دیروز در واکنش به نگرانیها و اعتراضهای اجتماعی به افزایش قیمت بنزین، رئیس سازمان برنامه و بودجه، اعلام کرد که دولت ریالی از درآمد حاصله از این افزایش را هزینه نخواهد کرد و تمام آن صرف یارانه نقدی خواهد شد. یعنی، هدف دولت درآمدزایی و پوشش کسری بودجه از این محل نیست.
با این فرض که این خبر دارد، این پرسش پیش میآید که هدف دولت از اجرای این سیاست، بویژه در شرایط حاد کنونی همراه با تورم بالا چیست؟ اگر هدف، اصلاح قیمتها در جهت کاهش مصرف و کنترل قاچاق باشد، تجربهی گذشته نشان میدهد اثر چنین سیاستی چون مسکن است. کوتاه و گذرا. اگر هدف، افزایش رفاه اجتماعی باشد، تجربهی گذشته نشان میدهد که این سیاست وقتی همراه با تورم بالا بشود به ضدّ خود تبدیل میشود. اگر هدف تامین عدالت اجتماعی باشد، تجربهی گذشته نشان میدهد که ابزار چنین سیاستی افزایش قیمتها نیست. استقرار نظام مالیاتی پیشرفتهی تصاعدی در دل نظام حکمرانی قوی و کارآمدِ توانا در تامین رشد عدالتگراست.
طبق گفتهی رئیس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی دولت، درامد حاصله به حداقل ۱۸ میلیون خانوار معادل تقریبا ۶۰ میلیون یارانه بگیر ( با حذف حدود ۶ و نیم میلیون نفر) پرداخت خواهد شد. با چند فرض مقدماتی میتوان میزان یارانه نقدی را محاسبه کرد:
با فرض ۹۰ میلیون لیتر مصرف روزانه بنزین ( کل مصرف ۹۵ میلیون لیتر در روز است که ۵ میلیون را برای مصارف غیر اتومبیل کنار میگذاریم) و ۱۸ میلیون اتومبیل (تعداد کل اتومبیل پلاکدار ثبت شده ۲۰ میلیون و موتور سیکلت ۳ میلیون دستگاه است. با توجه به اینکه ماشینهای تجاری غیر بنزینی از جمله کامیون و اتوبوس در این آمار وجود دارد، و میزان مصرف موتور سیکلت کمتر است، فرض ۱۸ میلیون اتومبیل را در نظر میگیریم). با این فروض، متوسط مصرف روزانه هر اتومبیل ۵ لیتر و ماهیانه ۱۵۰ لیتر است.
قیمت ۶۰ لیتر سهمیه، به اندازه ۵۰۰ تومان و ۹۰ لیتر آزاد به اندازه ۲۰۰۰ تومان بیشتر شده است. حاصلضرب ۶۰ در ۵۰۰ و ۹۰ در ۲۰۰۰، درآمد ماهیانه حاصله از متوسط مصرف هر اتومبیل در قیمت جدید است که میشو ۲۱۰ هزار تومان.
(۶۰×۵۰۰)+ ۹۰×۲۰۰۰= ۲۱۰۰۰۰
حاصلضرب ۲۱۰ هزار تومان و تعداد اتومبیل، میشود درآمد حاصله در ماه. ۳ هزار و ۷۸۰ میلیارد تومان:
۲۱۰۰۰۰۰×۱۸۰۰۰۰۰۰=۳۷۸۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
با تخصیص این درامد به ۶۰ میلیون نفر ، یارانه نقدی هر فردی معادل ۶۳ هزار تومان، بیشتر میشود.
این سیاست (یارانهی تقریبا فراگیر) در گذشته، آزمون پس داده و مردم به تجربه دریافتهاند، یارانه دریافتیشان همچون تکه یخی در دستشان است که در گذر زمان با گرمای تورم، آب میشود و قدرت خریدش به شدّت افت میکند.
نکتهی نهایی. حکمرانی قوی، تعاملات سازنده با نظام اقتصاد جهانی، انباشت سرمایه با بهرهوری بالا، و نظام مالیاتی پیشرفته تصاعدی، پیششرطهای رشد عدالتگرای بدون بار تورمی است. یعنی در صورت وجود این پیششرطها، میتوان وضع رفاهی گروههای اجتماعی محروم را بهبود داد بدون آنکه گروه اجتماعی محروم با شدّت کم دچار محرومیت شدید و طبقهی متوسط نیز دچار محرومیت بشود. این پیششرطها، شکلی دیگر از مسطح شدن را فراهم میکند. یکدست شدن رو به بالا.
در غیاب چنین پیششرطهایی، دولتها ناچار از افزایش قیمتها هستند. بازی که البته، وقتی تکرار میشود و مردم معنای آن را با گوشت و پوست و استخوانشان لمس میکنند، در برابرش سکوت نمیکنند و دست به اعتراض میزنند.
منبع: https://t.me/alidinee