در ادبیات اقتصادی مفهوم بروکر یا واسطه اول بار توسط والراس وارد ادبیات اقتصاد خرد شد. والراس در توضیح نحوه به تعادل رسیدن یک بازار میگوید فرض کنید فروشنده (گان) قیمتی را برای فروش یک کالای معین پیشنهاد میکنند و خریدار (ها) برای همان کالا قیمتی دیگر را. نقش بروکر این است که اطلاعات قیمت فروشنده را به خریدار و اطلاعات قیمت خریدار را به فروشنده اعلام میکند. در اینصورت اگر قیمت اختلاف داشته باشد بروکر مثلا پیشنهاد افزایش قیمت را به خریدار برای انجام معامله و کاهش قیمت به فروشنده میکند. همزمان مازاد عرضه بازار شروع به کاهش میکند چون با کاهش قیمت کاهش عرضه و با کاهش قیمت افزایش تقاضا رخ می دهد. این روند مجدا تکرار میشود و آنقدر تکرار میشود تا بازار کالا به تعادل برسد. در اینجا نقش بروکر (دلال فرضی) تبادل اطلاعات میان دو گروه متقاضیان و عرضه کنندگان است.
در بازار حقیقی هم دلال چنین نقشی را ایفا میکند. اگر چنانچه اطلاعات و بازارها شفاف باشند اطلاعات بازار بدون واسطه در جریان خواهد بود. حال اگر بازارهایی به دلایلی مشمول قیمت گذاری همراه با جریمه (تعزیرات) گردد که معمولا این قیمت پایین تر از قیمت تعادلی باشد باز بروکر یا دلال از سهمیه بندی کالا که عده ای میتوانند از کالای زیر قیمت خرید کنند استفاده میکند و همان نقش والراسی را ایفا میکند و شکاف میان خریدار واقعی و فروشنده را پر میکند. این اتفاق در شرایطی بیشتر تشدید میشود که خریداران مشمول شرایط خرید مصرف کننده واقعی آن کالا نباشد. در این شرایط رانتی را برای مشمولان خرید ایجاد کرده ایم. این اتفاق بارها در خصوص کالاهای مختلف در اقتصاد ایران تکرار شده است (مثال های اخیر: گوشت، خودرو، ارز، سکه و ...). البته نقش دیلر dealer میتواند کمی متفاوت باشد زیرا وی ممکن است کالایی را بخرد و در آن ارزش افزوده ای ایجاد کند (مثلا تعمیر و بازسازی یک منزل) و سپس آن را بفروشد. وی علاوه بر انتقال اطلاعات از فروشنده اول به خریدار نهایی ارزش افزوده ای هم ایجاد کرده است.
نتیجه اگر اطلاعات شفاف و در دسترس همگان باشد و قیمتگذاری توام با عدم کارآیی (زیر قیمت تعادلی) اعمال نشود شکاف رانتی بین دو گروه خریدار و فروشنده ایجاد نمیشود.
منبع: https://t.me/drmonjazeb