داوود سوری اقتصاددان در گفتوگویی به بررسی راهکارهای تامین کسری بودجه دولت پرداخته است.
گزیده این گفتوگو در ادامه میآید:
*امسال اولین سالی نیست که دولت با کسری بودجه شدید مواجه است. اقتصاد ما سالهاست که با معضل کسری بودجه مواجه است. در سالهای گذشته دولت همیشه این شانس را داشته که با کمک درآمدهای نفتی این کسری را تامین کند. اما امسال شرایط خاص تحریم و افت درآمدهای نفتی، دولت را از درآمدهای نفتی محروم کرده و کار را برای دولت سخت کرده است. اکنون در شرایطی که درآمدهای نفتی به کمترین میزان خود رسیده و اقتصاد برای سومین سال متوالی دچار نرخ رشد اقتصادی منفی است، تامین بودجه مهمترین دغدغه سیاستگذار است. اما این مشکل مسبوق به سابقه است و به همین دلیل میتوان گفت کسری بودجه پایدار در اقتصاد ایران مهمترین چالش پیش روی سیاستگذار طی سالهای آینده است. چراکه نحوه مواجهه سیاستگذار با این چالش، بر همه متغیرهای اقتصادی اثرگذار خواهد بود.
*مساله کسری بودجه شاید چندان به علم اقتصاد مرتبط نباشد. عقل معاش نشان میدهد که چه در اداره اقتصاد یک خانواده و چه یک کشور، هزینهها و درآمدها باید با هم همخوانی داشته باشد. از طرفی همیشه این احتمال وجود دارد که کسری بودجه ایجاد شود. مساله کسری بودجه برای هر اقتصادی طبیعی است. اما آنچه نگرانکننده است، وجود کسری بودجه ممتد و مکرر در یک اقتصاد و کشور است. در هر کشوری ممکن است یکی دو سال دولت با کسری بودجه مواجه شود و آن را برطرف کند. اما زمانی که کسری بودجه مکرر باشد و هر سال بیشتر شود، نگرانکننده است. چون هیچ سیستمی نمیتواند با کسری بودجه مداوم کنار بیاید. چنین سیستمی متعادل نیست. در کشورهای دیگر که سیستم مخارج دولت مشخص است و انضباط مالی وجود دارد، انتظار میرود کسری بودجه موقتی ایجادشده عمدتاً از طریق استقراض از مردم تامین شود. اما استقراض از مردم هم دارای محدودیتهایی است و باید کنترلی روی آن صورت بگیرد. چون استقراض از مردم نمیتواند و نباید به یک شیوه مداوم و دائمی تبدیل شود. در کشورهایی که دولت انضباط مالی دارد، کسری موقت بودجه خود را از طریق مردم و فروش اوراق قرضه به آنها تامین میکند و این بدهی را از محل دریافت مالیات پرداخت میکند. پرداخت بدهی به شیوهای که تورمزا نباشد هم نیازمند این است که دولت پیشبینی درستی از درآمدها و هزینههای خود داشته باشد. اما در سیستمی که هر سال کسری بودجه وجود دارد و این رقم مدام در حال افزایش است، جای بررسی دارد و قطعاً نارضایتی ایجاد میکند.
*ببینید بودجه و کسری آن را در نهایت مردم باید تامین کنند. چون دولت یک موجود جدای از مردم نیست. دولت نماینده مردم است. مردم بخشی از درآمدهای خود را به دولت میدهند تا کشور را اداره کند و هزینههای آن را بپردازد. حالا عدهای از نمایندگان مردم ممکن است تصمیماتی بگیرند که اشتباه است و موجب کسری در بودجه میشود. ایجاد کسری در بودجه دولتها اصولاً طبیعی است. اما آنچه مهم است یکی اینکه این کسری مداوم نباشد و دوم اینکه دولت این کسری را چگونه و از چه راهی میخواهد تامین کند.
*بهترین راه این است که دولت در هنگام کسری بودجه، از اوراق بدهی استفاده کند و از مردم قرض بگیرد و در دوره بعد با درآمدهای مالیاتی بدهی خود را به مردم بپردازد. عمدهترین راه تامین کسری بودجه همین است. راه دیگری هم وجود دارد و آن برداشت از منابع بانک مرکزی است، یا آنچه به آن مالیات تورمی میگویند. یعنی دولت در اصلاح عامیانه پول چاپ میکند و هزینههای خود را تامین میکند اما این چاپ پول منجر به افزایش نقدینگی و در نهایت تورم میشود. این یعنی دولت کسری بودجه را باز از جیب مردم تامین کرده و این بدترین راه تامین کسری بودجه است. چون دولت منابعی را از جیب مردم بهصورت نابرابر برمیدارد. بهترین راه این است که دولت انضباط مالی داشته باشد و بتواند کسری موقتی را از طریق مالیات یا اوراق قرضه تامین کند.
*[درپاسخ به پیشنهاد بلوکه کردن دارایی مردم و بانکها برای تامین کسری بودجه.]این پیشنهادها هیچ ارتباطی به علم اقتصاد ندارد و اگر چنین نسخهای پیچیده شده، نسخههای خود افراد است، نه علم اقتصاد. من حداقل به خاطر ندارم که کشوری برای تامین کسری بودجه دارایی مردم را بلوکه کرده باشد.ما چندی پیش در قبرس و یونان شاهد این مساله بودیم که مردم برای مدت کوتاهی به منابع مالی و بانکی خود دسترسی نداشتند و بانکها تعطیل شد. اما آن راهکار و اقدام برای جبران کسری بودجه دولت نبود. این کشور با بحران اقتصادی مواجه شده بود و دولت مجبور شد برای مدت کوتاهی دسترسی مردم به منابع مالیشان را ببندد که مبادا مردم به بانکها هجوم ببرند و دارایی خود را از بانکها خارج کنند. در حالی که راهکاری که الان در کشور ما پیشنهاد شده خودش راهی است برای اینکه مردم به بانکها هجوم ببرند و بخواهند داراییشان را از بانک خارج کنند. آنها برای اینکه جلوی هجوم مردم به بانکها را بگیرند، برای مدت کوتاهی محدودیت ایجاد کردند و مشکل بهسرعت برطرف شد. ما ولی داریم برای حل یک مشکل مشکل دیگری ایجاد میکنیم.
*از طرفی دولت به هیچ عنوان نمیتواند برای حل مشکل خود، پول مردم را بردارد. چون زمانی که چنین پیشنهادی مطرح شود اولین سوالی که پیش میآید این است که دولت در همه سالهایی که با کسری بودجههای مداوم روبهرو بوده کدام قدم را برای کاهش هزینههای خود برداشته که قدم دوم آن برداشت از منابع و سپردههای مردم باشد؟
*من بعید میدانم که دولت برای تامین کسری بودجه خود از چنین راهکارهایی استفاده کند. چون چنین ایدهای نه قابلیت طرح دارد و نه قابلیت پذیرش. مردم چنین پیشنهادی را بههیچعنوان نخواهند پذیرفت و این عدم پذیرش نه ارتباطی به اعتراضات آبانماه دارد و نه شرایط فعلی. هیچگاه مردم نمیپذیرند که دولت پساندازشان را صرف تامین کسری بودجه خود کند.
*تفاوت راهکار بلوکه کردن دارایی مردم با برداشت از منابع بانک مرکزی -کاری که دولت تاکنون همیشه انجام میداده- مانند داستان قورباغه است. قورباغه را اگر یکمرتبه داخل آب 100 درجه بیندازید واکنش نشان میدهد و از آب بیرون میپرد یا میمیرد. اما اگر قورباغه را داخل آب سرد بیندازید و زیر دیگ را روشن کنید تا دما کمکم به 100 درجه برسد قورباغه زنده میماند و واکنش خاصی هم نشان نمیدهد و متوجه داغ شدن آب و تغییر شرایط هم نمیشود. تورم آب سردی است که بهتدریج گرم میشود و مردم مدام به تورمهای بالاتر و دمای بیشتر عادت میکنند. پیشنهاد ایشان مانند این است که قورباغه را مستقیم بیندازیم داخل آب در حال جوش.
*اولین راهکار ایجاد محدودیت برای دولت، کاهش هزینههاست و این کار برای دولت سخت است. از طرفی چون افراد در مدت محدود چهارساله در رأس کارند -از دولت گرفته تا مجلس- همه سعی میکنند در این دوره با هزینه بیشتر خاطره بهتری از خود در ذهن مردم ایجاد کنند و کاری به تبعات و نتیجه آن تصمیمها در آینده ندارند. همین الان بسیاری از مردم از پولپاشیهای آقای احمدینژاد تعریف میکنند و راضی هستند و بسیاری نمیدانند بخش مهم مشکلات امروز ناشی از آن سیاستها بوده است. ما به سیاستهای کوتاهمدت و زودبازده علاقه داریم. البته در چند سال اخیر بودجه برخی از نهادها و سازمانها کم شده و دولت مثلاً بودجه انقباضی تعریف کرده. یعنی از نگاه دولت آنها ریاضت میکشند و حالا نوبت مردم است که کسری بودجه را جبران کنند.
*در نهایت کسری بودجه را مردم باید تامین کنند و تبعات آن هم بر دوش مردم است. اما مردم حق دارند از دولت بخواهند این منابع را بهصورت کارا استفاده کند تا میزان کسری بودجه کاهش یابد نه که مدام افزایش پیدا کند. دولت نان گران میخورد. یعنی تعداد کارمندان، کارایی آنها و هزینههایی که دولت برای انجام کاری میپردازد چندین برابر بخش خصوصی است. این مساله مخصوص ایران نیست و در همه کشورها دولت هزینه بالایی دارد. راهکار چیست؟ در بسیاری از موارد برای اینکه دولت نان گران نخورد، باید از بازار خارج شود و تا آنجا که ممکن است بازار را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد تا نان گران به مردم تحمیل نکند. زمانی که دولت در هر بازاری دخالت میکند و به هر فعالیتی مشغول است، طبیعتاً هزینهها بالا میرود و مردم باید هزینه حضور دولت در همه جا را از جیب خود بدهند. مشکل دولت دستهای درازی است که میخواهد در همه جا باشد.
منبع: اقتصاد نیوز