با قرار گرفتن نام "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" در لیست گروههای تروریستی آمریکا، تضاد آمریکا و ایران بر سر مسائل هستهای و منطقهای، به سطح بسیار خطرناکی، ارتقاء یافته است. سخت بودن شرایط را پیش از این در یادداشت کوتاهی با عنوان " اینده نرخ دلار" (سوم مهر ۱۳۹۷)، به شرح زیر، بیان کرده بودم:
"...امروز مجمع عمومی سازمان ملل، هم سخنان آقای روحانی را خواهد شنید و هم سخنان دونالد ترامپ را. تلاش ایران در جهت متقاعد کردن جامعه جهانی به پایبندی به برجام و خروج یک سویه آمریکا از آن و اثبات پایبند نبودن این کشور به قراردادها و میثاقهای دو سویه و چند سویه منطقهای و بینالمللی است. ترامپ نیز سعی خواهد کرد که جامعه جهانی و بخصوص کشورهای امضاء کننده ی برجام را متقاعد به عدم رعایت روح برجام از سوی ایران با استناد به برنامه موشکهای بالستیک و حضور منطقهای در سوریه و عراق کند. کمپین تبلیغاتی وزیر خارجه آمریکا (پمپئو) و مشاور امنیت ملی ترامپ (بولتون) و نماینده این کشور در سازمان ملل (هیلی)، در این راستا از دیروز شروع بهکار کرده است.
به نظر میرسد، مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل توانایی حل این تضاد را نداشته باشد. تضادی که با توجه به شرایط آمریکا برای گفتوگو، به این راحتی از طریق سازوکارهای دیگر نیز قابل رفع نیست. نه ایران حاضر به پذیرش شرایط اعلام شده آمریکاست و نه آمریکا حاضر به عقبنشینی و بازگشت به برجام.
به این صورت، آمریکا، تلاش خواهد کرد با استفاده از قدرت اقتصادی خود برجام را بیشتر تضعیف و با اِعمال تحریمها فشارهای اقتصادی را تشدید کند...."
با وجود پیشبینی بالا، انتظار نمیرفت که با این سرعت، تضاد به این سطح کنونی برسد. همانطور که مسئولان سیاسی و نظامی، اعلام کردهاند این نامگذاری، فراتر از تحریم اقتصادی، به معنای تهدید مستقیم امنیتی است. در اصل، این اقدام، به معنای، بستن راههای گفت و گو و مذاکره بر سر مسائل مورد اختلاف و باز کردن راه احتمالی برخورد نظامی است. هر چند، هم آمریکا و هم ایران، میدانند رفتن به چنین سمت و سویی، میتواند هزینههای غیرقابل کنترلی برای طرفین و منطقه داشته باشد. به این اعتبار، بعید است در آینده برخورد نطامی میان دو کشور پیش آید.
اگر این حدس درست باشد، در اینصورت درباره اهداف آمریکا از دست زدن به چنین اقدامی میتوان نکات زیر را طرح کرد:
۱. گذاشتن شمشیر داموکلس بالای سر افراد و شرکتهایی که تمایل به تعاملات اقتصادی و نظامی با سپاه دارند؛ از نظر آمریکا، این اقدام، میتواند یارگیری و نفوذ منطقهای ایران را تضعیف کند؛ همانطور که با اِعمال تحریمها، شرکتها را وادار به انتخاب میان دو گزینه خروج از اقتصاد ایران، و ماندن و پذیرش مجازات مقید کرده، در اینجا نیز افراد و شرکتها و جریانهای سیاسی و دولتها در کشورهایی چون عراق، افغانستان، سوریه و لبنان را وادار به انتخاب میان دو گزینه مشارکت اقتصادی با سپاه و پدیرش مجازات، و قطع مشارکت میکند.
۲. با افزایش ریسک سیاسی ناشی و نظامی، ولو روی کاغذ، و به دنبال آن افزایش ریسک سرمایهگذاری، اقتصاد ایران را در معرض فشار بیشتری قرار میدهد؛
۳. با گفتمانسازی بر علیه سپاه، به عنوان رکن مهم انقلاب اسلامی، نظام را یا در جهت پذیرش شروط مد نظر خود سوق میدهد یا اینکه با تشدید چالشها و مشکلات و گفتمانسازی مذکور، شکاف میان ملت و دولت ( به معنای کل قوای حاکمه) را افزایش میدهد تا به تقابل غیرقابل حل، به روش متعارف، برسد.
چشمانداز آینده:
شواهد جاری نشان میدهد که تضاد میان آمریکا و ایران بر سر مسائل راهبردی منطقهای، بدون تغییر جهتگیری راهبردی طرفین قابل حل نیست. یا آمریکا باید در مورد شرایط ۱۲ گانه اعلام شده تجدید نظر و عقب نشینی کند یا ایران باید در مورد آنها نرمش نشان دهد و باب مذاکره را باز کند.
همانطور که پیشتر ذکر کرده بودم بازی به گونهای پیش آمده که نه آمریکا حاضر به عقبشینی است و نه ایران حاضر به نرمش. شرایط اخیر بازی، این وضع را در مقایسه با چند ماه گذشته بیشتر تقویت میکند. آمریکا، با این برداشت که در اعمال فشار از طریق تحریمها و همراه کردن اروپا با خود تا حد زیادی موفق بوده، به دنبال فتح خاکریز بعدی است. ایران نیز با این برداشت که پذیرش شرایط ۱۲ گانه، به مثابه تغییر هویت ایدئولوژیک نظام است و در ضمن ممکن است در آینده با روی کار آمدن دموکراتها ورق برگردد، در برابر آن میایستد. به این اعتبار، استمرار این تضاد و تشدید فشارها را باید انتظار داشت.
از نظر اقتصادی، افزایش نرخ دلار و احتمالا رسیدن به بالاترین سقف دوره افزایش پیشین، افزایش خروج سرمایه، تعمیق رکود و تشدید تورم، پیامدهای حل نشدن تضاد و استمرار آن در ماههای آینده است.
علی دینی ترکمانی۲۰ فروردین ۱۳۹۷
https://t.me/alidinee