عجم اوغلو در کتاب معروف چرا ملتها شکست میخورند، توضیح میدهد که دلیل عقب ماندگی و عدم توسعه برخی جوامع نسبت به جوامع دیگر، جبر جغرافیایی نیست بلکه تفاوت در نهادهای خوب و بد است! او مثالهای متعددی از شهرها و کشورهای مختلف مانند شهر نوگالس مکزیک و آمریکا یا آلمان شرقی و غربی می آورد که در عین جغرافیای یکسان، از سطح توسعه یافتگی متفاوت برخوردارند و دلیل آن را تفاوت نهادی یا همان قوانین و مقررات و عرفهای رسمی و غیررسمی می داند!
آمارتیاسن نیز از ارتقا قابلیتها سخن میراند که دامنه انتخاب افراد را گسترش میدهد و آنها میتوانند “آزادانه” انتخاب کنند. ارتقای قابلیتها، گزینه های انتخاب را بیشتر میکند که فرد مجبور به انتخاب “تک گزینه” یا انتخاب بین “بد و بدتر” نشود!
اما به نظر میرسد ما دچار یک جبر نهادی شدیم! کسانی در داخل کشور، مدام در حال محدود کردن گزینه های انتخاب هستند و جالبتر اینکه، وقتی اعتراض میشود، میگویند دوست ندارید از این مملکت مهاجرت کنید! بدتر آنکه، انسانهای زیادی که با تحمل رنج و مشقت زیاد و ارتقای قابلیتهای خود، توانسته اند به ظاهر “انتخاب” کنند که از ساختار نهادی موجود در این مملکت فرار کنند و مهاجرت پیشه کرده اند، به جبر نهادی نکبت این سرزمین دچار شده و جان و روح خود را به پرواز ابدیت میسپارند. اگر انتخابی بود و آزادی بود از این جبر نهادی، انتخاب آنها برخلاف انتخاب ارزشیها و وابستگان حاکمیت که چنین ساختار نهادی را ایجاد کرده اند، کوچ از سرزمین بود نه کشته شدن!
روحشان شاد!
منبع: https://t.me/maolad