یک اقتصاددان میگوید: حیات جمعی همه ما در خطر است اما نه از بابت وجود تحریمها، بلکه از بابت بوروکراسی و بوروکراتهایی که منافع ملی ما ایرانیان را به آرای دوره بعد خودشان در مجلس یا دولت یا جای دیگر میفروشند.
سیداحسان خاندوزی، مدیر کل دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان مهمترین چالشهای پیش روی نظام برنامهریزی کشور، اعتقاد دارد که برای برنامهریزی بهتر باید به دنبال ایجاد نهادهای بلندمدتی مانند احزاب باشیم که منافع بلندمدت را ببینند.
به گزارش تجارتنیوز، خاندوزی در نشست «چالشها و چشماندازهای ۷ دهه برنامهریزی توسعه در ایران» که در محل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، به همراه برخی صاحبنظران دیگر به بیان چالشهای پیش روی نظام برنامهریزی کشور پرداخت.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به مشکلات نظام برنامهریزی کشور، گفت: ما شاهد چندین مشکل جدی در عقبه ۱۰ برنامه توسعه در ایران هستیم. نکته اول فقدان درک مشترک از مقصد و مسیر توسعه است. بعد از ۱۰ برنامه توسعه در ایران، همچنان در بین سیاستگذاران این سوال باقی است که برنامههای متعدد توسعه برای رسیدن به کدام مقصد و با کدام مسیر بهینه است. میتوان گفت نظام برنامهریزی در کشور ما پاسخی برای این سوالات نداشته است.
تحریمهای سال ۹۰ کل ارزش برنامه پنجم توسعه را از بین برد
وی در مورد چالش دیگر نظام برنامهریزی کشور افزود: نکته دوم مربوط به فقدان نظام آمار و اطلاعات متناسب با برنامهریزی است. مگر میشود که برنامهریزی را بدون اتکا به یک نظام اطلاعاتی قوی در زمینه اقتصادی و اجتماعی، انجام داد. نظام اطلاعاتی که به ما بگوید از چه کسانی یارانه بگیریم یا به چه کسانی در قالب اعطای یارانه کمک کنیم. اکنون بعد از دههها برنامهریزی، این نظام اطلاعاتی هنوز هم در اختیار دستگاههای برنامهریز قرار ندارد.
خاندوزی ادامه داد: مشکل سوم مربوط به نبود اسناد آیندهپژوهانه در مسیر ادامه برنامه است. مگر انجام برنامهریزی بدون اینکه شما بدانید در پنج یا هفت سال آینده روندها به چه سمتی خواهند رفت، امکانپذیر خواهد بود؟ در همین زمینه جالب است که ما سال ۸۹ برنامه پنجم را در زمانی تصویب کردیم که چند ماه بعد از تصویب، تحریمهایی که اسفند ۹۰ به اقتصاد ایران اصابت کرد، به نوعی کل ارزش برنامه پنجم را از بین برد. جالب است در برنامهای که چند ماه قبل تصویب شده بود، هیچ آیندهپژوهی از آثار این تحریمها که مصوبات سازمان ملل بود، انجام نشده بود.
وی افزود: بنده مشکل چهارم در برنامهریزی را عدم مشارکت ذینفعان در تدوین برنامه میدانم. به گونهای که نظام برنامهریزی در کشور ما کاملا یکسویه است. به نحوی که یک جمعی از افراد بدون در نظر گرفتن دیدگاه و نظر افرادی که مخاطب برنامه هستند، اقدام به برنامهریزی در تمام زمینهها کردهاند. مگر میشود بدون در نظر گرفتن ذینفعان متعدد یک برنامه و توجه به دیدگاه آنان، بتوان یک برنامه خوب را تدوین و اجرا کرد؟
مدیر کل دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس ادامه داد: چالش دیگر مربوط به نبود برنامهریزی منسجم برای آمایش و بررسی مناطق مختلف است. خاطرم هست که در اولین جلسه افتتاحیه کمیسیون برنامه ششم در مجلس که آقای لاریجانی نیز حضور داشتند، گفتند در همین جلسه بنشینیم و اولویتهای هر کدام از استانها را مشخص کنیم تا ببینیم هر استان میخواهد به چه سمتی برود. خوب طبیعی بود که چنین چیزی امکانپذیر نیست. در واقع ما از استانهای مختلف اطلاعات و برنامه پایش منسجم برای آنها را نداریم تا بتوانیم اولویتها را مشخص کنیم.
نظام برنامهریزی در ایران
خاندوزی درباره نظام برنامهریزی در کشور میگوید: اساسا مشخص نیست که تفکر اقتصادی غالب بر برنامههای توسعه در ایران چیست.
وی افزود: مساله مهم دیگر عدم انطباق تقویم برنامههای توسعه کشور با تقویم سیاسی کشور است. یعنی وقتی دولتها بر سر کار میآیند، به برنامه چندساله گذشته که مربوط به دولت قبل بوده، اساسا اعتقادی ندارند. همچنین باید گفت که در برنامههای مختلف چندساله به هیچ عنوان اولویتها مشخص نشده و به نوعی یک جامعیتزدگی در برنامهها دیده میشود. یعنی در برنامهها تلاش شده تا به همه چیز پرداخته شود. خوب سوال این است که اگر درصدی از منابع محقق نشد و مجبور به اولویتبندی شدیم، آنگاه اولویت با کدام بخش خواهد بود؟
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: اما یک مساله بسیار جدیتر دیگر در برنامههای گذشته آن بوده که پارادایم اقتصادی حاکم بر آنها مشخص نبوده است. یعنی اساسا مشخص نیست که تفکر اقتصادی غالب بر این برنامهها چیست. نکته جالب دیگر آن است که نهادی برنامهها را تدوین میکند که همزمان مجری اجرای آن برنامه در دستگاههای دولتی است. جالبتر آنکه خود همان نهاد تمام گزارشهای نظارتی مربوط به اجرای برنامهها را نیز مینویسد. از این تقسیم کار سهلانگارانهتر و بیتدبیرتر ممکن نیست. در واقع شما وقتی سوت داوری را به دست یکی از سرمربیهای دو تیم میدهید، مشخص است که چه اتفاقی خواهد افتاد. بعد از گذشت ۷۰ سال برنامهریزی در کشور ما هنوز نتوانستهایم این مشکل نهادی را حل کنیم.
خاندوزی افزود: به همین ترتیب مشکلات و مسائل دیگری نیز در بحث برنامهریزی کشور وجود دارد که فقدان پیوند میان بودجههای سنواتی و برنامههای پنجساله توسعه و عدم تعیین تکلیف نقش مناسبات خارجی و بینالمللی در توسعهیافتگی ما، از جمله آنها هستند. یعنی مشخص نیست که جهتگیری سیاسی ما در نظام بینالملل چگونه است. با وجود این مشکلات و مسائل که عرض کردم، بنده این سوال را مطرح میکنم که کدام ۷۰ سال برنامهریزی؟ درست است که ما سندهای برنامه برای پروژههای عمرانی کشور و سندهای برنامه برای توسعه بخشهای مختلف داشتهایم، اما هیچگاه یک برنامهریزی درست به این معنا که نظام حکمرانی بداند که با چه منابعی از کجا به کجا برسد، نداشتهایم. گاهی اوقات تا حدی سطح سیاسی در بین سیاستگذاران کشور تنزل کرده که به همین ندانستن خودشان نیز آگاهی ندارند.
سیاستمداران هوشمندی که راهحل مشکلات را میدانند، اما…
وی ادامه داد: باید گفت که اساسا سیاستگذاران کشور مسالهای به نام مساله حکمرانی را به رسمیت نمیشناسند و مساله آنها نیست. در مورد اینکه چه میزان سرمایه به کدام بخش اختصاص پیدا کند یا چه مقدار سرمایه خارجی جذب شود، زیاد صحبت میشود. اما در این مورد که با چه ماشین اجرایی و بروکراسی این برنامهها را اجرا میکنند، هیچ صحبتی نمیشود. ماشین اجرای برنامههای توسعه، دستگاه بروکراسی به شدت ناکارآمد، معیوب و غیرپاسخگوی کشور است. در برنامههای مختلف که اجرا شده، توجه به این نظام بروکراسی و اصلاح آن اساسا به هیچ وجه مورد توجه سیاستگذاران نبوده است. لذا این نکته را باید در نظر گرفت که توجه و اصلاح نظام حکمرانی حتما باید مورد توجه سیاستگذاران قرار بگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: اما نکته دیگر مربوط به برطرف کردن موانع سیاسی نظام حکمرانی است. به نظرم حیات جمعی همه ما در خطر است اما نه از بابت وجود تحریمها، بلکه از بابت بروکراسی و بروکراتهایی که منافع ملی ما ایرانیان را به آرای دوره بعد خودشان در مجلس یا دولت یا جای دیگر میفروشند. زمانی که سیاستگذار این قضیه را نمیداند و درک نمیکند، خب میگوییم که هنوز وی درکی از حکمرانی ندارد. اما جالب است که مساله ما اکنون سیاستمداران هوشمندی است که مسائل و مشکلات را میشناسند و تا حدی به راه حلهای آن نیز آگاهی دارند. یعنی میدانند که نباید چندین هزار میلیارد تومان به این صورت به یارانهها اختصاص داد یا مثلا پروژههای عمرانی را نباید اینگونه اختصاص داد، اما نظام منافع این سیاستگذاران بسته به همین است که مثلا بتوانند چند پروژه برای حوزه انتخابیه خود بگیرند.
افراد بعد از مدتی یا کنار میروند یا از دنیا میروند و این احزاب هستند که طول عمر دارند و میتوان از آنان بابت برنامههای نادرستشان سوال پرسید.
خاندوزی ادامه داد: نکته اساسی این است که چگونه بتوانیم خودمان را از این دام برهانیم. اگر در یک نظام حزبی زندگی میکردیم، تکلیفمان مشخص بود و مشکلی در این خصوص نداشتیم. چون به هر حال احزاب به خاطر منافع خودشان به فکر برنامههای بلندمدت و اهداف قابل دفاع بودند. یعنی ۱۰ سال بعد از اجرای برنامه شما باز هم میتوانستید به این احزاب ایراد بگیرید که بگویید فلان برنامه نادرست برای حزب شما بود.
وی تصریح کرد: اما ما اکنون در کشور خودمان نمیتوانیم به روسای جمهور پیشین و فعلی بابت مثلا نادرست بودن برنامههایشان ایراد بگیریم. یعنی میتوانیم این کار را انجام دهیم، اما چون نظام حزبی وجود ندارد، این ایراد گرفتن فایدهای ندارد. افراد بعد از مدتی یا کنار میروند یا از دنیا میروند و این احزاب هستند که طول عمر دارند و میتوان از آنان بابت برنامههای نادرستشان سوال پرسید. با این حال، اکنون به نظرم برای برنامهریزی بهتر باید به دنبال ایجاد نهادهای بلندمدت خودمان باشیم. نهادهایی که افق بلندمدت را ببینند و به فکر آحاد مردم باشند. پاسخگویی فقط در سایه ایجاد چنین نهادهای بلندمدتی امکان تحقق خواهد یافت.