چهارشنبه, 20 فروردين 1399 15:38

موسی غنی نژاد: روش‌شناسی علم اقتصاد و ریاضیات

نوشته شده توسط

 

برای توضیح تئوری کنش انسانی و روابط مبتنی بر علیت در فرایندهای بازار، ریاضیات ابزار مناسبی نیست و باید از منطق پراگزولوژی بهره جست. اما سلطه ریاضیات بر آموزش و پژوهش در اقتصاد جریان اصلی به جایی رسیده که به هر وسیله ممکن از عبور از ریاضیات و رفتن به سوی منطق صرف اقتصادی جلوگیری می‌شود.

این کار اغلب با طرح فرض‌هایی صورت می‌گیرد که به کمک آن‌ها فرآیندهای واقعی بازار تحت‌الشعاع توصیفات ریاضی قرار می‌گیرد. این کار سابقه طولانی دارد و به گذشته علم اقتصاد برمی‌گردد اما ابعاد آن به طور فزاینده‌ای گسترش یافته است. یکی از نخستین و مهم‌ترین این فرض‌ها همان حراج‌گر والراسی است که مبنایی برای بنیاد تئوری تعادل عمومی قرار گرفت. این فرض خیال‌پردازانه درباره ساختار و کارکرد بازار رقابتی، راه را برای استفاده گسترده از ریاضیات در نظریه اقتصادی باز کرد اما در عین حال موجب غفلت از فرایند واقعی رقابت در بازار و نقش آنترپرنرها در آن شد.

مدعای اصلی نظریه تعادل عمومی نشان داد برتری بازار رقابتی در تخصیص بهینه منابع با استفاده از ابزار ریاضی است اما فرض‌های اولیه آن نه فقط غیرواقعی بلکه به شدت غیرعقلانی است. مثلاً این فرض که همه بازیگران بازار اطلاعات کامل دارند نه تنها دور از واقعیت بلکه کاملا غیرمنطقی است چون کسی که اطلاعات کامل دارد بی‌نیاز از رقابت است و بدون وارد شدن در فرایند رقابتی بهترین گزینه را انتخاب می‌کند. علت دست یازیدن به این فرض‌های نامعقول ظاهراً یکی بیش‌تر نیست و آن فراهم آوردن چارچوب تصنعی است که کاربرد ریاضیات را امکان‌پذیر می‌کند.

 

مساله اصلی روش‌شناختی را شاید بتوان به این صورت مطرح کرد: ریاضیات بنا به ویژگی‌هایی که دارد مناسب‌ترین ابزار یا شاید بهتر است بگوییم زبان، برای طرح مسائل نظری و راه‌حل‌های عملی در علم فیزیک است؛ اما با توجه به خصلت و ماهیت علم اقتصاد چنین جایگاهی برای ریاضیات در این علم قابل تصور نیست.

شاید بتوان ادعا کرد مجموعه مقولات کنش انسانی یا پراگزئولوژی در علم اقتصاد همان جایگاهی را دارد که ریاضیات در فیزیک. البته این سخن به هیچ وجه به معنای بی‌نیازی علم اقتصاد از ریاضیات نیست بلکه به معنی تعریف جایگاه مناسب و مقتضی ریاضیات در طرح فرضیه‌های کمکی علم اقتصاد به ویژه در توضیح تاریخ اقتصادی است.

وانگهی، باید تاکید کرد مقولات بنیادی کنش انسانی به لحاظ منطقی و تاریخی مقدم بر شکل‌گیری بازار است اما وقتی بازار شکل می‌گیرد و علم اقتصاد موضوعیت پیدا می‌کند، کنشگران ناگزیر از محاسبه اقتصادی‌اند و محاسبه بدون تکیه بر ریاضیات امکان‌ناپذیر است. البته همانگونه که میزس به دفعات تاکید می‌کند محاسبه اقتصادی را نباید با اندازه‌گیری به سیاق آنچه در فیزیک رایج است اشتباه گرفت. شاید تفکیک میان دو مفهوم محاسبه اقتصادی و اندازه‌گیری نقطه آغاز خوبی برای تفکر درباره جایگاه مناسب ریاضیات در اقتصاد باشد.

 

گفتارهایی در روش‌شناسی علم اقتصاد، انتشارات مینوی خرد

 

منبع: https://t.me/ghaninejad_mousa

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: