هر قدر بگوییم تحریم را دور میزنیم و راه عبور از آن را پیدا میکنیم، یا ادعا کنیم که با تکیه بر اقتصاد و ابتکار داخلی مسائل را حل میکنیم، یا شعار بدهیم که تحریم فرصت است، این حرفهای پوچ و توخالی واقعیتهای روی زمین را تغییر نمیدهد. باید واقعیتها را دید: این جنگ یک مساله سیاسی است و باید از مسیرهای دیپلماتیک و سیاسی حل شود . . .
سیاستمداران ایرانی وقتی میگویند درگیر جنگ اقتصادی هستیم، باید معنای درگیر شدن در جنگ را بدانند. جنگ در ذات خود یک مفهوم سیاسی است، نه اقتصادی؛ بنابراین جستوجوی راهحل اقتصادی برای آن بیمعناست. برای این جنگ باید یک راه حل سیاسی پیدا کرد و اینکه بگوییم راه دیپلماسی را به کلی میبندیم، معنا ندارد. چون این کار تن دادن به بنبست و اعتراف به آن است که راهحلی نداریم. سیاستمداران ما میگویند تحریم را دور میزنیم. مگر جنگ را میتوان دور زد؟ وقتی حلقه تحریم تنگتر شود، بالاخره آثار خود را نشان میدهد. امروز هم مقامات داخلی و هم سیاستمداران خارجی به این مساله اذعان دارند که تحریم فجایع بسیاری را رقم زده است . . .
اینکه گفته میشد تحریم اثری روی عملکرد اقتصاد ایران ندارد، به وضوح یک شعار سیاسی بود که مضمون واقعی و علمی نداشت چراکه اقتصاد ایران -همانند اغلب اقتصادهای دیگر در دنیای امروز- در عمل به اقتصاد جهانی وابسته است. به عنوان مثال، بخش عمدهای از صادرات ایران نفتی بوده و تجارت نفت نیز یک پدیده جهانی به حساب میآید؛ ما هرگز نمیتوانیم نفت را فقط به کشورهای دوست یا همسایه صادر کنیم، بنابراین وقتی حلقههای تحریم تنگتر شده و روی تحریم نفت متمرکز شد، آثار آن بیشتر به چشم آمد.
منبع: تجارت فردا