موسی غنینژاد اقتصاددان و استاد دانشگاه بر این باور است که نظام تدبیر ایران در حال حاضر نمیتواند، هیج یک از مسائل اصلی کشور را حل کند.
او در مناظره با عباس آخوندی وزیر راه وشهرسازی پیشین دولت حسن روحانی به آسیبشناسی نظام حکمرانی در ایران پرداخت. این اقتصاددان ایرانی در بخشی از این مناظره تصریح کرد:« مساله اصلی کشور ما این است که نهادهای حکمرانی درست عمل نمیکنند. دوگانگی در سیستم تصمیمگیری، کاملاً درست است، ولی ریشه در نهادهای تصمیمگیری و نهادهای بالادستی سیاسی ما دارد. مثلاً مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حل مشکلات ایجاد شده بود، اما الان خود به یک مشکل تبدیل شده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام طراحی شده تا اگر اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان درباره تطبیق قوانین با شرع و قانون اساسی ایجاد شد، مجمع بنا بر مصلحت نظام این اختلاف را حل کند. اما درباره لوایح FATF با اینکه حتی شورای نگهبان مخالفتی ندارد، مجمع لوایح را معطل گذاشته است. درواقع مجمع مشکلی ایجاد کرده که در واقع خودش برای حل آن ایجاد شده است. این نشان میدهد که نظام نهادی ما خوب طراحی نشده و خوب عمل نمیکند. بنابراین باید راهکاری برای اصلاح این نهادها اندیشیده شود.»
غنینژاد در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد:« الان جناحهای سیاسی متعارض از آشفتگی موجود در سیستم نهادی بهرهبرداری میکنند. به این صورت که دولت کاری انجام میدهد مثلاً برجام را به نتیجه میرساند و امضا میکند، در داخل هم تصویب و تایید میشود یعنی به سیاست رسمی نظام تبدیل میشود و طبیعتاً باید اجرا شود. اما بلافاصله همزمان با آغاز اجرای برجام، عدهای موشکی به هوا میفرستند و روی آن شعارهایی مینویسند که ایجاد تنش میکند. اینها نشان میدهد که یک عده به هر صورتی میخواهند اراده خودشان را به کل مملکت تحمیل کنند بدون اینکه منافع ملی و آبروی سیاسی کشور را در نظر بگیرند یعنی منافع جناحی و سیاسی زودگذر و درواقع منافع یک عده یا یک جناح سیاسی بر منافع ملی ترجیح داده میشود. مردم اینها را میبینند و میفهمند و در نتیجه به کل نظام تدبیر و کل دستگاه حاکمه بدبین میشوند و این بدبینی روزبهروز شدت میگیرد. علت بدبینی موجود این است که امروز نظام تدبیر ما نمیتواند هیچ مسالهای را حل کند. مساله بسیار سادهای مثل رفتن زنان تماشاگر به ورزشگاه به یک معضل لاینحل تبدیل شده است. این واقعاً برای یک کشور شرمآور است، ولی این واقعیت است که آقایان نمیتوانند حتی این مساله بسیار ساده را حل کنند. دولت و نظام حکمرانی نمیتوانند مساله به این سادگی را حل کنند؛ عدهای بهشدت مخالفت میکنند، عدهای اعلام موافقت کامل میکنند، یک دستگاه گامهایی برای اجرای تغییر برمیدارد و بلافاصله عدهای وارد میشوند تا مانع تغییرات شوند. مردم هم به این نتیجه رسیدهاند که یک عده آن بالا هستند که مدام چوب لای چرخ یکدیگر میگذارند به خاطر منافعی که هیچ ربطی هم به منافع ملی ندارد. روشن است که مردم در این وضعیت به سیاستگذاران بیاعتماد میشوند.»
این اقتصاددان ایرانی در بخش دیگری از سخنان خود به بحث ناامیدی در میان اقشار مختلف مردم پرداخت و گفت:« امید ناظر به یک هدف است. زمانی امیدوار میشویم که بخواهیم به یک هدف برسیم. مثلاً در جریان مذاکرات هدف دولت دست یافتن به یک توافق و بهره بردن از نتایج آن بود. بعد از اینکه به توافق رسیدیم، یک عده که با این هدف مخالف بودند، چوب لای چرخ مجریان گذاشتند و نگذاشتند از آن بهرهبرداری شود و هدف محقق شود. برجام فقط مخالفان خارجی مثل ترامپ نداشت، مخالفان دیگری هم در داخل کشور بودند که در عمل مانع اجرای آن شدند. سیستم تصمیمگیری در کشور ما طوری نیست که وقتی یک هدف به عنوان هدف ملی تعریف شد، همه پشت آن بایستند. واقعیت این است که بلافاصله پس از تعیین یک هدف یک عده در کار عده دیگر اخلال ایجاد میکنند صرفاً به این علت که مخالف سیاسی یا جناحی یکدیگر هستند. این است که مشکل ایجاد کرده است. من فکر میکنم منافع ملی عنصر غایب در نظام تدبیر ماست. درواقع هنوز روشن نیست منافع ملی چیست، معلوم نیست منافع ملی را چه کسی تعریف میکند و آبروی ملی را چه کسی و بر چه اساسی تعریف میکند. »
غنینژاد از عملکرد اصلاحطلبانی که به دولت حسن روحانی راه یافتند نیز انتقاد کرد و گفت:« اصلاحطلبان ما بیش از 20 سال قبل یک جریان سیاسی قوی تشکیل دادند با این هدف که راهحلی برای مشکلات کشور پیدا کنند، ولی در عمل به جای اینکه راهحل پیدا کنند، خودشان به مشکل تبدیل شدند و علت هم این بود که درباره اصول اساسی، تفکر منسجمی نداشتند. میگفتند «ایران برای همه ایرانیان»، ولی خود آنها هنوز تفکر تقسیم افراد به «خودی» و «غیرخودی» را داشتند و الان هم دارند. روحانی که سال 1392 به قدرت رسید جزو اصلاحطلبان نبود، اما با ائتلافی که شامل اصلاحطلبان هم میشد، ایشان رئیسجمهور شد و بعد بخشی از اصلاحطلبان هم وارد دستگاه حاکمه و دولت شدند. سوال این است که عملکرد این اصلاحطلبان واقعاً چه بود؟ مردم چه چیزی از اینها دیدند غیر از حقوقهای نجومی چند دهمیلیونی که در هیاتمدیرهها و دستگاههای تصمیمگیری برای خودشان تعیین کردند؟ این رفتارها سرمایه اجتماعی را نابود کرد. واقعیت این است که یک عده اسم خودشان را اصلاحطلب گذاشتهاند که واقعاً اصول ندارند، تفکر ملی ندارند، تفکر سیاسی به معنای نجیب کلمه ندارند و سیاست را فقط پر کردن جیب خودشان میدانند. آخر مسیری که اینها رفتند همین است که مردم دیگر از همه ناامید شدهاند؛ میگویند ما از عملکرد آن جناح ناراضی بودیم و این جناح را انتخاب کردیم ولی عملکرد اینها را هم دیدیم.»
او در ادامه تاکید کرد:« مردم، طبقه تحصیلکرده، روشنفکران واقعی، کسانی که دغدغه ملی دارند، دغدغه ایران را دارند، به این نتیجه رسیدهاند که باید از دوگانه اصولگرا-اصلاحطلب عبور کرد. این دوگانه دیگر بهکار نمیآید و باید مساله را به صورت دیگری حل کرد. الان وقت چنین کاری است. دیگر هیچکدام از احزاب، ائتلافها و جناحهایی که الان تحت عنوان اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارند، به درد نمیخورند. این انتخابات نشان داد که پایگاه تودهای اینها تا چه اندازه ضعیف شده است. بنابراین باید یک فکر نو و یک تدبیر تازه اندیشید.»
منبع: اقتصاد نیوز