وی گفت: البته اصلاً من وارد بحث منظومهی فکری و نظام فکری نمیشوم، به دلیل اینکه در این جا مباحث بسیار جالبی وجود دارد که چه نوع اندیشهای را اندیشهی نظام مند میبینیم؟ و آیا اندیشه حتماً باید شکل نظام داشته باشد؟ یا ممکن است جایگزینهایی برای نظام هم وجود داشته باشد. این یک بحث بسیار جالب است و از حیطهی ما بیرون است. اما به نظر میرسد در اینجا ما با منظومه فکری آیت الله شهید دکتر بهشتی روبرو هستیم.
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: مفهوم عدالت و عدل در میان مفاهیمی که ایشان پرداخته به نظر میرسد از مفاهیم پایه است و نقش محوری ای ایفاء کرده است. زمانی که سخن از عدالت به میان میآوریم در درجهی اول آنچه به ذهن مخاطب متبادر میشود عدالت در مناسبات اجتماعی هست و روابط بین انسانی است. مسئلهی عدل و عدالت در روابط انسانی خیلی اهیمت دارد. شاید ازجمله جاهایی باشد که خیلی زود با آن برخورد میکنیم. من میخواهم عرض کنم مفاهیمی مفاهیم پایه میشوند که بروز و ظهور آنها بخصوص در عرصهی زندگی نقش بالا و تعیین کننده ای ایفاء میکنند. پس بحث از عدالت یک بحث انتزاعی نیست و به دلیل انضمامی بودن و گره خوردن با شئون مختلف زندگی اتفاقاً اهمیت و حساسیت بالایی پیدا میکند.
دکتر سید محمدرضا بهشتی ادامه داد: هر فکر و اندیشهای در این حوزه تأثیرگذار است نه فقط بر قلمرو دانش و نظر بلکه عملاً به زندگی ورود پیدا می کند، به نحو ملموس به زندگی اشخاص ربط پیدا میکند و از این جهت دربارهی بعضی از مفاهیم مثل عدالت، آزادی یک حساسیتهای خاصی وجود دارد به دلیل اینکه پیامدهای آن در زندگی عملی بسیار جدی است. چیزی نیست که فکر اهل نظر آن را بفهمند، همهی کسانی که وارد مناسبات انسانی و زندگی انضمامی انسانی میشوند، به درکی از آن دست می یابند و با گوشهای از این مسئله تماس پیدا میکنند.
وی گفت: مفهوم عدالت در اندیشهی آیت الله شهید دکتر بهشتی گسترهای دارد که البته برآمده از آموزههای اسلامی ما هست. ایشان به دلیل اینکه دغدغه نخست ایشان اندیشیدن درباره آموزههای اسلامی است و البته از طرق مختلف به این آموزهها روی میآورد و تلاش میکند از آن فهمی داشته باشد. به تناسب گسترهای که آموزههای اسلامی درباره مفهوم عدالت دارد این مفهوم نزد مرحوم شهید آیت الله بهشتی هم از دایرهی بسیار وسیعی برخوردار می شود. به همین دلیل عرض کردم از جمله مفاهیم پایه هست.
استاد فلسفه دانشگاه تهران در تشریح مفهوم عدالت در اندیشه شهید بهشتی گفت: نخست این که در مورد مفهوم عدالت بلافاصله مواجه میشویم با اینکه این مفهوم فراتر از روابط بین انسانی است و مفهومی است که بنیان هستی شناختی دارد. در عرصهی هستی شناسی میدانیم که با یک دایرهی به هم پیوستهی میان سه مفهوم کلیدی خدا، جهان و انسان مواجه هستیم؛ یک مثلث است. سه رأس مثلث و این سه مفهوم قلمروهایی هستند که کاملاً به هم گره خوردهاند و هر دگرگونی در گوشههای این مثلث اتفاق بیفتد بلافاصله تأثیر خود را روی دو گوشهی دیگر خواهد گذاشت. هر بحث و کاوشی در خصوص یکی از این مفاهیم انجام دادیم، بلافاصله بازتاب آن روی دو مفهوم دیگر خودش را آشکار میکند. به دلیل اینکه این، بحثی هستی شناسانه است.
وی گفت: مفهوم عدالت نزد مرحوم شهید آیت الله بهشتی هم حیثیت هستی شناسانه دارد و هم برآمده از آموزههای اسلامی است. به دلیل اینکه عدالت مفهومی هستی شناسانه است در خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی بحث عدالت مطرح است. و بعد در روابطی که انسان با خدا دارد، رابطهی انسان با جهان و رابطهی خدا با جهان، در هر سه اضلاع این مثلث، مفهوم عدالت حضور دارد. پس عدالت یکی از مفاهیمی است که از هر دریچهای که وارد شویم ناگزیر خواهیم شد به مفاهیم دیگری که مرتبط با آن هست منتقل شویم.
دکتر بهشتی با تأکید بر اهمیت روش و رویکردهای روش شناختی در بررسی هر مفهوم گفت: با هر مفهومی که میخواهید مواجه شوید خود به خود بلافاصله با مفاهیم مکمل و متضاد و متناقض به فهم آن مدد میرسانند. بدین معنا نه فقط به نحو ایجابی تلاش میکنیم مفهومی مثل عدالت را روشن کنیم بلکه اگر بخواهیم دایرهی بحث را با زوایایی که دارد مشخص کنیم علی القاعده باید به مفهوم متضاد، متناقص و مکمل عدالت بپردازیم تا بتوانیم یک دید کلی داشته باشیم. ما نمیتوانیم همهی این عرصه را در این فرصت بپماییم ولی میخواهم عرض کنم اگر کسی بخواهد نه فقط در مورد مرحوم شهید آیت الله بهشتی بلکه در مورد هر اندیشهای به بحث بپردازد این نحوهی ورود ضروری است.
وی گفت: گذشته از این اگر در اندیشهی فردی تحول و تطوّر هم پیدا شده باشد به این بررسی مربوط میشود. در نسبتها هست که تحول و تطوّر میتواند خودش را آشکار کند و این بحثی در تاریخ تطوّر مفاهیم هست که باز سریع از آن میگذرم. اما دایرهی بحث درباره عدالت چنین دایرهای است. با تکیه بر آموزههای دینی و اسلامی هم معمولاً زمانی که در قلمروهای مختلف حرف از عدالت میشود، این مفهوم به زندگی انسانی از بدو تولد تا مرگ مربوط میشود. اما اینجا باز با تکیه بر مبانی اندیشهی اسلامی با یک گسترهی دیگری روبرو هستیم، بدین معنا که درباره هستی انسانی حتی پیش از تولد سخن از عدالت گفته می شود و در طول زندگی مسیری که انسان طی میکند و حتی پس از مرگ با این مفهوم مواجه است. بنابراین دایرهی مفهوم عدالت از دایرهای که معمولاً در نظریههای مربوط به عدالت سخن گفته میشود به لحاظ برد و دامنهای که دارد خیلی گستردهتر است.
دکتر سید محمدرضا بهشتی گفت: در آثارباقی مانده از مبانی آیت الله شهید دکتر بهشتی به هر سه حیطه پرداخته شده و این گونه نیست فقط یک برش و مقطع مثلا مقطع تولد تا مرگ را که معمولاً مفاهیمی مثل عدالت در دایرهی آن مطرح میشود مورد توجه قرار دهد. همان گونه که عرض کردم چون این مفهوم یک بنیان هستی شناختی پیدا کرده؛ در هر مقطعی که با هستی روبرو باشیم با یک چنین پدیدهای روبرو هستیم.
وی با اشاره به اینکه مفهوم عدالت از دیرباز و آغاز پیدایش بشر بخصوص از هنگامی که مسئلهی زندگی جمعی مطرح شده شاید در همهی فرهنگها وجود داشته است، گفت: بنابراین این مفهوم چیزی نیست که اگر بگوییم به عدالت می پردازیم خودمان را در دایرهی فرهنگ خاص محصور می کنیم و این بحثی است که در بستر و حوزهی های فرهنگی مختلف مطرح شده است. همیشهی اندیشهی بشر را به خودش مشغول داشته و نه فقط فکر بشر بلکه باورهای بشر را به خود مشغول داشته است. به همین دلیل است که میبینیم از دیرباز مفهوم عدالت مطرح بوده و تا امروز همچنان مطرح است.
وی ادامه داد یکی از مسائل جدّی امروز دوباره طرح مسئلهی عدالت است در حالی که به نظر میرسد به لحاظ نظری سدهها پشت سر داریم که دربارهی عدالت سخن گفته شده است و آیا ضرورت دارد دوباره به آن بپردازیم؟ رویدادهای در حال دگرگونی سریعی که با آن مواجه می شویم بسیار جالب هستند و دوباره اندیشهها به سمت مفهوم عدالت رفته است و این مفهوم از سطح اندیشه ورزان نظری فراتر رفته و به افکار عمومی نزدیک شده و بسیار هم با حرارت و التهاب همراه هست. من عرض کردم این مفهوم از دیرباز متعلق اندیشهها و باورها بوده است. حتی در باورهایی فراتر از ادیان شناخته شدهای که معمولاً ممکن است با آنها به نحوی آشنا شده باشیم و بخصوص ادیان ابراهیمی که بیشتر با آنها آشنا هستیم. من یک تحقیق بسیار جالبی در باب بحث عدالت در اسطورهی یونان باستان دیدم که فوق العاده بود. سپس میبینیم با فاصلهی سه هزار سال با نوعی از مواجهه با مسئلهی عدالت روبرو هستیم که ظرایفی در آن هست برخلاف آنچه افراد فکر میکنند.
دکتر بهشتی گفت: اسطوره مربوط به دوران ساده اندیشی بشر بوده و بعد از اینکه بشر نگاه سه مرحلهی اگست کانتی، تأثرگرایانه و پوزیتویستی که دوران آغازین و کودکی، دوران میانسالی و بلوغ به اسطوره و دین نسبت میدهند و دومی را به فلسفه و تعلق نسبت میدهد و سومی را به علم نسبت میدهند. بر خلاف شاکله و شمای سه گانهای که در اندیشه پوزیتویستی ملاحظه میکنیم به نظر میرسد دوران کودکی باید خیلی مفاهیم ساده بوده باشند بالأخره بچه مگر چگونه دربارهی جهان فکر میکند؟ زمانی که وارد فضای اسطوره میشویم میبینیم اصلاً این گونه نیست گاهی وقتها چنان دریافتها و تجربهی زیستی عمیقی در آن مشاهده میشود که نگاه میکنیم بعد از سه هزار سال همچنان با نقل و مورد بررسی قرار گرفتن از زوایای دیگر تأثیرگذار است و تأثیر خودش را نشان میدهد.
دکتر سید محمدرضا بهشتی ادامه داد: در یونان باستان نماد عدالت است که در آنجا الهه است و این الهه فرزند زئوس و تیمیس هست. دو خواهر دیگر دارد دی کی و اوینومیا دارد و خواهر دیگرش هم که صلح است. جالب است عدالت و صلح فرزندان زئوس و از همسرش تیمیس هستند. بعد هم میبینید چه نسبتی دارند. اینها یک شاخه هستند و دوباره یکی دیگر از این پدر و مادر دایرهای هست که در آن هر کدام از نیروهای هستی خودشان را بروز میدهند که آنجا در چهرهی خدایان بروز میکند و این با هم مرزهایی دارند و اگر از مرزها تخطی کنند صلح و آشتی در سطح جهان حاصل نمیشود.
دکتر محمدرضا بهشتی گفت: در اسلام و ادیان ابراهیمی با هر سه این مسائل روبرو هستیم. داستان بر سر عدل الهی مطرح میشود و در حیطهی الوهیت مسئلهی عدل و تئودیسه مطرح میشود. تئودیسه از تئوس به معنای خدا و دیکه به معنای عدل الهی است. داستان تئودیسه در دین ابراهیمی مهم هست. نسبت به آنچه که ممکن است در سنت خودمان آشنا باشیم دامنهی بحث از تئودیسه بسیار فراتر رفته است. سال پیش در خارج از ایران که در مدرسهی تابستانی شرکت کردم در آنجا اندیشمندان مسیحی هم حضور داشتند زمانی که سخن از تئودیسه به میان آوردند خیلی جالب بود که ما با مفاهیم و نکاتی در عرصهای مواجه میشویم که برای ما بیسابقه است و معلوم میشود هر کدام از اینها چه تطوّراتی طی کردهاند که برای ما دنبال کردن آن مهم است.
وی گفت: در عالم اسلامی بحث عدالت و عدل در سدههای دوم و سوم به یکی از مباحث مهم در کلام اسلامی تبدیل شد به نحوی که نحلههای مختلفی شکل گرفت. در اینجا ما بخصوص با مواجههی کسانی روبرو هستیم که وجه متن گرایانه و ایمان باورانهی آن ها غلبه داشت و نوع نگاهشان به جهان و رابطهی انسان و خدا، انسان با جهان را شکل میداد و وجه تعقلی در آنها درجهی دوم محسوب میشود و اگر اندیشهی تعقلی هست در ذیل این مسئله تعریف میشود. اگر تعارضی پیش بیاید به سمت وجه اول گرایش پیدا میکنند. اینها به اشاعره شهرت دارند. در مقابل با نگاه دیگری روبرو هستیم که گرایش تعقلی آن ها بالاتر است حتی تا آنجا که دین را در چهارچوب در اندیشهی عقلی می پذیرند. این دسته در ذیل عنوان معتزله مطرح می شوند. حتی در این جهت معتزلهی افراطی داریم که اصلاً بیرون از دایرهی تعقل چیزی را مورد پذیرش قرار نمیدهند و بعد به گونهای خاص در امامیه با داستان منزلت و وجه تعادلی میان آنچه از ناحیهی وحی فهمیده و دریافت میشود و عقل انسانی و سازگاری آن دو مواجه می شویم.
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: میخواهم اشاره کنم بخشی از معتزله و امامیه شهرت پیدا میکنند که اینها عدلیه هستند. بنابراین عدل مسئلهای است که سابقهی دینی قابل ملاحظهای را در سنت کلامی دارد و بعد تأثیر خود را با ورود به مباحث کلامی در عرصهی فلسفه باقی گذاشته است. در امامیه به گونهای اهمیت پیدا میکند که به عنوان یکی از اصول اعتقادی پنج گانه داستان عدل مطرح میشود. ممکن است بپرسیم در کنار توحید، نبوّت، معاد عدل چه جایگاهی دارد که در این سطح به عنوان یک اصل مطرح شود. همان گونه که اشاره کردم مفهوم عدالت یک مفهوم جهان شناسانه است. کل جهان مبتنی بر عدل و عدالت است. اگر در عرصهی انسانی چه در خصوص فرد انسانی و چه در روابط بین انسانی با عدالت روبرو میشویم به عنوان جزئی از یک نظام کلی جهان نگاه میشود.
دکتر سید محمدرضا بهشتی ادامه داد: این طرز نگاه ممکن است خیلی متفاوت باشد با آنچه که در جاهایی در خصوص نظریههای مربوط با عدالت با آن روبرو میشویم. در کل جهان عدل و عدالت حکم میکند. چنین نگرشی چه نسبتی برقرار میکند با ساحت الوهیت، جهان و انسان. آیا با سه حوزهی کاملاً جدا از همدیگر روبرو هستیم یا همان گونه که اشاره کردیم هر دگرگونی که در هر کدام از فهمها در ساحتهای مختلف داشته باشیم بلافاصله تأثیر خودش را روی ساحت دیگر میگذارد.
دکتر بهشتی گفت: در مناسبات انسانی وارد عرصهی حقوقی، سیاسی، اقتصادی میشویم و باید همهی اینها را در پرتوی نگاه هستی شناسانه، جهان شناسانه، انسان شناسانه نگاه کنیم. فضیلت انسانی و بلکه برترین فضیلت انسانی ذیل عنوان عدالت و بخصوص در عرصهی اخلاق با آن مواجه هستیم. جالب است در زمینهی مناسبات میان انسانها با همدیگر اگر بخواهیم بین این حوزهها یک ترتب قائل شویم که همه به هم گره خوردهاند و در این نگرش دست در دست همدیگر دارند. انگار ما با یک اولویتی در عرصه و حوزهی اخلاق روبرو هستیم و عدالت در عرصهی اخلاق انگار یک نقش پایهگذار و مبناییتر دارد.
وی متذکر شد: در همهی نظریههای عدالت این گونه نیست که حتماً عدالت در حوزهی حقوق، سیاست، اقتصاد بخواهد بر اخلاق استوار شده باشد؛ اصلاً این گونه نیست. فرض کنید در نگاه سود انگاری داستان بر سر منفعت هست و هر آنچه با منفعت بیشتر همراه است. معمولاً به افق دید زندگی از بدو تولد تا مرگ از این منظر نگاه میشود که دایرهی بحث محدودتر است. فکر نکنیم نمیتوان در حوزهی اخلاق بر پایهی منفعت یک اخلاق بنا کرد. تجربهی نزدیک به دویست سال اندیشههای مختلف در حیطهی اخلاق نشان میدهد میتوان بنا کرد. زمانی که بنا کردیم آیا با یک محدودهی خاص از انسانی است که روبرو شدهایم و بنابراین دید خودمان منحصر نکردهایم؟
وی گفت: در حوزهی فلسفهی اخلاق به نظرم میرسد کسی که وارد این حوزه میشود اگر میخواهد با شاخههای مختلفی که در بحث اخلاق آشنا شود یک عمر کاری به هیچ وجه کفاف نمیدهد برای اینکه بتوانید با همهی شاخهها و مباحث مهم اخلاق آشنایی پیدا کنید و بگویید مسلط شدهام؛ تا این حد دامنه وسیع است. زمانی که گفته میشود مگر میتوان به گونهای دیگر نگاه کرد؟ بله میتوان نگاه کرد و نه فقط میشود بلکه شده است و ما به آشنایی با اینها نیاز داریم.
به گزارش جماران دکتر سید محمدرضا بهشتی ادامه داد: در اندیشهی مرحوم شهید آیت الله بهشتی با مقدماتی که عرض کردم همهی این مراتب را ملاحظه میکنیم: عدل در ساحت الوهیت؛ عدل در ساحت جهان شناسی و بروز هستی شناسی در جهان شناسی؛ عدل در ساحت و مناسبات بین انسانی؛ آن هم در قلمروهای مختلف روابط بین انسانی مطرح است. مسئلهی عدل و عدالت در حوزهی اخلاق مطرح است و دوباره به سراغ عدالت در حوزهی سیاست، حقوق، اقتصاد و... حرکت میکند.
وی گفت: به نظر میرسد با این ترتیب میتوانیم چینشی داشته باشیم تا وارد این اندیشه شویم و بتوانیم ابعاد مختلف آن را بررسی کنیم. توضیحی که خدمت دوستان عرض کردم برای این بود اگر کسانی به آثار مرحوم آیت الله شهید بهشتی مراجعه کنند، من سعی کردم تقریباً شاکله و شمایی ارائه کنم که به چه نحوی اگر وارد شویم چه بسا مقدور شود پیوستگی و انسجام این اندیشه را دریافت کنیم. اهمیت این طرز نگرش را هم عرض کنم و سخن را خاتمه دهم.
جماران