سال گذشته به مناسبتهای مختلف در باره پدیدهی بیدولتی، امتناع سیاستگذاری و تولیدِ خیر و کالای عمومی توسط حکومت و همچنین وجود مانعهای جدی بر سرِ راهِ حاکمیت قانون گفتم و نوشتم. واقعیت آن است که بدون توجه به ریشهها، انتظار کارآیی و کارآمدی از سیستمِ حکمروایی بیمورد است. صحنههای سیاست، قانونگذاری و اقتصاد در سالِ ۱۳۹۷ بیانگر آشکار این ناکارآمدی بودند. سردرگمی در مدیریت بحران سیل در آغاز سال ۹۸ نیز نشان دیگری از سختیِ امکان حکمرانیِ کارآمد و خوب است.
درست است که آنچه امروز مردم با رگ و پوستشان حسّ و لمس میکنند، تنگناهای اقتصادی، توسعهی دامنهی فقر و بیارزش شدن بخش عمدهای از داراییها و ثروتی است که با رنجِ فراوان و زحمتهای طاقتفرسای خود و پدران و مادرانشان کسبکردهاند، میباشد. ولی، همهی اینها در سیاست ریشه دارد. بدون اصلاحِ سیاست، امکان رونقِ اقتصاد، کسبوکار و تولیدِ ثروت وجود ندارد.
تولیدِ ثروتِ ملی که اعم از تولید کالا و خدمت است و حاصلِ دسترنج یک ملت میباشد، تنها از طریق خلقِ ارزش افزوده و مبادلهی آن با سایر ملتها حاصل میگردد. اگر مبادلهای در کار نباشد، اساسا ثروتی تشکیل نمیشود. ثروت آن چیزی است که قابل مبادله بوده و کسی حاضر باشد بهای آن را بپردازد. و وظیفهی سیاست کاهش هزینهی مبادله است تا ثروت هرچه بیشتر خلق و میان مردمان توزیع گردد.
زمانیکه سیاست، در مبادلهی داخلی درونی بینِ اعضای ملت مداخله میکند؛ هرچند خیرخواهانه، نظام مبادله را بر هم میزند و تنها یک جابجایی ناعادلانه و معیوبِ ثروت را بین افراد موجب میشود. این جابجایی اغلب به نفع توانمندان وقدرتمندان صورت میگیرد.
شکلگیری و وضعِ مانع بر سرِ راه مبادلهی بینالمللی، در واقع جلوی خلق و تولید ثروت را از همان آغاز میگیرد. تجارت از آن زمان که حملونقل دوربُرد در جامعههای انسانی معنی پیدا کردهاست، منشاء خلق ثروت بودهاست. ؛ جاده ابریشم یک مثال است. بدانیم که اگر هزینه مبادله بالا باشد اساسا تولیدی صورت نمیگیرد.
اینها موضوعهایی هستند که بارها در ایران و سایر کشورها به اثبات رسیدهاند. اکنون پرسش این است که چرا کسی از این واقعیتها درس نمیگیرد؟ در این مصاحبه در کنار دوستان، تلاش کردهام که به این پرسش، پاسخ دهم. به گمانِ من، موضوع ناشی از عدم آگاهی و ندانستن مسؤولان نیست. دانستنِ آنها هم چندان دردی را درمان نمیکند. موضوع ریشه در ساختار مرکانتالیستیِ (سوداگرانه) اقتصاد ایران دارد. این موضوع در تاریخِ اقتصاد ایران ریشهای دیرینه دارد و مانع اصلیِ شکلگیری اقتصادِ رقابتی بازار در ایران است. پس از انقلاب نیز، این ساختار توانسته کاملا خود را بازتولید، تقویت و تحکیم کند و در برابرِ هرگونه اصلاحی مقاومت نماید.
در ابتدای سال ۹۸ ما نیاز به امید داریم. لیکن، امید با شناخت درستِ واقعیت شکل میگیرد. شاید، فرضیّهی طرح شده کمکی به درک درست ما از ساختار اقتصادِ سیاسی ایران بکند و راهِ درمان را نیز نشان بدهد.
منبع: کانال تلگرامی دکتر آخوندی