مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی اعلام کرده است که ایران در سالهای آینده دچار کسری بودجه پایدار خواهد بود. گزارش این مرکز حاکی است شیوع بیماری کرونا بهدلیل افزایش هزینههای درمانی و حمایتی و همچنین کاهش درآمدهای نفتی و مالیاتی، کسری بودجه کشور را تعمیق کرده است؛ از همینرو اگر چه ممکن است در سالجاری بهدلیل کاهش تقاضا از سرعت گردش پول در اقتصاد ایران کاسته شده و تورم همپای نقدینگی رشد نکند، اما با این حال رکود تورمی در سالهای آینده گریبان اقتصاد ایران را خواهد گرفت.
ارزیابی شما از نتایج پژوهش مرکز پژوهشهای مجلس مبنیبر کسری بودجه پایدار در سالهای آتی چیست؟
از کرامات شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است! مرکز پژوهشها خیلی هنر کرده این پیشگویی را انجام داده است! این مطلب را که الان بچهها هم میدانند. مرکز پژوهشها باید یک راهکار درست بدهد. اما متاسفانه این مرکز فقط همان اسم الکی را بهدنبال خود میکشد و هیچوقت هم تاکنون راهکاری که قابل استفاده در اقتصاد ایران باشد از طرف آنها ارائه نشده و از این دم و دستگاه بیرون نیامده است. ما قبل از اینکه دچار کاهش تولید ناخالص ملی ناشی از شیوع کووید-19 بشویم هم کسری بودجه داشتهایم. بودجهای که سال گذشته به مجلس ارائه شد کسری داشت. با وجود اینکه طبق معمول هم در درآمدها زیادهگویی شده بود و هم در بخش هزینهها کمگویی شده بود با این وجود ما دچار کسری بودجه بودیم. بدیهی است که این کسری بودجه خود را در کاهش تولید ناخالص ملی منعکس میکند. این کاهش تولید هم تقریبا شامل همه جهان است و آثار آن بسیار آشکار است. وقتی اغلب مشاغل از روی اجبار تعطیل شوند و تقاضای کل کاهش یابد، تولید ناخالص ملی کشورها هم کاهش مییابد. اینکه دیگر معجزه نیست و بهطور طبیعی و قطعی رخ میدهد.
چرا دولت هر سال این کسری بودجه را با خود حمل میکند؟
متاسفانه طی چندین دهه انتخاب سیاستهای غلط اقتصادی و بعضی راههای اشتباه به قدری برای دولتها عادی شده که آنها بهراحتی برای رفع مشکل امروز، فردا، تمام پسفرداها و آینده را فدا میکنند. در واقع دولتها هیچوقت به راهکار بلندمدت و پایدار فکر نکردهاند و به این ترتیب است که ما یک اقتصاد در حال سقوط خواهیم داشت.
شما تا چه میزان با این نظر که «دولت در سال گذشته تلاش کرد از طریق افزایش قیمت برخی کالاها نظیر حاملهای انرژی بخشی از کسری بودجه خود را جبران کند» موافق هستید؟
دولت به هیچوجه قادرمطلق نیست. به این معنی که اگر بخواهد یکطرف را صاف کند، طرف دیگر کجتر میشود! ابتدا باید توجه کنیم که منظور از کالاها در واقع، قیمت کالاهاییست که عرضه آن بهوسیله دولت و به شکل انحصاری صورت میگیرد؛ زیرا دولت که هرگز نمیتواند همه قیمتها را تعیین کند. پس مقصود فقط کالاهایی است که جنبه انحصار دولتی دارد مانند آب، برق، مخابرات و امثال اینها را دولت در عرضه آنها انحصارگر مطلق است و مالکیت کامل آن را دارد و در نتیجه طبیعی است که بتواند قیمتهای مدنظر خود را اعمال کند. اما باز هم این امر به معنای آن نیست که دولت هرقدر میخواهد قیمت را بالا ببرد و پشت گردن مردم بزند و آنها را مجبور کند که آن قیمتها را پرداخت کنند و همان مقداری که دولت میگوید، بلکه بیشتر مصرف کنند. اینها بستگی به کشش منحنی تقاضا دارد. اگر روی بعضی کالاها خیلی زیاد افزایش قیمت صورت بگیرد، به قدری تقاضا کم میشود که ممکن است درآمد دولت حتی کمتر هم بشود. نکته دوم هم اینکه باید توجه داشت که اقتصاد یک ظرفیتی دارد. دولت که نمیتواند تا هر جایی که خواست قیمت کالا و خدمات را افزایش دهد. پس این یک محدودیت کامل برای دولت است. اما برای مقادیر قابل توجهی، اگر کسری بودجه قابل جبران باشد چنین روشی تا حدودی میتواند موثر واقع شود. ولی برای کسری بودجهای که ما در پیش داریم به هیچ وجه این راه حل ممکن نیست.
در مورد افزایش نرخ ارز هم، همین نظریه مطرح میشود. با این حال برخی معتقدند که افزایش کنونی نرخ ارز بیش از آنکه ناشی از اراده دولت برای جبران کسری بودجه باشد، ناشی از فعل و انفعالات متغیرهای اقتصادی است؛ تحلیل شما در این باره چیست؟
بله دولت چون تنها عرضهکننده کلی ارز در کشور است پس میتواند این افزایش را تا حدی اعمال کند. بهویژه اینکه مقدار ارزی که بخش خصوصی ما وارد بازار میکند آنقدر زیاد نیست و عمده و اصل ارز موجود در کشور، حاصل از درآمدهای نفتی و شرکتهای پتروشیمی است که در اختیار دولت است و دولت میتواند با بستن راه آن به بازار یا سرریز کردن آن، قیمت ارز را بالا ببرد یا عکس آن، پایین بیاورد. اما واقعیت این است که در حال حاضر خود دولت ارزی ندارد! یعنی درآمد ارزی ندارد که بخواهد آن را کنترل کند و این درآمد در حدی نیست که بتواند حتی تقاضای خود دولت را برای ارز که مشمول کالاهای بسیار ضروری میشود جواب بدهد. پس خود دولت هم بیشتر محتاج است تا اینکه بخواهد جلوی سرریزشدن ارز را با هدف افزایش نرخ آن و جبران کسری بودجه بگیرد. از سوی دیگر، پوشش کسری بودجه از این طریق قطعا یک تورم شدید را بهدنبال دارد؛ چون درست است که دولت با بستن راه و مسیر ارز، مقدار ورود آن به بازار را کاهش میدهد و باعث افزایش نرخ آن میشود اما نمیتواند پس گردن مردم بزند و بگوید که با این قیمتی هم که افزایش پیدا کرده همچنان ارز بخرید.
تمامی پژوهشها و گفتههای کارشناسان تنها در حد بیان مشکل باقی میماند و راهکاری ارائه نميشود؛ آیا راهکاری وجود ندارد؟
در حقیقت راهکاری ندارند. شما باید دارای امکانات و ابزاری باشید تا بتوانید راهکارها را پیش ببرید. فرض کنید شما میخواهید یک پروژه را اجرا کنید. راههای زیادی هم وجود دارد که این پروژه اجرا شود و شما میخواهید بین اینها یک راه را انتخاب کنید. اما نکته مهم این است که در اصل باید منابعی را در اختیار داشته باشید تا بتوانید پروژه را اجرا کنید. وقتی شما منابعی ندارید پروژه اجرا نمیشود حتی اگر بهترین راه حل را پیدا کرد و بخواهید آن را جرا کنید!
آرمان ملی