سید غلامحسین حسنتاش، احسان سلطانی:
آمریکا با توجیه مبارزه با تروریسم و محدودسازی قدرت ایران در منطقه، تحریم نفتی ایران را اجرایی و کم و بیش همه کشورها از آمریکا تبعیت کردهاند. برای شناخت بهتر از همه اهداف آمریکا بر اساس تجارب تاریخی و اقتصاد منطقهای و جهانی، تحریم نفتی ایران را بایستی از منظر تولید و تجارت نفت و منافع آن برای اقتصاد این کشور نیز ارزیابی کرد. واقعیتهای تولید و تجارت نفت آمریکا و دو واردکننده بزرگ نفت خام جهان یعنی اتحادیه اروپا و چین، به شرح است.
(۱) تولید نفت آمریکا به مدد توسعه فنآوری و اقتصادی شدن استخراج نفتخامهای غیرمتعارف از میانگین روزانه کمتر از ۷ میلیون بشکه در سال ۲۰۰۸ میلادی به روزانه بیش از ۱۲ میلیون بشکه در نیمه اول سال جاری میلادی (۲۰۱۹) افزایش یافت. سیاستهای دونالد ترامپ در حمایت از تولید نفت شیل نقش اساسی در افزایش تولید نفت آمریکا ایفا کرده است و پیشبینی میشود تا پایان سال ۲۰۱۹ میلادی تولید نفت این کشور به سقف ۱۳.۴ میلیون بشکه در روز برسد.
(۲) اگر چه آمریکا هنوز بطور خالص وارد کننده نفت است، اما با توجه به وسعت کشور، نقش مهمی در تجارت جهانی نفت دارد و از نقاط مختلفی نفت و فرآوردههای نفتی را صادر و از بنادر دیگری وارد میکند. طی سالهای اخیر صادرات نفت و میعانات گازی و فرآوردههای نفتی این کشور افزایش قابل توجهی داشته و میزان واردات آن به شدت کاهش یافته است. با توجه به روند افزایش تولید و صادرات نفت، آمریکا به دنبال دسترسی به بازارهای جدید است.
(۳) بر پایه دادههای اداره اطلاعات انرژی آمریکا، میانگین روزانه صادرات نفت خام آمریکا در پنجماهه اول سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ میلادی کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه بود که در مدت مشابه سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، به ترتیب به ۱.۷ و ۲.۷۴ میلیون بشکه صعود کرد. صادرات نفت آمریکا در آخرین هفته ماه می سال جاری به ۳.۳ میلیون بشکه در روز رسید.
(۴) بر پایه دادههای اداره اطلاعات انرژی آمریکا، واردات نفت خام و فرآوردههای نفتی آمریکا از میانگین روزانه ۱۴ میلیون بشکه در سال ۲۰۰۶ میلادی به ۹ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۸ میلادی کاهش یافت و در همین حال صادرات نفت خام و فرآوردههای نفتی آمریکا با ۹ برابر افزایش از میانگین روزانه یک میلیون بشکه به ۹ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۸ میلادی افزایش پیدا کرد. تراز تجاری نفت خام آمریکا در طی پنج ماهه دوره ۱۹-۲۰۱۶ میلادی به میزان ۳.۲ میلیون بشکه در روز بهبود یافته است.
(۵) در شرایطی که تراز تجاری نفتی امریکا در دهه اخیر به شدت بهبود یافته است، تراز تجاری نفت و فرآوردههای نفتی اتحادیه اروپا منفیتر شده و از منفی ۲۸۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ میلادی به منفی ۳۷۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ میلادی بالغ شده است.
(۶) در چین نیز در دوره ۱۸-۲۰۰۸ میلادی، واردات نفت و فرآوردههای نفتی دو برابر شده است و از ۱۷۰ به ۳۵۰ میلیارد دلار افزایش یافت و در نتیجه تراز تجاری نفتی این کشور از منفی ۱۴۰ به منفی ۳۰۰ میلیارد دلار افزایش یافت.
(۷) پتانسیل اصلی افزایش بیشتر تولید نفت در امریکا مربوط به مناطق نفت شیل است که عمدتا چهار منطقه را شامل میشود که هزینه تولید در این مناطق از ۴۰ تا ۸۰ دلار در بشکه متفاوت است. بنابراین با افزایش قیمت جهانی نفت هنوز پتانسیل افزایش بیشتر تولید و در نتیجه صادرات نفت و فرآوردههای نفتی در امریکا وجود دارد. استراتژی رسمی انرژی امریکا خودکفائی در سطح قاره و قطع وابستگی به واردات انرژی از خارج از قاره است و افزایش قیمت جهانی نفت از همه جهت به پیشبرد این استراتژی کمک میکند. جالب است که هر دو حزب سیاسی امریکا بر روی کلیات این استراتژی توافق نظر دارند و تفاوت نظر در جزئیات است. دموکراتها در این مسیر توسعه انرژیهای سبز را توصیه میکنند و در مقابل خواستگاه جمهوریخواهها توسعه بیشتر انرژیهای فسیلی است و برخورد ترامپ در این مسیر افراطیتر است، چرا که ترامپ از زاویه حل مسائل اقتصادی داخلی و خصوصا ایجاد شغل نیز به مساله مینگرد و توسعه سوختهای فسیلی ایجاد اشتغال خواهد کرد. خروج امریکا از پروتکلهای بینالمللی زیستمحیطی به دستور ترامپ موید اهمیت توسعه سوختهای فسیلی برای او است و چنان چه ذکر شد افزایش قیمت جهانی نفت این سیاست را تمهید میکند.
افزایش تولید و صادرات نفت خام و فرآوردههای نفتی آمریکا که در روندی مستمر و پرقدرت دنبال شده، یکی از اثرات مهم افزایش قیمتهای جهانی نفت است. افزایش جهانی بهای نفت، نه تنها موجب شد تولید نفت شیل در آمریکا توسعه یابد، بلکه موجب توسعه تولید سایر انواع سوختها نیز گردیده است. تحریم نفتی ایران از یک سو موجب افزایش نااطمینانی در بازار نفت، کاهش عرضه و افزایش قیمت نفت، رقابتیتر شدن صادرات نفت آمریکا با توجه به هزینه بالای استخراج نفت در این کشور و از سوی دیگر افزایش تقاضای بازار برای نفت آمریکا شده است. با جایگزینی صادرات آمریکا و با وجود ظرفیتهای مازاد تولید نفت، قطع صادرات نفت ایران چالش چندانی برای بازار جهانی نخواهد بود. در پنجماهه اول سال جاری (۲۰۱۹ میلادی) افزایش صادرات نفت آمریکا معادل صادرات فعلی نفت ایران بود. هم اکنون مطلوبتر شدن تراز تجاری نفت و فرآوردههای نفتی آمریکا موجب شده تا وابستگی آمریکا به نفت وارداتی از خاورمیانه به پایان برسد و اقتصاد آمریکا از قیمتهای بالای نفت زیانی نبیند و در همین حال اقتصاد و تراز تجاری کل این کشور بهبود قابل ملاحظهای پیدا کند. پایان وابستگی آمریکا به انرژی وارداتی میتواند یکی از عوامل بنیادین توضیحدهنده رویکرد سیاسی این کشور در پایان دادن به برجام باشد. برنده اصلی تحریمهای نفتی ایران، اقتصاد آمریکا و البته کشورهای نفتی مانند روسیه و عربستانسعودی هستند. افزایش جهانی قیمت نفت به زیان چین، اتحادیه اروپا و ژاپن یعنی مهمترین رقبای اقتصادی امریکا تمام خواهد شد و پویایی اقتصاد این کشورها را تحت فشار قیمتهای بالای انرژی قرار خواهد داد که به سود آمریکا تمام میشود. دستاوردها و منافع اقتصادی و سیاسی آمریکا از تحریم نفتی ایران، بیش از آن است که پنداشته میشود.
در یک جمعبندی کلی به نظر میرسد که شرایط کنونی تحریم نفت ایران تا دو سال آینده (سال ۱۴۰۰ شمسی) کم و بیش استمرار یابد. مقاومت یا انفعال ایران در برابر تحریمها بستگی به شرایط جهانی و درایت و مهارت دولت و مسئولین در برابر شرایط پیش رو خواهد داشت. احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا بالا نیست، زیرا هدف اصلی آمریکا فشار اقتصادی بر ایران و خصوصا خارج ساختن ایران از بازار جهانی نفت و گاز و کسب سهم این کشور و به دست آوردن دستاوردهای اقتصادی و سیاسی در سطوح بینالمللی و داخلی آمریکا است. افزایش تنشها به واسطه اقدامات تحریکآمیز آمریکا قابل انتظار بوده و هست و اغلب آنها کاملا به واسطهی تحریکات این کشور رخ داده که یکی از اهداف مهم ایجاد التهاب در بازار نفت و حفظ قیمتهای بالا است. ایران به دلیل تحریمهای آمریکا هر روز کمتر از قبل چیزی برای از دست دادن دارد. این تحریمها اقتصاد ضعیف ایران را بیشتر و بیشتر تحلیل میبرند. در این شرایط روشن است که ایران در حیطهی هستهای به ریسکپذیری بیشتر دست خواهد زد و در برخوردش در منطقه تهاجمیتر میشود. سناریوی محتمل دیگر شروع مذاکرات جهت خروج از تحریمها است که با توجه به برنامه آمریکا و شروط دشوار این کشور، حتی در صورت آغاز آن، این مذاکرات تا دو سال آینده به نتیجه نخواهد رسید.
حال که یکی از اهدف آمریکا از تحریم نفتی ایران، حفظ قیمتهای بالای نفت با حذف ایران از بازار است، پرسش اصلی برای ایران این است که چگونه میتوان با این اقدام آمریکا مقابله کرد. راهکارهای رایج و متداولی که در دستور کار ایران قرار دارند، شامل (۱) حفظ بخشی از صادرات نفت، (۲) تلاش برای استفاده از ابزارهایی مانند اینستکس برای انجام مبادلات تجاری و صادرات نفت به اروپا و (۳) تهدید آمریکا و کشورهای نفتی حاشیه خلیجفارس به منظور مقابله به مثل و فشار جهت امکان فروش نفت است که مورد سوم افزایش قیمت نفت را در پی دارد و عملا به نفع آمریکا تمام میشود. کلیشههای رایج ذهنی در مورد سهم و وزن بالای چند دهه قبل ایران در بازار جهانی نفت و اطلاعات پایین و سطحی از قدرت بالقوه و بالفعل بازیگران نفتی جهان و به خصوص صادرکنندگان جدید مانند آمریکا موجب میگردد که همچنان نگرشهای نه چندان دقیق در جهت مقابله با تحریمهای نفتی، مانند ایجاد شوک قیمتی نفت با ایجاد بحران در خلیجفارس یا حتی قطع عرضه نفت ایران، کم و بیش در فضای سیاستگذاری ایران خریدار داشته باشد. در صورتی که اگر علت تحریم نفتی ایران یعنی «حفظ قیمت بالای جهانی نفت» برای ایجاد فضا جهت افزایش تولید انرژی در امریکا و افزایش صادرات نفت این کشور مورد توجه قرار گیرد، یک راهکار کلیدی تلاش در جهت کاهش قیمت نفت در بازار جهانی میتواند باشد.
چنان چه قیمت نفت در بازار جهانی تنزل پیدا کند، استخراج نفت از بسیاری از میادین نفتی امریکا غیر اقتصادی شده و صادرات نفت خام آمریکا پایین میآید و در نتیجه با هدف آمریکا از تحریم نفتی که حفظ قیمتهای بالای نفت و به تبع آن صادرات نفت آمریکا است، مقابله میشود. در این شرایط ایران با بازارشکنی و عرضه نفت با هر شرایط و با هر قیمت ممکن میتواند قیمت نفت را تنزل دهد و در نتیجه مانع از تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی آمریکا از صادرات نفت شود.
رویکردها و راهکارهای متنوعی برای بازارشکنی و کاهش قیمت نفت میتواند بر روی میز قرار گیرد که بستگی به شرایط و اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان و مهمتر از همه چگونگی و شیوه برخورد با موضوع و ابتکارعملهای دولت دارد. طرح مسئله در شورای امنیت، سازمان ملل و نزد افکار عمومی جهانی به عنوان «رفتار نادرست و بر خلاف موازین تجارت آزاد جهانی آمریکا در جهت حذف ایران از بازار جهانی نفت و جایگزینی آن با نفت خود» یکی از اصول مقابله با تحریم نفت به شمار میرود. ایران میتواند اعلام و درخواست کند که برای حفظ بازار و مشتریان خود، بایستی به صادرات نفت ادامه دهد و جهت خنثی کردن ادعای آمریکا درباره استفاده از پول نفت در جهت فعالیتهای تروریستی، اعلام کند که بهای آن را به صورت کالا یا بخشی از آن را در آینده دریافت خواهد کرد. در این راستا انجام (۱) تجارت تهاتری برابر فروش نفت، (۲) فشار بر روی کشورهای اروپایی برای راهاندازی اینستکس (استمرار ۱۰ میلیارد دلار واردات نفت و به همین مقدار صادرات کالا به ایران)، (۳) فروش امانی نفت (که در تحریم قبلی انجام شد)، (۴) استفاده از ظرفیت کشورهای همسایه برای فروش صادرات نفت به هر صورت ممکن، (۵) تسویه پول نفت با سرمایهگذاری در ظرفیتهای پالایش نفت و حتی (۶) فروش نفت ارزان قیمت و با بازپرداخت طولانی مدت به کشورهای منتخب فقیر، میتواند در دستور کار قرار گیرد. نظر به سقوط شدید صادرات نفت کشور، در هر صورت ایران چیزی برای از دست دادن ندارد، اما میتواند برنامه و بهرهبرداری ایالاتمتحده از دستاوردهای خود از تحریم نفتی ایران به نفع خود را ناکام بگذارد و در نتیجه مسیری را برای برونرفت از چالش کنونی باز کند. در راهبرد «سقوط قیمت نفت»، بر خلاف ایده غیرعملی و کهنه «شوک افزایش قیمت نفت» که بیش از چهار دهه از عمر آن میگذرد، رویکرد کلیدی بایستی کاهش قیمت نفت در بازار جهانی باشد تا در نتیجه آمریکا به عنوان تولیدکننده با هزینه بالا که حذف ایران را از بازار نفت دنبال میکند، نتواند به اهداف خود نائل گردد و همچنین فرصت برای بهبود وضعیت اقتصادی رقبای عمده امریکا که این کشور به جنگ اقتصادی و تعرفهای با آنها وارد شده است، نیز فراهم گردد.
@EconomySoltani