مدیرکل بازرسی سازمان امور مالیاتی اخیرا اعلام کرد که بررسی "تراکنشهای بانکی افراد مشکوک به فرار مالیاتی در طول ۳ سال اخیر منجر به شناسایی ۲۴ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی شده است". وی اضافه کرد " غالب بر ۷ میلیون دستگاه پوز بدون هویت وجود دارد که برای سازمان نقطه کور است".
این دادهها چند پیام مهم دارند:
۱. در شبکهی بانکی که امکان برداشت از حساب یا نقل و انتقال پولی با شناسنامهی جدید دارای شمارهی کد ملی، برای عموم مردم، امکانپذیر نیست، باز کردن شماره حساب بدون هویت، مستلزم هماهنگی قوی میان شخصیتهای حقیقی و حقوقی خاص و برخی مدیران شبکهی بانکی و موسسات مالی و پولی است؛
۲. حجم بسیار زیاد حسابها و دستگاههای پوز بدون هویت، دالّ بر سازماندهی مافیایی چنین فعالیتهایی و نظاممند شدن آن است؛
۳. . الکترونیکی و دیجیتالی شدن امور، بر بستر مناسبات فسادگرای عمیق، کمکی به شفافسازی، و پیشگیری از پولشویی و فساد نمیکند؛
۴. آنچه به عنوان پیششرط اساسی لازم و ضروری است، نبود شرایط برای رشد و نمو باندهای مافیایی است. پیش شرط این نیز، نبود تو در تویی نهادی، و امکان نقادی همهی اجزای ساخت قدرت است. بر بستر تو در تویی نهادی، امکان لابی کردن، در سطح فراگیر، برای افراد وصل به مراکز قدرت خاص فراهم میشود. همینطور بر بستر وجود موسسات پولی و مالی خارج از کنترل بانک مرکزی (یا با قدرت چانهزنی بالا در برابر آن)، چنین لابیهایی میتوانند اينچنین درگیر فرایندهای غیرقانونی، به بهای تحمیل هزینههای سنگین بر گردههای مردم، بشوند؛
۵. اولین بار نیست که چنین موردی اعلام میشود. چند سال پیش، بانک مرکزی نیز ان را اعلام کرده بود. با وجود این، داستان ادامه دارد. چون، دینامیسم درونی تو در تویی نهادی ان را موجب میشود. یعنی، در چنین شرایطی، قدرت بانک مرکزی و سازمان امور مالیاتی، بر دارندگان چنین حسابها و دستگاههایی نمیچربد. در نتیجه، باندهای مافیایی، توانایی بازتولید خود در گذر زمان را دارند؛
۶. نظاممند شدن فساد، موجب قفل شدن اقتصاد شده است. برنامه مبارزه با فرار مالیاتی و افزایش درامدهای مالیاتی شکست میخورد. برنامهی مبارزه با پولشویی شکست میخورد.
سایر برنامههای مرتبط با این برنامهها از جمله کاهش کسری بودجه دولت و تامین اصل عدالت مالیاتی شکست میخورد. نه تنها چنین برنامههایی شکست میخورند، بلکه گروههای مافیایی، اقتصاد و دولت و جامعه را تصرف کردهاند و به گروگان گرفتهاند
۷. نتیجه نهایی این وضع، در کنار دردها و رنجهای ناشی از فقر و محرومیت اقشاری چون کارگران و معلمان و پرستاران معترض، افول مشروعیت نظام حکمرانی و به تعبیر یکی از نمایندگان مجلس، غلامرضا تاجگردون، تبدیل حس نارضایتی از آن، به حس "تنفر" است.
alidinee@